بررسی موضوع عاشورا درادبیات منظوم فارسی
علی رزمآرای
اشاره:اهمیت و ضرورت بررسی همهجانبه موضوع ادبیات عاشورایی فارغ از هر زبان و هر زمان، به اثر بخشی و اثرگذاری اصل واقعهای بازمیگردد که منشها، اندیشهها و معرفتهای گوناگونی را در موقعیتهای مختلف از خود به یادگار گذاشته است.واقعهای که نه تنها در عمق تاریخ بدل به سرچشمه حقخواهی و تقویت روحیه حقطلبی شده و باور قیامهای بسیاری را در تاریخ اسلام و شیعه ساخته و به ثبت رسانده است، که بلکه در زمان معاصر نیز از انقلاب کبیر مردم ایران تا گوشهای که مهاتما گاندی اولین رئیس جمهور هندوستان آزاد در عزای این واقعه و محور اصلی آن سیدالشهداء از خود نشان داد تا ختم شده به سخنرانیش در مجلس هندوستان که: من حق طلبی را از علی (ع) و مقاومت در برار ظلم را از حسین (ع) آموختم. اگر معرفتی از جنس دیگر و فرهنگی دیگر، در سیاستمداری از جنس دیگر و فرهنگ دیگر تا بدین حد و بعد از گذشت هزار سال از اصل واقعه، تأثیر و تأثر به جا میگذارد، ما که خود را میراث بر این فرهنگ و آن معرفت میدانیم و ادعای سیراب شدن از آبشخور اصلی آن را داریم، از خود پرسیدهایم که این معرفت از کجاست و به چه طریق بر ما رسیدهاست؟! همین دلیل کافی است که یکی از مجرای اصلی جریان و حرکت این واقعه به سوی فرهنگ و اندیشه را، در قالب تاریخ ایران بررسی کنیم. این مجرا همین ادبیات دیرپا و غنی فارسی است. ادبیات عاشورایی از نقاط ثقل این غنا در ادبیات فارسی است.ادبیات عاشورایی، از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی ادبیات فارسی است و برخی از شاعران فارسی گوی نیز تمامأ شهرت خویش را مدیون همین ذخیره فکری – احساسی هستند که مشخصترین ایشان محتشم کاشانی ست. مراثی و اشعار عاشورایی درادبیات فارسی عموما ً از دیدگاه درون مایه و ساختاری به دودسته مشخص قابل تقسیم هستند. دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی، روحی و عاطفی ماجرا، با سرایش سوزناکترین مراثی برای ظهر عاشورا، عواطف خویش را مصروف سوگواره نگاری و مقتل نگاری منظوم کردهاند .
دسته دوم کاربردی تر، اجتماعیتر و حماسیتر عمل میکنند و حتی با نگاهی منتقدانه به نقد( نگاه صرفاً سوگوارانه و گریه آمیز به واقعه) میپردازند. اینان یقیناً با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلومیت حضرت حسین (ع) ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی ، حرکت مصلحانه و انقلابی آن حضرت و نهایتا ً به عاقبت حرکت توجه دارند. دراین زاویه که بیشتر در میان شعرای متأخر دیده میشود، شاعر تمام تلاش خود را صرف میکند تا ورای به شعر کشیدن، موضوع در کربلا چه شد؟ بیشتر« چرایی رخ دادن ماجرا» و یا «چرایی شدن حادثه کربلا» بپردازد و شعر خود را با اهرم واقعه کربلا تبدیل کند به مانیفستی برای حرکتهای انقلابی و ظلم ستیزی؛ چراکه شاعر از همین منظر است که به واقعه مینگرد. حضور قیام عاشورا و شخصیت سیدالشهدا، بعنوان یکی از فاکتورهای اصلی شعر آئینی و مذهبی شعیه در ادبیات فارسی و عربی، دارای پیشینه طولانی ست و شاعران بسیاری از هر دو زبان، شعر شیعی و مشخصاً شعرعاشورایی دارند برای مثال دعبل خزایی.از شاعران عرب میتوان به ابن رومی، ابوفراس همدانی، ابن عباد، مهیار دیلمی ؛ سید رضی و سید مرتضی اشاره کرد و از میان شاعران گذشته فارسی که موضوع بحث این مقالهاند میتوان از رودکـی سـمـرقـنـدی (متولد ۳۲۹ ه. ق( ، ابوالحسن شهید بلخی (متولد ۳۲۵ ه.ق)، ابوطـیـب مـحـمـد مُصعبی (سده چهارم)، ابوشکور بلخی (سده چهارم)، ابومنصور محمد دقیقی (مـتـولد ۳۶۸ ه. ق)، ابـوبـکـر مـحـمـد خسروی (سده چهارم)، حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ ـ ۴۱۱)، مـحـمـد عبده (متوفّی ۴۸۳ ه. ق)، ابوالحسن علی فرخی سیستانی (متوفّی ۴۲۹ ه. ق) عـنـصـری (مـتـولد ۴۳۱ ه.ق)، ابـونـظـر عـسـجـدی مـروزی (اوایـل سـده پـنـجـم)، مـسـعـود غـزنـوی (نـیـمـه اول سـده پـنـجـم)، عـیـوقـی (نـیـمـه اول سده پنجم)، ابو سعید ابوالخیر میهنه ای (۳۵۷ ـ ۴۴۰)، فخرالدین اسعد گرگانی (نـیـمـه اول سـده پـنـجـم)، بـابـا طـاهـر عـریـان (متوفّی ۴۱۰ ه. ق)، حکیم ناصرخسرو قـبـادیـانـی (متوفی ۴۸۱ ه. ق)، حـکـیـم سـنائی غزنوی (سده پنجم و ششم)، عبدالواسع جبلی (مـتـوفـی ۵۵۵ه. ق)، بـدرالدّیـن قوامی رازی (سده ششم)، سوزنی سمرقندی (متوفّی ۵۶۲ ه. ق)، رشیدالدّین وطواط (متوفّی ۵۷۳ ه. ق)، اثیرالدین اخسیکتی (متوفّی ۵۷۷ ه. ق)، اوحـدالدین محمد انوری (متوفّی ۵۸۳ ه. ق)، حکیم نظامی گنجوی (متوفّی ۶۱۴ ه. ق)، حـکیم خاقانی شروانی (متوفّی ۵۹۵ ه. ق)، عطار نیشابوری (متوفّی ۶۲۷ ه. ق)، کـمـال الدیـن اسـمـاعـیـل اصـفـهـانـی (مـقـتـول بـه سـال ۶۳۵ ه. ق)، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (سده هفتم)، شیخ فخرالدین عراقی (۶۸۸ ـ ۶۱۰)، سیف فرغانی (سده هفتم و هشتم)، امیر خسرو دهـلوی (۶۵۱ ـ ۷۲۵)، جـلال الدیـن مـحـمـد مـولوی (مـتوفّی ۶۷۲ ه. ق)، رکن الدین اوحدی مـراغـه ای (سـده هـشـتـم) کـمـال الدیـن مـحـمـود خـواجـوی کـرمانی (۶۸۹ ـ ۷۵۳)،ابن یمین فـریـومـدی (۶۸۵ه.ق)، جـمـال الدیـن سلمان ساوجی (متوفی ۷۷۸ ه. ق)، شمس الدین مـحـمـد حـافـظ شـیـرازی (مـتـوفـی ۷۹۱ ه. ق)، نـعـمت الله ولی (۷۳۰ ـ ۸۳۴)، ابن حسام خوسفی (متوفی ۸۷۵ ه. ق)، نورالدین عبدالرحمن جامی (۸۱۷ ـ ۸۹۸) محتشم کاشانی (متوفی ۹۹۶ه.ق)، صائب تبریزی (متوفی ۱۰۸۱ه.ق) و بسیاری از شاعران دیگر معاصر و معاصرتر.از سه قرن اولیه در ادبیات فارسی ،اثری را ( چه منظوم و چه منثور) که به صراحت درباره قیام عاشورا و شخص امام باشد نمیتوان سراغ گرفت و این به این دلیل است که شاعران و ادیبان به خاطر وجود حاکمیتهای ظالم و با خصوصیت ضدیت و دشمنی با اهل بیت، بیشتر از ترس جان در حالت تقیه بودند و یا با تمام ارادتشان به ساحت ائمه (ع) و به ویژه حضرت سیدالشهداء ابدا ًشعری نسرودند یا بر سنت تقیه حتی اشارات مستقیمی نیز برخود حضرت یا حادثه عاشورا ابدا ً ذکر نکردهاند.به گواه تا اوایل سده چهارم حتی اجازه عزاداری عمومی در سوگ سالار شهیدان و سایر شـهـدای کـربـلا داده نمیشد و این به خاطر ویژگی حق طلبی و یادآوری قیام برای مطالبه حق در واقعه عاشورا و محور اصلی آن حضرت سیدالشهداء بود. حاکم وقت از ایجاد شدن چنین روحیهای در عموم مردم علی الخصوص شیعیان که زیر بار شدیدترین محدودیتها وستمها بودند، بیم داشتند. بنابراین از پیشینه شعر عاشورا در سه سده آغازین هجری نمیتـوان مـطالبـی ارایـه کـرد. ولی بـا روی کـار آمـدن سـلسـله آل بـویـه خـصـوصـاً ایـّام حکمرانی معزالدوله احمد بن بویه ۳۲۰ ـ ۳۵۶ بر عراق و خـوزسـتـان و فارس و کرمان اولین بار عزاداری عمومی در ایام محرم برای واقعه عاشورا و تاسوعا و شخص سیدالشهداء صورت پذیرفت. بـراسـاس مدارک متقن تاریخی، معزالدوله دیلمی فرمان داد تا برای اولین بار در روز عاشورای سال ۳۵۲ ه. ق مراسم عزاداری حسینی به صورت آشـکـار و عزاداری عمومی و فراگیر در ایالات تحت سیطره او انجام پذیرد، وی در روز عـاشـورای سال ۳۵۲ ه. ق خود موی پریشان سـاخت و بـر سـر و صـورت زنان، بر قـتـل حـسین بن علی (ع) شیون کرد و مردم را نیز امر به این مهم کرد. این اولین بار بود که در ملاعام در بغداد بر مصیبت شهادت حسین بن علی (ع) نوحه میکردند .این سنت دیلمیان شصت سال دوام داشت تا اینکه از زمـان سـلجـوقـیـان ۷۰۰ ـ ۴۲۹ سـوگـواری بـرای خـانـدان رسـول اکـرم (ص) و خاصه حضرت سید الشهدا عـمـومـی شـد و در این زمان و پس از این زمان است که سنت تقیه از میان شاعران شیعی برداشته میشود و ایشان قادر میگردند که بدون تقیه و ترس از جان مصیبت بزرگ کربلا در اشعارشان بگویند و بسرایند.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۵ ق.ظ