مالیات حق مالی دولت اسلامیاست
گروه اقتصادی: بیتردید به هنجار شدن مالیات ستانی در هر جامعهای به شکل گیری زیرساختهای مناسب آن، به ویژه زمینههای فرهنگی وابسته است. ناهنجاری فرهنگ مالیاتی یکی از دلایل عدم تمکین مالیاتی در جامعهایران است.این مشکل ریشه در گذشته تاریخ جامعهایران و لایههای اجتماعی دارد. فرضیه اصلی مقاله این است که راهحل این مشکل صرفاً اطلاع رسانی و رشد آگاهی عمومینسبت به نقش مالیات در جامعه نیست. وضع قوانین مالیاتی، که منشأ الزام قانونیاند، نیز چندان موثر نیست؛ زیرا این قوانین توان تشریع حق مالی به عنوان یک حق برخاسته از آموزههای دینی را ندارند.
در مقابل، ارائه مبنای فقهی مالیات میتواند به ایجاد فرهنگ مالیاتی کمک کند. در این راستا باید این باور در مردم ایجاد شود که مالیات »حق مالی« دولت اسلامیاست.
با توجه به جهتگیریهای کلی حاکم بر مالیاتهای ثابت اسلامی، گسترش پایة مالیاتی و تعیین نرخ مناسب آن را میتوان راهکاری برای تأمین زیرساخت اقتصادی نظام مالیاتی دانست. بیشک در فرایند وصول مالیات، مؤدیان مالیات یکی از عوامل تأثیرگذار بر نظام مالیاتی کشوراند. از اینرو، جلب همکاری و رضایت آنها نسبت به تمکین داوطلبانه از راهبردهای اصولی سازمان مالیاتی محسوب میشود.
اما در جامعه ایران یکی از مشکلات اساسی مالیات ستانی ذهنیت منفی مردم نسبت به مقوله مالیات میباشد. مالیات دهندگان به مأموران مالیاتی به عنوان افرادی نگاه میکنند که از سوی دولت مأمور شدهاند تا سرمایهایشان را از آنان بگیرند. به یقین این نگاه منفی سابقه تاریخی دارد. هرچنداین نگاه منفی ممکن است بر زبان جاری نشود، اما عقبه حافظه این جامعهاین نگاه نفی را استمرار بخشیده است، بهگونهای که مالیات را یک نوع زورگویی تلقی میشود.
یکی از منابع مهم درآمدهای دولت در کشورهای توسعه یافته مالیات است. در جامعه ایران نیز تا دولت به چنین منبعی دست نیابد نمیتواند راه توسعه اجتماعی، رفاه عمومی و ارتقای شاخصهای اقتصادی را در پیش گیرد. تغییر نگاه منفی جامعه ایران و احیای فرهنگ مالیات ستانی، ایجاد یک باور دوسویه بین دولت و مردم را میطلبد.
این باور صرفاً با دادن آگاهیهای لازم به مردم جهت هزینه شدن مالیاتهای وصول شده در جهت خدمات رفاه عمومیکافی نیست؛ زیرا این آگاهی بخشی کار پیچیدهای نیست. در رسانههای مختلف میتوان اطلاعرسانی نمود. حتی بطور دقیق میتوان کمیت رشد خدمات اجتماعی را، که از طریق هزینه شدن مالیات وصولی تحقق یافته، ارائه داد.
مقوله باور مورد بحث این مقاله از جنس باوری است که مردم در مورد زکات دارند. باور مردم این است که زکات »حق« مالی است و باید آن را اداء کرد. بنابراین، تأکید مقاله بر مقوله فرهنگ مالیاتی به معنای آگاهی بخشی و اطلاعرسانی نسبت به موارد هزینه مالیات توسط دولت نیست. فرضیه اساسی مقاله آن است که برای ارتقاء فرهنگ مالیاتی در ایران میباید در جستجوی مبنائی بود که مردم از عمق وجود آن را بپذیرند و بر اساس آن، در نگاه و باور درونی خود مالیات را »حق مالی« دولت اسلامیتلقی کنند. آنچنانکه فقهاء در مورد زکات اصطلاح »حق مالی« را بهکار میبرند و مردم نیز آنرا »حق مالی« میدانند.
همچنانکه پایه مالیاتی و نرخ آن نیز در کارآیی هر نظام مالیاتی تأثیر چشمگیر دارد. بنابراین، چالش عملکرد نظام مالیاتی کشور از جهت درآمد و آنگاه زمینههای فرهنگی اجتماعی تمکین مالیاتی و مناسبترین پایه و نرخ آن، بهعنوان سه عنصر تأثیر گذار در تحصیل درآمدی مالیاتی دولت مورد بررسی قرار میگیرد.
فرهنگ مالیاتی به مفهوم پایبندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی خود، هدفی است که همه سامانههای مالیاتی جهان در آرزوی تحقق آنند. تحققاین مهم در گرو اشاعه فرهنگ مالیاتی و فرهنگ داوطلبانه پرداخت مالیات است. انگیزه فرار مالیاتی در میان افراد، ریشه در شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی کشور دارد. از اینرو، با وجود آنکه بسیاری از مردم کم و بیش میدانند که مالیات از منابع مهم سهم درآمدی دولت برای اجرای طرحها و برنامههای کشور میباشد، اما به علل گوناگون تا حد امکان از پرداخت آن اجتناب میکنند.
وجود برخی عقاید مذهبی از گذشته و پیش از انقلاب اسلامی نیز موجب تقویت انگیزههای فرار مالیاتی شده است. پیش از انقلاب اسلامیعقیده براین بود که چون حکومت ظلم و جور بر کشور حاکم است، پرداخت مالیات کمک به تحکیم آن تلقی میشود. از اینرو انگیزه فرار از مالیات به صورت یک امر دینی شکل گرفت و جزیی از فرهنگ و عادات مردم گردید. این طرز تفکر همچنان در لایههای اجتماعی تأثیر نامطلوب دارد.در واقع، میزان همکاری افراد با نظام مالیاتی و تمایل آنان به پرداخت مالیات، به درجه رشد اجتماعی و اعتقاد مردم نسبت به رسالت نظام مالیاتی بستگی دارد. بنابراین، نظام مالیاتی باید به تمهیداتی بیاندیشد تا باور مردم نسبت به نظام مالیاتی افزایش یابد و اعتماد آنان را فراهم آورد. در صورتی که پرداخت مالیات به عنوان یک ارزش ملی و اسلامیتلقی گردد و این امر در باور و قبول مؤدیان جاگیرد، میتواند مشارکت مردم را در تشخیص و وصول مالیات امکانپذیر سازد. تأمین مالی هزینه دولت از طریق درآمدهای مالیاتی، یکی از موضوعاتی است که سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است.
نقش کلیدی فرهنگ تنها منحصر به اجرای قوانین مالیاتی نیست. در کلیه جوامع دموکراتیک، میزان رشد و آگاهی نسبت به قوانین و پیامدهای آن موجب هر چه بارورتر شدن نظامها میگردد. بدین منظور، سیاستگذاراناین نوع جوامع اعتقاد به ارتباط مستقیم بین فرهنگ و قانون دارند.
اگرچه برای رشد فرهنگی در تمام جوامع نمیتوان معیار ثابتی را پیشبینی نمود؛ چرا که عوامل زیادی در تأثیر فرهنگی هر جامعه به طور جداگانه وجود دارد. چیزی که در تمام جوامع مشترک است، واکنش و تأثیرپذیری قوانین از فرهنگ مربوط به هر جامعه میباشد.
هر چند روح حاکم بر قوانین نمیتواند جدای از تفکر مردم درباره قانون باشد و معمولاً درایجاد قوانین، از عرف و عادات و رسوم نیز بهره گرفته میشود. اما باید در نظر داشت در برخورد با پدیدههای مهم و هماهنگ ساختن طرز تلقی مردم از این واژه مشخص، نیازمند برنامهریزی و آینده نگری است.
این انسانها هستند که جوامع بشری را به حرکت در میآورند و اگر در جامعهای انسانهای لایق و شایسته و فهیم وجود داشته باشند، و انگیزه واحدی را رشد و نمو دهند پیشرفت فکری و صنعتی آن جامعه بسیار سریع و در جهت انگیزههای مشترک آنان خواهد بود. ایجاد وحدت فکری تابع شرایط خاص اجتماعی، سیاسی است و گاه نیازمند تبلیغات و القاء یک فرهنگ در میان مردم و بعضاً مستلزم آموزش از سطوح پایین و افراد در حال رشد خواهد بود.در کلیه جوامع بشری، به منظور تأمین مخارج عمومیدولت و حفظ منافع اقتصادی اجتماعی و برای پیشرفت، توسعه، عمران و آبادانی کشورها بر حسب استطاعت مالی، سهمی از درآمد هر فرد به عنوان مالیات اخذ و به خزانه دولت واریز میشود. در حالی که در اکثر کشورهای دنیا تا حدود ۹۰% از منابع مالی از طریق مالیات وصول میشود و ۲۵ تا ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی را مالیات تشکیل میدهد. کشور ما در نیم قرن اخیر، تاریخ پرفراز و نشیبی را از نظر مالیات پشت سر گذاشته که است.
متأسفانه حدود ۳۰% هزینههای کشور از طریق درآمدهای مالیاتی تأمین میگردد و نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی حدود ۵٫۵ درصد است که رقمی بسیار اندک و خود بیانگر میزان فرار مالیاتی و یا به تعبیری عدم وجود فرهنگ پرداخت مالیات میباشد.
به هنجار شدن پرداخت مالیات در جامعه ایران، نیازمند تغییر نگاه و باور منفی مردم نسبت به مالیات است. این نگاه منفی، سابقه تاریخی دارد. این ذهنیت از گذشته به نسل امروز منتقل شده است.
پس از گذشت سالهای طولانی، مردم براین باور و اندیشهاند که مالیات نوعی پول زور است. زدودن این اندیشه و نگرش مؤدیان و ایجاد دیدگاهی واقع بینانه، میتواند نهادینه شدن تمکین مالیاتی را فراهم نماید. بر همین اساس باید جامعه بپذیرد که همچنانکه دولت در قبال مردم وظایف و مسئولیتهایی دارد، مردم هم در مقابل دولت تکالیف و الزامات حقوقی دارند. آموزههای اسلام رابطه دولت و مردم را بر اساس حقوق متقابل بنیان نهاده است.
همچنانکه دولت باید حقوق تعریف شده مردم را اداء نماید، مردم هم باید به حقوق دولت وفادار باشند. یکی از حقوقی، که حاکمیت اسلامی بر مردم دارد، وضع مالیات رسمی خمس و زکات است. امام علی(ع) بر طبق روایت صحیح زیر، در زمان حاکمیت خود، بر دو نوع اسب مالیات وضع نمود: »وضع امیرالمؤمنین(ع) علی الخیل العتاق الراعیه فی کل فرس فی کل عام دینارین و جعل علی البرازین دینارا«.
بنابراین، حاکمیت اسلامیحق دارد برای تأمین بخشی از هزینههای خود، مالیات وضع و مؤدیان مالیات به عنوان یکی از حقوق مالی دولت آنرا پرداخت نمایند. بر اساس این دیدگاه مالیات یکی از حقوق مالی دولت اسلامیاست. این نوع حق مالی، ریشه در تاریخ حاکمیت امام علی(ع) دارد.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴ ساعت ۷:۳۱ ق.ظ