وقتی همه چیزمان به همه چیزمان می آید

وقتی همه چیزمان به همه چیزمان می آید

نیره خادمی
گروه اجتماعی:انسان ها در شبکه های اجتماعی به ماهیتی خاص از کنش اجتماعی می_رسند؛ اطلاع رسانی، ارتباط گیری و تعامل و تقابل، از زمان ظهور شبکه های اجتماعی مجازی شکل دیگری فارغ از زمان و مکان به خود گرفته است که خمیرمایه اصلی آن، مسیریابی افکار، اعتقادات و جهت گیری های انسانی از طریق امواج الکترونیکی است. هویت های انسانی در این شبکه ها گاه می توانند تا اندازه یی بزرگنمایی کنند که یک موضوع به بحران یا ضد بحران تبدیل شود و موجی از احساسات مثبت و منفی را به سمت یک فرد، گروه یا یک حادثه خاص روانه کند؛ بسیج عمومی در زمان زلزله آذربایجان، واکنش های جامعه مدنی به مساله گروگانگیری سربازان و… از مصداق های بارز ظرفیت مثبت این شبکه ها هستند.
کنش افراد در زمان وقوع این حوادث توانست به روند حل بحران کمک کرده و گامی مثبت در مسیر تحول اجتماعی جامعه برداشته شود. اما در مقابل نمونه های دیگری هم وجود دارد که از کارکرد منفی این رسانه سخن می گوید. واکنش زشت و فحاشی به لیونل مسی پس از قرعه کشی جام جهانی ۲۰۱۴ و هم گروه شدن با آرژانتین در صفحات اجتماعی و بازتولید انتقادی کلیپ باران کوثری با ترانه جدید همایون شجریان نیز از نمونه هایی هستند که کارکرد به ظاهر منفی این رسانه را برمی تابند. اما آیا واقعا همین دو شکل بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی وجود دارد؟ شکل استفاده از این شبکه ها در جوامع دیگر چگونه است؟دولت ها تا چه میزان می توانند در این موضوع دخالت کنند؟ اینها سوالاتی است که دکتر امید علی مسعودی، استاد ارتباطات و دکتر مصطفی اقلیما، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی، در دو یادداشت جداگانه، سعی در پاسخگویی به آنها از نظرگاه تخصصی خود دارند.
*تاخر فرهنگی در پذیرش فناوری های جدید
شبکه های اجتماعی در فضای مجازی، به یک عنوان رسانه و واسطه یی برای رساندن پیام از مبدا به مقصد هستند با این تفاوت که سرعت عمل در شبکه اجتماعی بالاست و یکی از مشخصه های آنها این است که شبکه های اجتماعی با سرعت و شفافیت بیشتری و با خاصیت چندرسانه یی بودن در اختیار مخاطبان و کاربران هستند.
دو عامل باعث می شود که ما تغییر شهرت از مثبت به منفی و از منفی به مثبت داشته باشیم اول رویداد است که ارزشگذاری از طریق آن انجام می شود و عملکرد فرد نیز از سوی دیگر می تواند باعث منفی شدن جریان نسبت به او شود.
اساسا کار رسانه ها تبدیل شهرت مثبت به منفی و منفی به مثبت است؛ اما به نظر می رسد رسانه ها باید ارزش دیگری تحت عنوان برخورد فکری را طوری هدایت کنند که برخوردهای فیزیکی به سمت برخوردهای فکری برود زیرا هر چه بتوانیم افراد مشهور را به سمت برخوردهای فکری هدایت کنیم در رسیدن به صلح، تعامل و آزادی ها نقش ارزنده تری داشته ایم.
در واقع این شبکه ها یک نسخه مجازی از شبکه های اجتماعی ای هستند که در سطح جامعه فعال هستند مانند صندوق های قرض الحسنه. آدم هایی که خصوصیات مشترکی دارند وارد این شبکه ها می شوند و به صورت هسته های پراکنده یی با خطوطی به هم وصل می_شوند. مشکل اینجاست که وقتی این شبکه ها روی مساله مورد توجه جامعه متمرکز می شود موضوع از آنجا به رسانه های جمعی کشیده می شود. به عنوان مثال در جریان گروگانگیری سربازان ایرانی، حتی پیش از مطرح شدن در رسانه های جمعی، این موضوع در شبکه های مجازی توفانی به پا کرد و سپس این موضوع به رسانه ها کشیده شد. به نظر من ?? درصد تاثیر این رسانه ها باعث شد که یک گروه مسلح نظامی در دستگیری این افراد از مواضع خود کوتاه بیایند. هم اکنون این شبکه ها منابع موثقی برای رسانه های جمعی شده اند بنابراین تغییرات ارزشی در ارزش شخصیت ها و شهرت آنها به واقعیت های رسانه یی تبدیل می شود.
از سوی دیگر متاسفانه نمی شود شبکه های اجتماعی را کنترل کرد چون مرکزیت ندارند فعالیت آنها معمولا به صورت پراکنده و ریشه یی است و این ریشه ها به صورت پیچیده یی با هم در ارتباط هستند. با این حال می شود محتوا را نظارت و برای آن برنامه ریزی کرد. البته این کار نباید به دست دولت انجام شود بلکه این وظیفه باید به خانواده ها، دانشگاه ها و مدارس سپرده شود. در حال حاضر ما وارد دوره یی شده ایم به عنوان دوره نظارت اپلیکشینی. در بلژیک، امریکا، فرانسه و آلمان دولت اپلیکیشن ها را در اختیار مدارس کتابخانه ها و خانواده قرار می دهد تا از این طریق روی کاربرها نظارت داشته باشند. دولت باید وظیفه خودش بداند که این اپلیکیشن ها را آماده کند اما دولت هیچ وقت نمی آید این اپلیکیشین ها را ببندد مگر در شرایط امنیتی و در مدت کوتاه.
البته بخشی از استفاده های منفی از تکنولوژی های ارتباطی به شیوه برخورد ما با فناوری ها برمی گردد. ما معمولا پدیده های جدید را تا آزمون و خطا نکنیم نمی پذیریم بنابراین یک تاخر فرهنگی در پذیرش فناوری های جدید داریم. سه مرحله در پذیرش فناوری های جدید طی می شود؛ امتناع، اکتفا به آموزش و استفاده و امتزاج. مرحله امتزاج مرحله سختی برای کشور ما است. معتقدم فرهنگ سازی در این باره فقط باید از طریق کودکستان ها، مدارس و دانشگاه ها انجام شود و دولت باید زمینه را برای آموزش فراهم و در این زمینه برنامه ریزی و نظارت کند تا کمتر شاهد این واکنش ها باشیم.
*می خواهیم بگوییم همه چیز می دانیم
مردم در تمامی جوامع از طریق رسانه های مجازی در ارتباطی مدام با یکدیگر هستند که لزوما رودررو نیست. همه می توانند از طریق آن به یک محتوا دست پیدا کنند، دیگر زمانی نیست که افراد حرکتی کنند و کسی از آن خبردار نشود و البته این اتفاق خوبی است. اکنون به باور من باید از دیدگاهی دیگر به این شبکه توجه می کنیم و آن را با اتم مقایسه کنیم؛ زمانی اتم به علت هزاران مزایایش ساخته شد اما یک نفر از آن بمب ساخت و همین باعث شد تا مردم جهان تصور کنند که اتم پدیده شومی است.
باید بدانیم که اگر کسی از ابزاری استفاده نادرست کرد مبنی بر بد بودن آن وسیله نیست بلکه دلیل به وجود آمدن اشکال، به جامعه انسانی خودمان بر می گردد. متاسفانه در شبکه های مجازی کشور می بینیم که گاهی افراد یا گروهی نسبت به موضوعی جبهه مثبت یا منفی می گیرند. برخی از این افراد مخالفان یا دوستان و آشنایان آن شخصیت هستند اما بیش از این تعداد نسبت به موضوع واکنش نشان داده می شود. در اینطور موارد باید ببینیم که موضوع مطرح شده تا چه میزان برای جامعه مهم است، چقدر مردم بیکار هستند و زندگی شان را وقف این موضوع می کنند. اگر شما در کشورهای دیگر دقیق شوید متوجه خواهید شد که شبکه های مجازی بازار بزرگ بین المللی برای کار است و کمتر کسی تمام مشخصات خود را در فیس بوک می گذارد و هر روز خود را در آن می گذراند. درست عکس این اتفاق در کشور ما می افتد چون جوانان تفریح ندارند و جایی برای عرض اندام آنها وجود ندارد. پس زمانی که اتفاقی می افتد همه بسیج می شوند تا در مورد آن نظر بدهند، چون کار دیگری جز این ندارند که انجام دهند. معمولا وقتی مردم در کشورهای جهان سوم این گونه اظهارنظر می_کنند، گهگاه حتی آن فرد را نمی شناسند!
به نظر من در این مورد خاص مشکل این است که ما می خواهیم بگوییم همه چیز می دانیم. البته هر چقدر فرد کودک تر و ناآگاه تر باشد بیشتر به دنبال این است که نشان دهد اطلاعات بیشتری دارد. بر همین اساس یک کودک یا نوجوان ۱۳ یا ۱۷ ساله در مورد هر موضوعی از جمله سیاست، حقوق و… که نسبت به آن آگاهی ندارد اظهارنظر می کند اما هر چه پخته تر می شود دایره اظهارنظرش کوچک تر می شود. در کشورهای دیگر تقریبا شناخت کامل تری در مورد آدم ها وجود دارد به همین علت توجهی به بدگویی ها نمی شود اما در کشور ما به علت وجود فرهنگ سنتی این گونه اظهارنظرها منجر به خدشه وارد شدن به وجهه فرد می شود. این اشکال از ماهیت شبکه مجازی نیست چرا که ما از حرکات رفتار و نوشته ها در این شبکه ها به فرهنگ، تفکر، میزان آگاهی و مواردی از این دست در جامعه می رسیم و اینکه وقتی این رفتارهای مخرب در شبکه مجازی یک جامعه دیده می شود، نشان می دهد که افراد جامعه چقدر وقت آزاد دارند و تفریح آنها کجاست؟ با این حال هیچ جریان رسانه یی دائمی نیست به طوری که مدتی سر زبان است اما با گذشتن یکی، دو ماه فراموش می شود و دوباره آن فرد یا جریان مورد هجمه قرار گرفته، به همان شخصیت مشهور تبدیل می شود.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۳:۱۹ ق.ظ

دیدگاه


5 × = سی