مفهوم_شناسی عدالت در اندیشه ابنسینا
علی رزم آرای
پیشینه موضوع: در چند نوبت جداگانه و در شماره های مختلف روزنامه آراز آذربایجان مباحثی پیرامون ریشه شناسی و مکتب شناسی فلسفه و حکمت اسلامی در دیدگاه سنتی و اسلامی آن (فلسفه در اسلام) به تبارشناسی منطقه ای و¬ فرهنگی آن در آذربایجان کهن و تاریخی اشارتی رفت. وامدار بودن مکتب فلسفه آذربایجان در انحاء مختلف خود به فرهنگ کهن و مردمی آذربایجان (و در مفهوم واقعی خود ترکی- آذربایجانی) در بازخوانی ریشه آن مشهود و آشکار است. در نوشتاری تحت عنوان یگانه مرد فلسفی سرزمین آتش به بسط موضوع در چهارچوب زندگی نامه فلسفی شیخ شهید شیخ شهاب-الدین سهرودی زنجانی پرداخته شد و موضوع آتش و نور که در دیدگاه سهرودی نور دختر آتش تلقیام¬ شود و همچنین خواستگاه¬های عمیق بومی و فرا بومی منطقه¬ای آن یعنی کهن الگوی آتش (اوجاق؛ گونش، اوت در معنای گیاه و آتش و…) اشاره شده است؛ در ادامه همین مسیر از زاویه دیگری در قالب زندگی نامه شیخ الرئیس بوعلی سینا که نیز از شرق عالم ریشه در فرهنگ ترک و زبان آن دارد به موضوع عدالت و مفهوم معاصر تاریخی آن خواهیم پرداخت.
ابوعلی سینا، حسین بن عبدالله حسن بن علی بن سینا، معروف به ابن سینا در سال ۳۷۰ هجری قمری در دهی به نام خورمیثن در نزدیکی بخارا متولد شد. وی نخست به آموختن قرآن و ادبیات پرداخته تا جائیکه در ده سالگی همه قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را فرا گرفته و انگیزه شگفتی دیگران گردید.
تخصصات او:شرکت در جلسات بحث اسماعیلیان از دوران کودکی، به واسطه پدرش وی را خیلی زود با مباحث و دانشهای مختلف زمانش آشنا ساخت. پدر وی به توصیه یکی از استادانش به دلیل استعداد او در فراگیری علوم بوعلی را به جز تعلیم و دانش اندوزی به کار دیگری وادار نکرد، تا اینکه در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله پزشکی مهارت یافت؛ تا آنجا که پادشاه بخارا، نوح بن منصور (حکومت از ۳۶۶ تا ۳۸۷ هجری قمری) به علت بیماری، وی را به نزد خود خواند و ابن سینا از این راه به کتابخانه عظیم دربار سامانی دست یافت. به این ترتیب وی در علوم مختلف از جمله حکمت، منطق و ریاضیات – که خود شامل عدد، هندسه، نجوم و موسیقی است – تسلط یافت.
تالیفات او: پدر ابن سینا در ۲۲ سالگی وی درگذشت؛ و وی در برخی کارهای دولتی امیر سامانی عبدالملک دوم را برعهده گرفته بود اما با وجود پرداختن به کار سیاست در دربار منصور سامانی و دستیابی به مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله دیلمی و نیز درگیر شدن با مشکلات ناشی از کشمکش امرا – که سفرهای متعدد و حبس چند ماهه وی توسط تاج الملک، حاکم همدان، را به دنبال داشت – به تالیف بیش از صدها جلد کتاب و تعداد بسیاری رساله پرداخته که هر یک با توجه به زمان و احوال او به رشته تحریر در آمده است. اما از میان تالیفات ابن سینا، کتاب شفا در فلسفه و کتاب قانون در پزشکی شهرتی جهانی یافته است.
تلاشهای فلسفی او: وی به پشتوانه تلاش یک صد سالهای که پیش از او از سوی کسانی همچون الکندی و فارابی برای شکل گیری فلسفه اسلامی صورت گرفته بود، موفق شد نظام فلسفی منسجمی را ارائه دهد. با توجه به این که پیش از او مقدمات این کار فراهم شده بود، کار و وظیفه ابن سینا این بود که مشکلات و پیچیدگیها را کشف و حل کند؛ همچنین وی با ارائه نظرات خود در زمینه نحوه ارتباط و نسبت بین مفاهیم کلی مثل انسان، فضیلت و جزئیات حقیقی به یکی از پرسشهای علمای قرون وسطی – که مدتهای طولانی ذهن آنها را به خود مشغول کرده بود – پاسخ داد.
در گذشت او: بالاخره ابوعلی سینا در سال ۴۲۸ هجری قمری، زمانی که تنها ۵۸ سال داشت، در حالی رخت از جهان بربست که در زمینههای مختلف علمی اقداماتی ارزنده به عمل آورد یعنی اقلیدس را ترجمه کرده رصدهای نجومی را به عمل آورد و اسبابی نظیر ورنیه کنونی ابداع کرد. در زمینه حرکت، نیرو، خلاء نور، حرارت و چگالی به تحقیقات ابتکاری دست زد، تا جائیکه رساله وی در باره کانیها یا مواد معدنی تا قرن سیزدهم در اروپا مهمترین مرجع علم زمین شناسی بود و اینچنین با ادای دین خود به دانش بشری، نامی به صلابت تمدن ایرانی از خود به جای گذارد.
مفهوم شناسی عدالت در اندیشه ابن سینا با توجه به جایگاه نبی:در اندیشه ابن سینا، نبی عدالت گستر است. این عدالت، خود، در دل سنتی برآمده از عالم »مافوق القمر« و جهان ماوراء تحقق مییابد. چنین عدالتی، طبعاً، با سنت در میآمیزد و به مثابه بخشی از آن معنا و مفهوم مییابد. پیوستگی میان عدالت و سنت تا آنجاست که تحقق هر یک فارغ از دیگری ممکن نمیشود و این دو، در نظر و عمل، در قامت مقوم دیگری ظاهر میشوند.
باید دقت نمود و توجه داشت که تنها ذیل چنین نگاه منظومه واری به مقوله عدالت و نسبت آن با سنت است که مدینه نبی امکان تحقق مییابد و به پیشنهاد گروه ویژه ای از نظامات اجتماعی دست میزند که جهت تضمین حرکت پیوسته مدینه در مسیر صلاح، فلاح و سعادت استوار میشوند. نکته مهم و حایز توجه ویژه آنکه مفاهیم فیلسوف و نبی، در منظومه فکری سینوی با یکدیگر مقارنه دارند و این دو در ارتباطی وثیق با همدیگر معنا مییابند؛ حتی میتوان گفت در مقام تحقق، این دو خصلت تنها در یک فرد جمع میشوند. با این حال، آن گونه که ابن سینا توضیح میدهد، در جهان نظر و تئوری، میان این دو هم چنان فاصله ای قابل بررسی وجود دارد. وی خود در واپسین بخش الهیات شفا جهت ارائه تفکیکی تئوریک و نظری میان شئون فیلسوف و نبی تلاشی جالب توجه را تمهید میچیند و زحمتی از این دست را به جان میخرد: به اعتقاد ابن سینا فیلسوف حایز فضایل و خصال سهگانه عفت، حکمت و شجاعت است؛ در حالی که نبی، نه تنها این خصال سهگانه، بلکه خواص ویژه نبوی را نیز دارا است. به باور سینوی، جمع آن سه خصلت »عدالت« نامیده میشود. حال اگر خصال مورد گفت و گو که بیانگر ارکان حکمت و فضیلت هستند، همراه با حکمت نظری یک جا گرد آیند آن گاه میتوان مدعی شد که اسباب سعادت حاصل آمده است و انسان به مرحله ای بسیار شایسته در حیات خویش دست یازیده است. چنین انسانی یعنی نبی در اندیشه سینوی خداگونه معرفی میشود تا آنجا که اگر آن نبود که پرستش کسی جز خداوند یکتا جایز نیست، شایسته پرستش نیز دانسته میشد این قضاوت در باب جایگاه خداگونه نبی، یک بازی صرفاً زبانی نیست و مشخصا حایز ارزشی معتنابه در فلسفه سیاسی ابن سیناست. در واقع این رویکرد موجبات فهمی پایه ای را در حکمت عملی سینوی فراهم میآورد:بر این اساس، هر چند نبی مناسب برای سلطنت ملکوت و جهان ماوراء شناخته نمیگردد ولی به قیاس اولویت در قامت سلطان زمین و جهان تحت ملک الهی ظهور میکند و این جایگاه را از آن خود میکند. بدینسان ابن سینا فردی از این دست را به مثابه فرمانروا یا سلطان دنیای روی زمین و خلیفه خدا در آن شناسایی میکند. لازم به یادآوری مجدد نیست که رویکردی از این دست، مشخصا، گویای ایده_ای مرکزی در حکمت عملی و فلسفه سیاسی بوعلی است. عدالت در اندیشه ابن سینا در نظامی سلسله مراتبی بروز و ظهور مییابد که میتوان برای آن سطوح هستی شناختی، انسان شناختی و اجتماعی قائل شد. در این میان کار ویژه نگرش فلسفی و عقلانی در تحلیل عدالت هستی شناختی و انسان شناختی است در حالی که عبور به عدالت، مشخصا، گویای رویکردی معطوف به مناسبات اجتماع بشری است.
نکته آنجاست که ابن سینا از معبر درکی هستی شناختی و انسان شناختی است که به عرصه اجتماع ورود میکند و بدینسان، امکان تحقق عدالت را در گرو تحصیل معرفتی قرار میدهد که خاستگاهی وحیانی دارد و پردازش نظری آن در حکمت سینوی در عداد امور هستی شناختی قرار میگیرد. نکته دیگر تفاوت عدالت و تساوی در حکمت سینوی است. شیخالرئیس مشخصا، قایل به نابرابری در نظم ناشی از عالم ماوراست و هرگز عدالت را مترادف با تساوی نمیداند، به اعتقاد وی عدم تساوی خود، در یک معنا، موجد عدالت است و ضروری آن به حساب میآید؛ چه آنکه ایجاد تساوی میان امور فارغ از تامل در جایگاه هستی شناختی شان نه تنها راه به عدالت نمیبرد که ستم و تباهی را سبب میشود و در عمل، تخلفی جدی از نظام آفرینش را نتیجه میدهد.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۲ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۳ ب.ظ