گزارش//

نسخه پیچی های احساسی نجات دریاچه ارومیه را پیچیده تر می کند

نسخه پیچی های احساسی نجات دریاچه ارومیه را پیچیده تر می کند

گروه تحلیل:تغییر روش های آبیاری سنتی که در حال حاضر به روش غرقابی صورت می گیرد آبیاری باغات و مزارع باید به روش علمی آبیاری موضعی یا قطره ای مفید صورت گیرد.
سرنوشت دریاچه ارومیه چه می شود؟ آیا کارهایی که هم اکنون انجام می شود، در احیای نگین فیروزه ای ایران مؤثر است یا آن که اساساً امیدی به نجات نیست. دکتر سعید افشار در یادداشتی، دیدگاه خود در این باره را مطرح کرده است که عیناً می خوانید:این روزها دوباره خبرهای زیادی پیرامون نجات دریاچه ارومیه شنیده می شود، کمپین یک میلیون امضا از طرف برخی هنرمندان، پیشنهادات غیرعملی برخی نمایندگان مانند انتقال آب از دریای خزر به دریاچه، انتقال آب رودخانه شهرهای اطراف به دریاچه و … از آن جمله اند. البته عادت کرده بودیم که در موسم انتخابات قول احیای دریاچه بعنوان وعده ای برای مردم آذربایجان داده شود. ما بر این باوریم که دریاچه ارومیه دیگر قابل احیا نیست، سرنوشت دریاچه ارومیه نمی تواند از بختگان، جازموریان، هامون و … جدا باشد. برای اینکه قضیه بیشتر برای خوانندگان روشن گردد اول باید به علل خشک شدن دریاچه بپردازیم:
*گرم شدن زمین
تغییرات شدید اقلیمی و گرم شدن دو درجه ای کره زمین بر اثر استفاده از سوخت های فسیلی و تصاعد گازهای گلخانه ای، باعث بروز خشکسالی در کشور ما و ۴۴ کشور جهان، طبق گزارش ها شده است.
* تخلیه فاضلاب های صنعتی در بستر دریاچه ارومیه
اتفاقی که در سایر نقاط کشور مانند تالاب انزلی و رودخانه های شمال کشور و رودخانه کارون می افتد و تبدیل به محل تخلیه فاضلاب های صنعتی و خانگی شده اند. اولویت باید ایجاد تصفیه خانه های مدرن فاضلاب های شهری و برگرداندن آب های تصفیه شده به داخل دریاچه می باشد.
* راه میانگذر
در دنیای مدرن، سدها، بستر رودخانه ها و حتی دریاچه های کوچک لایروبی می شوند تا مشکلات زیست محیطی پیش نیاید. مسؤولان وقت کشور و منطقه آذربایجان غربی از سال ۱۳۶۰ تاکنون میلیون ها تن خاک و سنگ را از کوههای مجاور کنده و به داخل آب ریختند.
جالب آنکه در مقابل اعتراض برخی آگاهان در همان سال ها گوششان بدهکار نبود و کار را ادامه دادند تا جائی که دریاچه با جذب میلیون ها تن سنگ و خاک به دو نیم شد ؛ اگرچه مثلا پلی شناور بروی آن قرار داده شده است که طول آن چند متر بیشتر نیست. در موارد مشابه در کشورهای مدرن، پل های معلق حتی به طول بیش از ۱۲ کیلومتر احداث شده بدون اینکه تبادل آب مختل شود.
*احداث سد به روی رودخانه ها
متاسفانه از سه دهه پیش به این طرف،ساخت سد در کشور گسترش یافت و بدون بررسی های مباحث توسعه پایدار و زیست محیطی و حتی بررسی نیازهای واقعی منطقه، اقدام به احداث دهها سد شد.اشتباه برداشت نشود؛ نگارنده مخالف ساخت سد بر حسب نیاز نیست، فقط گذر زمان نشان داد که گسترش سدسازی با توجه به نیاز نبوده است و با توجه به شیوه سنتی آبیاری مزارع کشاورزی نتیجه ای جز هدردهی منابع آبی منطقه و محروم نمودن دریاچه از حق آب طبیعی خود چیزی عاید نشد. گرچه به دلیل ادامه گرم شدن زمین شاهد تبخیر بیش از پیش مخزن آب سدها خواهیم بود.
*افزایش جمعیت
یکی از مهمترین دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه درکنار سایر دلایل، افزایش شدید جمعیت در مناطق مختلف استان آذربایجان غربی و شرقی می باشد. در سی سال اخیر در کنار مهاجرت از کشورهای همسایه، جمعیت منطقه به بیش از دو برابر و شاید بیشتر رسیده است، بدیهی است که تامین آب بعنوان بخشی از نیازهای اصلی مردم مساله اصلی باشد.
بدلیل کمبود بارندگی، مسؤولان و ساکنین اقدام به حفر تعداد زیادی چاه عمیق نمودند طوری که سطح آبهای زیرزمینی به سرعت کاهش و بالارفتن مصرف آب مشکلات حادی بوجود آورده است. هم اکنون نیز اپیدمی ویلاسازی در باغات و زمین های اطراف شهر گسترش یافت است و هر خانه برای خودش چاهی کنده است.
*راه حل های بحران
متاسفانه راهکارهایی مانند طرح باروری ابرها یا انتقال آب از رودخانه ها یا دریای خزر مساله ای نیست که عملی باشد، متخصصان این را بهتر می_دانند. پیشنهادهایی که به عنوان راه حل مسئله به نظر ما می رسد بدین شرح است: مسدود کردن فوری چاههای عمیق کشاورزی، مزارع، باغات و شهرک های اقماری استان و سایر اماکن و پرداخت خسارت یا حتی کوچ دادن کشاورزان به نقاط دیگر. این مساله بسیار مشکل، اما شدنی است و تنها انتخاب است، اگر عمل نکنیم طبیعت خشم خود را چند سال بعد با توفان نمک نشان خواهد داد و آن موقع سیل آوارگان بیمار به سمت دیگر مناطق سرازیر خواهد شد. تغییر روش های آبیاری سنتی که در حال حاضر به روش غرقابی صورت می گیرد، آبیاری باغات و مزارع باید به روش علمی آبیاری موضعی یا قطره ای مفید صورت گیرد.تغییرات در روش و نوع کشت های باغی و حتی ممنوع کردن کشت محصولاتی که آب زیادی لازم دارد.
جلوگیری از تخلیه فاضلابها در دریاچه و رودخانه ها و چاههای جذبی منازل به هر قیمت ایجاد شبکه جمع آوری، انتقال و تصفیه فاضلاب_های خانگی و صنعتی بطوری که پس از بازیافت و تصفیه بوسیله لوله های انتقال ویژه به دریاچه سرازیر گردد یا در مزارع کشاورزی استفاده شود، بعنوان مثال در حال حاضر در کشورهایی مانند آلمان ۶۰درصد فاضلاب تصفیه و به چرخه مصرف بازگردانده می شود.
بدیهی است که هزینه این کارها بالاست و قبل از همه نیاز به یک مدیریت کاملا علمی و باتجربه و مجهز به تکنولوژی روز و کمک جهانی دارد ولی هر چقدر که بالا باشد از هزینه نابود شدن اراضی حاصلخیز منطقه به وسیله توفان نمک و بیمار شدن مردم و نابودی محیط زیست که از چند سال آینده آغاز خواهد شد، بالاتر نیست.
می_پذیریم که آموزش و تغییر در کشاورزی منطقه و بخصوص باغداری، بسیار مشکل بوده و تبعات زیادی ممکن است داشته باشد.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۸:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


شش − = 0