هرج و مرج بعد از مشروطه رضاخان را به قدرت رساند

هرج و مرج بعد از مشروطه رضاخان را به قدرت رساند

محمد علی بهمنی قاجار
گروه تاریخی : رضاخان میرپنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به قدرت رسید و وزیر جنگ شد و سیدضیاء نخست‌وزیر، سه ماه بعد سیدضیاء برکنار شد و قوام نخست‌وزیر شد و رضاخان وزیر جنگ باقی‌ماند. بعدها وی به مقام رییس‌الوزرایی رسید. وی از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار سلسله? پهلوی بود.اما آنچه رضاخان را به قدرت رساند هرج و مرجی بود که بعد از مشروطه در ایران فراگیر شد شروع جنگ جهانی اول همزمان با پادشاهی احمد شاه بود و دولت مشروطه? ایران ضعیف‌ترین دوران خود را می‌گذراند. جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده? اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته? قدرت‌های خارجی، ایران را تا آستانه? یک دولت ورشکسته پیش برده بود. نیاز به یک دولت مرکزی قوی آرزوی ایرانیان بود. به همین دلیل شخصی مانند رضاخان قلدر با کمک تجد‌دخواهانی مانند محمد‌علی فروغی، علی اکبر داور و سیاستمدارنی مانند فیروز میرزا معروف به لقب قاجاری اش نصرت‌الدوله و عبد‌الحسین تیمور‌تاش توانست بر تخت سلطنت تکیه بزند.
*توضیحاتی درباره زندگی و زمانه نصرت‌الدوله فیروز
پدربزرگ نصرت‌الدوله همنام او بود. فیروز اول پسر عباس میرزا نایب‌السلطنه است و در دوره ناصرالدین شاه سمت‌های مهمی از جمله وزیر جنگ و والی‌گری را به‌دست آورده بود.
بعد از فوت فیروز میرزا اول، فرزند او عبدالحسین میرزا فرمانفرما سمت‌های گوناگونی در دوران مظفرالدین شاه تصاحب می‌کند. مدتی وزیر جنگ و مدتی والی کرمان بود و بعد از مشروطه نیز به رئیس‌الوزرایی هم دست پیدا کرد.
خاندان فرمانفرمایان ارتباط تنگاتنگی با انگلیسی‌ها داشتند، به همین دلیل فیروزمیرزای نصرت‌الدوله وارد عالم سیاست شد، با توجه به شرایط خانوادگی و شرایط آنروز ایران، در فکر اتحاد و پیوند همه جانبه با انگلستان بود و بعد از سقوط روسیه تزاری، خطر بلشویک ایران را تهدید می‌کرده است و افرادی مانند نصرت‌الدوله فکر می‌کردند اگر پیوند همه‌جانبه با انگلستان نداشته باشند، ممکن است ایران به‌وسیله روسیه از بین برود.
در چارچوب فکری نصرت‌الدوله دوم و پدرش عبدالحسین فرمانفرما، ایران برای تامین منافع ملی نیاز به پیوند همه جانبه با انگلستان داشت البته این اتحاد و پیوند به معنای سرسپردگی به انگلیس نبوده است، در واقع می‌خواستند از این رهگذر منافع ملی ایران را تأمین کنند. در قرارداد ۱۹۱۹ که عاقد آن وثوق‌الدوله بود، فیروزمیرزا به‌عنوان وزیر امور خارجه نقش مهم و پررنگی داشت و برنامه نصرت‌الدوله و وثوق این بود که با کمک انگلیسی‌ها، ارتش ایران منظم شود تا بتوانند امنیت را در سراسر کشور برقرار کنند و بعد بتوانند سرزمین از دست‌رفته ایران را به کشور بازگردانند. برنامه نصرت‌الدوله این بود که کل آسیای مرکزی، قفقاز و کردستان عراق به ایران بازپس داده شود.
* آیا در آن موقع امکان داشت کشور‌های که از ایران جدا شدند بازگردانده شوند.
انگلیسی‌ها درخواست نصرت‌الدوله را رد کردند و اعلام کردند مگر ایران فاتح جنگ با روس است که چنین درخواستی دارد، اما با اصرار هئیت مذاکره کننده ایرانیان به‌ هرحال انگلیسی‌ها موافقت کردند که برخی از مناطق ازجمله سرخس، تالش شمالی و نخجوان را به ایران بازگردانند و در مورد کردستان عراق هم سلیمانیه به ایران بازگردانده شود. این چارچوب در قرارداد ۱۹۱۹ وجود داشت. اما این قرارداد نخست به دلیل مخالفت در داخل ایران به جایی نرسید و دوم از طرفی انگلیسی‌ها نیز مسئولیت برگرداندن این مناطق را به ایران نمی‌پذیرفتند و معتقد بودند اگر ایران توانست این سرزمین‌ها را به ایران برگرداند، از ایران حمایت می‌کند و اگر موفق نشد انگلیس نیز هیچ مسئولیتی ندارد. پای انگلیس نباید در گروی قرارداد باشد.
به همین دلیل بعد از شکست قرارداد، مسئله کودتا مطرح شد و قرار بر این بود که کودتایی با چراغ سبز انگلیس انجام شود بدون آنکه دست انگلستان در آن عیان باشد.چند ماه قبل از کودتای سوم اسفند، در کشور مطرح بود که قرار است یک کودتا در ایران شکل بگیرد، ازجمله نامزدهایی که برای کودتا معرفی شده بودند، نصرت‌الدوله فیروز بوده است. البته این حدس که چقدر واقعیت داشته است مشخص نیست چون خود نصرت‌الدوله آن را تکذیب می‌کند، اما در فضای جامعه مطرح بوده است. اما بعداً کودتا توسط سیدضیاءالدین طباطبایی که او هم پیوند بسیار نزدیکی با انگلیسی‌ها داشت انجام شد و بعد از کودتا یکی از بازداشت‌شدگانش نصرت‌الدوله است. با وجود بازداشت نصرت‌الدوله معلوم بود که نگاه مثبتی به کودتا نداشته باشد و در این کودتا رضاخان میرپنج از عوامل نظامی کودتا بوده است. رضاخان سابقه خدمت در خانه فرمانفرما را داشته و از گماشتگان نظامی فرمانفرما بوده است، اما به خاطر هوش سیاسی، جاه‌طلبی سیاسی و تمایل به انگلستان رضاخان نیز قصد داشت به خانواده فرمانفرما نزدیک شود. تا بتواند به اهداف خود دست پیدا کند.در ماجرای جمهوری‌خواهی عبدالحسین فرمانفرما با اینکه شاهزاده بود از جمهوری حمایت می‌کند و سعی می‌کند محمدحسین میرزا ولیعهد قاجار را راضی کند که جمهوری را بپذیرد. اما موفق نمی‌شود. نصرت‌الدوله سعی می‌کند در مناسبات سیاسی خود با دو قطب سیاسی ایران هم رضاخان و هم سیدحسن مدرس رهبر اقلیت مجلس رابطه خود را حفظ کند.نصرت‌الدوله فیروز در کابینه رضاخان وزیر می‌شود و مدرس هم از وزارت او استقبال می‌کند. زمانی که رضاخان به سلطنت می‌رسد دور جدیدی از رابطه نصرت‌الدوله با رضاخان آغاز می‌شود زیرا در دوره جدید رضاخان نه گماشته نظامی است و نه فرمانده نظامی کودتا و نه رئیس‌الوزرا، بلکه پادشاه مطلق ایران است.
در این دوره نصرت‌الدوله فیروز به همراه علی اکبر داور و عبد‌الحسن تیمورتاش یک مثلث سه‌نفره تشکیل داده و به‌عنوان بازوی سیاسی رضاخان انجام وظیفه می‌کنند و رضاشاه نیز از این مسئله تا حدی استقبال می‌کند و البته تا حدی هم نگران بوده که این مثلث خطر جدی برای وی محسوب شود.این مثلث در آن دوره در فکر ایجاد یک حزب سیاسی به نام ایران نو بودند که در فضای سیاسی ایران تحت منویات رضاشاه فعالیت کنند، اما رضاشاه موافقت نمی‌کند و بعد به‌تدریج از قدرت عزل می‌شود و نصرت‌الدوله مغضوب می‌شود و دلیلش این است که رضاشاه افراد سیاسی باشخصیت را در کنار خویش برنمی‌تابید.تیمورتاش، داور و نصرت‌الدوله بعد از تثبیت رضاخان مغضوب می‌شوند از کار برکنار و بعد از مدتی به قتل می‌رسند و داور مجبور به خودکشی می‌شود و حتی محمدعلی فروغی که بیشتر با شاه همراهی می‌کرد، مغضوب می‌شود. رضاخان نسبت به افراد ثروتمند طمع داشته است و اموال آنان را مصادره می‌کرد، به طور مثال؛ بعد از مرگ ظل‌السلطان به خانواده ظل‌السلطان فشار آورده است که در تقسیم اموال ظل‌السلطان من نیز باید مثل یک فرزند شریک باشم. همچنین بخشی از اموال فرمانفرما و اقبال‌السلطنه مافی را نیز تصاحب کرد.
* آیا در آن زمان در ایران افکار عمومی وجود داشت که نسبت به این قرارداد واکنش نشان دهد؟
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از فارس ، صد درصد افکار عمومی وجود داشت و در ماجرای قتل گریبایدوف و در زمان ترکمانچای در مذاکرات می‌بینیم که عباس میرزا قصد امضا قرارداد دارد می‌گوید به مردم چه بگوییم، حتی در زمان نادرشاه و منشور مغان نیز افکار عمومی وجود داشته است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۶:۳۲ ق.ظ

دیدگاه


+ 3 = ده