رسانه و جهت گیری افکار عمومی در تصمیم گیریهای اجتماعی

رسانه و جهت گیری افکار عمومی در تصمیم گیریهای اجتماعی

گروه اجتماعی:ظهور رسانه های نوین در عصر ارتباطات به همراه تحولاتی که با گسترش حوزه تأثیرگذاری آنها حاصل شده است، بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را در ساختار روابط بین دولتمردان و حاکمان با مردم به چالش کشیده است.
مرزهای حقوقی و اجتماعی دولت ها کم رنگ شده و حاکمیت آنها به عنوان تصمیم گیران مطلق در امور جامعه متزلزل شده و مفاهیمی چون احزاب، گروه های ذی نفع و افکار عمومی که متأثر از رسانه می باشند، مربع خط مشی گذاری را ایجاد می کند.
امروزه یکی از مباحث مهم در حوزه های علوم و فلسفه سیاسی، مساله مشارکت است. نظریه_های توسعه، مشارکت را یکی از شاخص های توسعه می شمارند.
نگاه به کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که مردم این جوامع در برابر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش منفعل و بی تفاوت نیستند.
این مقاله در مورد بررسی نقش کاربردی رسانه_های جمعی در مشارکت سیاسی و اجتماعی برای تصمیم گیری های عمومی است و سؤال اصلی این است که »آیا رسانه ها می توانند باعث ایجاد تأثیر در تصمیم گیری توسط افکار عمومی گردند«
مک لوهان معتقد است: »پیام« خود رسانه است یا به عبارت دیگر تأثیر یک رسانه بر افراد یا جامعه به میزان شدت تغییرات در مقیاس ها و معیارهایی بستگی دارد که هر فناوری جدید، در زندگی روزمره پدید می آورند.
بسیاری معتقد هستند که آنچه نقش عمده ایفا می کند خود ماشین با دستگاه نیست، بلکه استفاده ای است که از آن به عنوان »پیام«به عمل می آید.
یک رسانه می تواند سبک روابط انسانی را شکل دهد و معیارهای عملکردهای موجود در این رابطه را مشخص کند. اگر نور برق را رسانه نمی دانیم چون محتوا ندارد، ولی روشنایی برق زمانی می تواند یک رسانه تلقی شود که نام تجاری را نشان دهد.
این روشنایی نیست که توجه برانگیز است بلکه پیام به طور مثال نام تجاری برای بیننده جالب است. می توان رسانه های امروزی را با سه ویژگی شناخت:
۱- الکترونیکی اند و به کمک امواج و ابزار و وسایل الکترونیکی پیام خود را به مخاطبان می_رسانند.
۲- مخاطبان این رسانه ها بی چهره و فاقد ویژگی های خاص و جزئی هستند.
۳- پوشش این رسانه ها چه در سطح یعنی از نظر تعداد افراد تحت پوشش و چه از جهت عمق یعنی تأثیر عمیق و اساسی که در شئون زندگی فردی و اجتماعی دارند فوق العاده است.
در میان انواع رسانه های الکترونیکی، تأثیرات رادیو و تلویزیون به دلیل استفاده گسترده مکانی و زمانی می تواند مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
تئوری های رسانه ای به ما کمک می کنند تا تأثیر رسانه را بر مخاطبان دریابیم. به طور مثال الیزابت نوئل نیومان هم به فرآیند و هم به نحوه تأثیرگذاری توجه داشت. البته با تأکید بر فرآیند تأثیر و تئوری کشت جورج گربنر نحوه تأثیرپذیری مخاطبان رسانه را مدنظر قرار داده است.برای بررسی چگونگی و میزان تأثیر رسانه بر مخاطبان آن باید دو موضوع را به طور جدی مورد نظر قرار داد:
۱- ماهیت رسانه
۲- وضعیت طبیعی مخاطبان در هنگام دریافت پیام
چیستی و طبیعت رسانه تأثیر مستقیم و انکارناپذیری بر نوع پیام رسانی، مخاطبان و حتی عوامل برنامه ساز و پیام رسان دارد. رسانه ای که فقط از یک حس در ارسال پیام استفاده می کند دارای فرآیند و میزان تأثیرگذاری متفاوتی نسبت به رسانه ای است که از چند حس بهره می برد.
از سوی دیگر، وضعیت طبیعی مخاطبان در هنگام دریافت پیام با یکدیگر متفاوت است. مثلا شنوندگان رادیو فرصت دارند ضمن کار کردن به رادیو گوش دهند.
کریس ویلسون در یک تحقیق بر اهمیت گوش دادن به رادیو تأکید کرده و البته آن را عملی انفعالی می داند.
درست نظری برخلاف نظر مک لوهان که به شدت به ماهیت جبری رسانه معتقد بود. به طور مثال، رادیو برخلاف دیگر رسانه ها باید به شدت کار کند تا بتواند در میان سایر عناصری که موجب حواس پرتی می شود توجه کافی شنوندگان را به برنامه های خود جلب و شنوندگان را کاملا با خود درگیر کند و در غیر این صورت از اثربخشی آن کاسته می شود.
با ورود وسایل ارتباط جمعی به عرصه اجتماع قدرت دچار تحول شد و اطاعت پذیری جامعه تحت تأثیر شیوه های ناپیدا و غیرملموس اقناع و تبلیغ قرار گرفت. به قول دکتر علی شریعتی، اگر در استعمار کهنه، دست ها روی سرها بود و از زور استفاده می شد در استعمار نو، دست ها میان سرها رفت و به مغزها اثر گذاشت.چارلز لیندبلام معتقد است در آستانه قرن بیست و یکم استفاده از زور و روش های جبری آشکار به تدریج کم رنگ شده، ولی از سوی دیگر، گسترش انواع رسانه های همگانی و حضور آنها در عرصه های مختلف زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاکمان و مردم و نیز آحاد مختلف مردم تبدیل کرده است به طور قطع نمی توان اطمینان حاصل کرد که آیا افکار عمومی بر خط مشی اثر می گذارد و یا این خط مشی ها هستند که افکار عمومی را تغییر می دهند.
وی . اُ . کی . جی . آر، دانشمند علوم سیاسی می_گوید: »دولت همان طور که مشاهده می شود تلاش می کند تا افکار عمومی را به سمت حمایت از برنامه ها و خط مشی هایش هدایت کند«. خط مشی عمومی به چند دلیل افکار عمومی را بیشتر تحت تأثیرقرار می دهد:
۱- عده ی کمی از افراد در مورد سؤالاتی که تصمیم گیران با آن مواجه اند، ابراز نظر می کنند.
۲- افکار عمومی اغلب ناپایدارند.
۳- رهبران سیاسی درک واضح و روشنی از افکار عمومی ندارند.
۴- اکثر ارتباطات سیاسیون در خصوص تصمیم گیری با افراد خاص چون افراد ذی نفوذ و رهبران آنها است و ارتباط با افراد عادی گرفته نمی شود و همین شاید ضعف در دموکراسی های کنونی باشد.
با این توضیحات اهمیت نقش رسانه ها درخصوص آگاهی بخشی افکار عمومی و تأثیرگذاری آنها در تصمیم گیری بیشتر و بارزتر می گردد.
یکی از وظایف مهم رسانه ها از جمله صداوسیما ایجاد تغییرهای لازم در نگرش ها و جهت گیری های سیاسی و اجتماعی است. نگرش را آلن بیرو »طرز تلقی سیاسی و جهت گیری های منفی و مثبت در برابر واقعیت های سیاسی« می داند. مخاطب پیام های گوناگونی که هر کدام نگرش متفاوتی دارد را از محیط دریافت می کند و بعضی را جذب و بعضی را طرد می کند. آن بخش از پیام ها که جذب می شود، نگرش سیاسی مخاطب را تحت تأثیر می گذارد و سبب پایداری رفتار او می شوند که دو بحث ایجاد می_شود.
۱- تغییر نگرش های گذشته
۲- ورود نگرش های جدید
که نکته ی مهم در این خصوص ایجاد هماهنگی بین این دو مرحله است، تا در روابط این دو خللی پدید نیاید. رسانه برای ایجاد نگرش لازم در افراد باید دو مرحله اطلاع رسانی و اقناع را بگذراند. تبلیغ به معنی پخش یا تحریک یا به حرکت درآوردن اندیشه های ویژه است و هدفش تداوم دادن قصد مبلغ است و یک سویه می باشد ولی اقناع یک فعال کننده دوسویه است که می_کوشد به نیازهای ترغیب کننده و ترغیب شونده پاسخ دهد و در یک تبلیغ موفق می توان عناصر اطلاع رسانی تبلیغی و ارتباط اقناعی را با یکدیگر تلفیق کرد.
یک ویژگی قدرت متکی به اقناع این است که برخلاف اشکال دیگر قدرت که فرد را نشانه می_رود و تغییرات رفتاری را به ناچار در تک تک افراد صورت می دهد، دسته ها و گروه_ها و حتی کل یک جامعه را درخصوص مسئله خاص بسیج می کند
رسانه ها امروز نقش مهمی در واقعیت سازی دارند. مردم، دنیا را از منظر رسانه ها می نگرند و می فهمند. رسانه ها در تعریف انسان ها از خود و جامعه خود نقش مهمی دارند. امروزه آنها تبدیل به یکی از عناصر مهم هویت سازی و هویت جویی شده اند (لزکی اسکلیر) در حقیقت رسانه_ها امروزه به وسیله مهمی برای تأثیرگذاری بر حوزه های فرهنگی اجتماعی برای ایجاد تغییرات آرام و کم هزینه تبدیل شده اند.
با تغییرات حوزه فرهنگی اجتماعی انتظارات و ایده آل های جامعه تغییر می کند. لذا دیگر حوزه_ها از جمله حوزه سیاسی و امنیتی نیز دستخوش همین تغییرات می شوند و حکومت ها در استراتژی های متکی بر اندیشه های خط مشی_های نو طرح می کنند.
با این حال گروهی هم اعتقادی به تأثیرگذاری رسانه ها بر تصمیم گیری ها ندارند و معتقدند تصمیم گیرندگان به ندرت تصمیم های خود را به خاطر رسانه ها تغییر می دهند. هرچند که ممکن است به خاطر رسانه ها، ناگزیر از واکنش نشان دادن باشند که تأثیر رسانه را قبول دارند.
لاجرم در جامعه کنونی افکار عمومی به عنوان یکی از ارکان تشکیل دهنده نظام های سیاسی اجتماعی در کنار حکومت و جامعه مدنی از حکومت به عنوان نماینده خود انتظاراتی دارد که رسانه ها به عنوان دیگر رکن جامعه مدنی نقش میانجی و انتقال دهنده این خواسته ها را به حکومت ها دارند و با هدایت و کنترل افکار عمومی آنها را به سوی هدفی خاص سوق می_دهد که در نهایت سبب حساسیت و بیان خواسته های آنها به حکومت و مطالبه خواسته ها به صورت تصمیم توسط نخبگان و حاکمان می گردد.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۸ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۵:۴۲ ق.ظ

دیدگاه


+ 8 = ده