مدارا یا بردباری اجتماعى شرط بقاء جامعه

مدارا  یا  بردباری  اجتماعى شرط بقاء جامعه

گروه اجتماعی:یگانگى اجتماعی و شرط یگانگى اجتماعی رعایت هنجارها از طرف افراد جامعه است.
از این‌رو هر جامعه‌اى مى‌کوشد اعضاء خود را با هنجارهاى گروهى سازگارو هم‌نوا کند. به همین سبب هر جامعه‌اى ?هم‌نوائى اجتماعی? را فضیلت و ناهم‌نوائى اجتماعی را رذیلت مى‌شمارد.
جامعه افرادى را که با هنجارهاى اجتماعى سازگارى دارند بهنجار و گرامى مى‌دارد و اعضاء ناسازگار را هنجارشکن یا نابهنجار، مى‌نامد و مورد تحقیر و احیاناً مجازات قرار مى‌دهد. زیرا وجود هنجارها یک چیز است و رعایت آنها چیز دیگر و در هر وضعیت اجتماعى عده زیادى هستند که از هنجارها تبعیت نمى‌کنند.
پیروى نکردن از هنجارها کجروى است، همچنان که پیروى کردن از آنها سازگارى نام دارد. سازگارى ممکن است از سر مشق و دلبستگى باشد یا براثر انضباط و اجبار.
پیروى از هنجارها شدت و ضعف دارد و در هر وضعى نوعى مدارا یا بردباری نسبت به طرز رفتار افراد در برابر هنجارها مى‌توان یافت. مثلاً در یک مدرسه یا در دانشگاه همه افراد به یک اندازه از هنجارهاى رسمى پیروى نمى‌کنند. همچنان که کلیسا یا دستگاه مذهبى را همه مردم انتظار ندارد که از جمله? مقدسان و زهّاد باشند.
مدارا یا بردبارى گروه نسبت به فرد هنجارشکن یا کجرو:- به سابقه او در گروه بستگى دارد. یعنى هرچه سابقه فرد در گروه بیشتر باشد، بردبارى و مداراى افراد گروه نسبت به او بیشتر است و برعکس. بدین جهت معمولاً تازه‌واردان هر گروه مثلاً: تازه وارد در یک کلاس، یا افراد جدید در محیط سربازخانه، یا طلبه‌هاى تازه کار در مدارس دینى و مانند اینها بیشتر در مظان بدگمانى قدیمى‌ها قرار دارند.
اینگونه افراد باید تا مدتى سعى کنند وفادارى خود را نسبت به قواعد گروه به اثبات برساند تا جزء گروه شمرده شوند. از این‌رو است که بیشتر تازه‌واردان به گروه در رعایت هنجارهاى گروهى افراط مى‌کنند تا به حدى که معمولاً درباره آنها گفته مى‌شود: شورش را درآورده‌اند?. این سازگارى به حد اعلاء وسیله‌اى است براى تازه‌واردان در تحکیم موقعیت خود در داخل گروه و ضمناً نشانه آن است که تازه وارد هنجارهاى گروهى را مى‌آموزد.
بردبارى یا مداراى گروه نسبت به فرد با وضع او در داخل گروه نیز بستگى دارد و هر قدر مقام فرد در گروه مهم‌تر باشد، عقیده‌ گروهى بیشتر از وى انتظار دارد که از قواعد گروه پیروى کند. براین اساس گناه یک قاضى یا یک معلم، یک استاد دانشگاه یا یک روحانى به نظر افراد جامعه بسیار مهمتر و شدید‌تر است تا گناه مردم عادی.
ارزش‌هاى اجتماعى انواع مختلف دارند که به لحاظ اهمیت و توجهى که اکثریت اعضاء جامعه‌هاى مختلف به آنها دارند و تنها اینگونه ارزش‌ها در ماهیت و شکل ساخت اجتماعى جوامع مختلف تأثیر قابل ملاحظه‌اى دارند و مطالعه آنها از لحاظ تهیه و تنظیم برنامه‌هاى اجتماعى ارزنده مى‌باشد که آنها را به هشت طبقه به گونه زیر تقسیم کرده‌اند:
قدرت، دانش، ثروت، احترام، سلامت، مهارت، محبت، تقوی ،همچنین گفته شده هر یک از ارزش‌ها مختلف ممکن است به‌صورت:۱ . ارزش‌هائى غائى ?۲٫ ارزش‌هاى پایه مورد استفاده قرار گیرد.
به‌عنوان نمونه ?ثروت? هم مى‌تواند جنبه غائی داشته باشد و هم مى‌تواند به‌عنوان وسیله و پایه‌اى براى تأمین سایر ارزش‌ها مورد استفاده قرار گیرد. به این معنى که اگر: ثروت را به‌صورت سرمایه‌گذارى و بهره‌بردارى بیشتر به‌کار اندازیم تا باعث ازدیاد بیشتر همین ارزش گردد، در این صورت ثروت هم ارزش ?پایه و هم ارزش غائی است.
در عین حال ?ثروت? ممکن است وسیله‌اى براى سرمایه‌گذارى در سیاست گردد و صاحب این ارزش را به قدرت برساند. شخصى که صاحب ثروت است مى‌تواند مهارت‌هاى گوناگون را فرا گیرد و با انجام امور عام‌المنفعه و حتى تبلیغات بى‌پایه بر احترام خود بیفزاید.از پول خود مى‌توان براى پذیرائى دوستان استفاده کرد و به این ترتیب ارزش محبترا افزایش داد. همچنین شخص ثروتمند ممکن است در امور خیریه و فعالیت‌هاى مذهبى شرکت کند و بدین ترتیب متقی و معتقد به اصول دین و صاحب صفات پسندیده? اخلاقى به شمار آید. بالاخره پول و ثروت مى‌تواند وسیله و پایه‌اى براى کسب ارزش دانش گردد و باعث شود که فرد و یا فرزندان او به مدارج بالاتر علمى دست یابند و در دانشگاه‌هاى داخل و خارج به تحصیل دانش بپردازند.
ارزش ?سلامت? نیز نه تنها وسیله‌اى (ارزش پایه) براى دوام سلامت است، بلکه به‌منظور تحصیل سایر ارزش‌ها نیز مورد استفاده قرار مى‌گیرد. تندرستى سبب شادابى و برخوردهائى بهتر با مردم است.
حسن سلوک انسان را در کسب ارزش ?ثروت? و قدرت یارى مى‌کند.
براى آموختن مهارت‌ها نیز مسلماً سلامت جسمانى و روانى ضرورى است. همچنین براى تحصیل ?دانش? لازم است که انسان به حد کافى از هوش و ذکاوت برخوردار و از لحاظ جسمانى سالم باشد بنابراین سلامتى وسیله‌اى براى کسب دانش است.
یک اندام متناسب معمولاً سبب جلب احترام و محبت مى‌شود و چون از ضروریات زندگى خوب و پرخیر و برکت نیز هست وسیله به‌دست آوردن ارزش ?تقوی? نیز مى‌گردد.
ارزش ?مهارت? نیز مى‌‌تواند هم ارزش پایه و هم ارزش غائیباشد. زیرا: در اثر تمرین، مهارت‌ها افزایش مى‌یابد. وقتى مهارت‌ها افزایش یافت و اعمال و مهارت مخصوص را فرا گرفتیم، مى‌توان کلیه ارزش‌هاى مذکور را تأمین کرد.
براى نمونه: مهارت در نطق و بیان مؤثر مى‌تواند سبب متقاعد ساختن دیگران گردد. متقاعد ساختن دیگران مى‌تواند در به‌دست آوردن سیاست و کسب ?قدرت? مؤثر باشد. همچنین مهارت در نطق و بیان مى‌تواند موقعیت انسان را در مذاکرات و معاملات تجارى به‌منظور به‌دست آوردن ?ارزش ثروت? تقویت کند.
مهارت در ورزش‌ها و فعالیت‌هاى تفریحى سبب کسب ارزش سلامت و همین‌طور احترام و محبت مى‌شود. همچنین کسب مهارت در زمینه‌هاى مختلف علمی، سبب تقویت ارزش ?دانش? مى‌گردد. بعضى از مهارت‌هاى مذهبى مانند مهارت در قرائت کتاب‌هاى دینى یا گفتن اذان یا خواندن سرودهاى مذهبى و انجام مراسم خاص در مسجد و کلیسا سبب تحصیل ارزش ?تقوی? مى‌گردد.
همین‌طور ?ارزش دانش? نیز مى‌تواند هم ?ارزش پایه? و هم ?ارزش غائی? باشد. زیرا دانش راه‌ها را براى آموختن معلومات بیشتر مى‌گشاید. افزایش معلومات سبب افزایش دامنه? حوزه? دانش مى‌گردد. در عین حال ممکن است به‌منظور تأمین سایر ارزش‌ها مورد استفاده قرار گیرد.
دانش نسبت به مسائل و امور سیاسی، اجتماعى و تاریخى جامعه سبب تسهیل و به‌دست آوردن ?ارزش قدرت? مى‌گردد.
اطلاع و آگاهى از مسائل اقتصادى و آینده? اجتماعى و سیاسى یک کشور مى‌تواند موفقیت و پیروزى را در فعالیت‌هاى اقتصادى و مالى و کسب ?ثروت? تضمین کند. به علاوه دانش و معلومات سبب تعادل و توازن روانى و جسمانى یعنى تأمین ?ارزش سلامت? مى‌گردد.
کسب مهارت در کارها، مشاغل و فنون مختلف نیز مستلزم دانش و معلومات مقدماتى است تا از آن بتوان به مراکز آموزش مهارت‌ها دست یافت. همچنین داشتن ?دانش? و معلومات و مدرک علمى بهترین وسیله کسب ?احترام? واقعى مى‌گردد. در عین حال روشن است که گاهى اوقات ارزش ?تقوی? در اثر تسلط شخص بر دانش‌هاى مختلف مثلاًً تاریخ، وقایع و امور مذهبى تقویت مى‌شود.بقیه ارزش‌ها نیز به همین‌گونه است که ذکر آنها خوددارى مى‌کنیم.از آنچه گفتیم معلوم شد که هر ارزشى ممکن است هم ?ارزش پایه? و هم ?ارزش غائی? باشد.در نهایت مى‌توان دسته‌هاى متفاوتى از ارزش‌ها را که به‌دلیل: عمومیت، جبرى بودن و خارجى بودن اجتماعى خوانده مى‌شوند و انواعى از ارزش‌هاى اجتماعى هستند ارائه کرد که مهم‌ترین آنها عبارت هستند از:ارزش‌هاى اقتصادی، ارزش‌هاى فرهنگی، ارزش‌هاى سیاسی، ارزش‌هاى مذهبى و ارزش‌هاى اخلاقی.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۹ ق.ظ

دیدگاه


− 6 = دو