فلسفه تاریخ و تمدن فرهنگی اسلامی
گروه فرهنگی: فلسفه تاریخ، علمی نظری است که به تحلیل و تعلیل تاریخ به مثابه کلیتی فراگیر و منسجم و مبتنی بر روابط قاعدهمند میپردازد؛ به گونهای که نتایج آن معطوف به کارکردهای عینی است و در آن سؤالاتی همانند علل پیدایش و تکامل تاریخ، مراحل و مراتب تاریخ، آغاز تاریخ و فرجام آن، نقش خالقیت و ربوبیت الهی و نیز ارادههای انسانی در پیدایش و تحولات تاریخی، جبههبندی و مرزبندیهای اصلی و فراگیر درون تاریخ و عوامل و ریشههای آن و… مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پاسخ مییابند.
*سیر تاریخی تمدن اسلامی: تمدن اسلامی نظامی جامع از سیاست، فرهنگ و اقتصاد است که بر محور مبانی شیعه شکل گرفته باشد. سیاست، فرهنگ و اقتصاد سه بعد اصلی جامعه میباشد که ساختارها و نظامهای مختلف را در بر میگیرد. بر این اساس یک تمدن آنگاه اسلامی خواهد بود که همه ابعاد و اضلاع آن مستند به دین اسلام و بر پایه اصول و مبانی آن شکل گرفته باشد. یعنی هم ساختار سیاسی جامعه مبتنی بر نظام ولائی باشد و هم عرصه علم و فرهنگ از علوم و معارف دینی و وحیانی سرچشمه گرفته و هم اقتصاد و عینیت جامعه بر پایه مدلها و الگو های اسلامی پدید آمده باشند. طبق این تعریف از تمدن اسلامی، اساسا ً چنین تمدنی به طور کامل پدید نیامده است و مصداق تام و تمام آن تنها در عصر ظهور محقق خواهد شد. اما مبتنی بر فلسفه تاریخ شیعه، این تمدن در طول تاریخ در حال شکل گیری بوده و در سیر تاریخی خود همواره رشد و تکامل داشته است. از این روی در ادامه به تقسیم بندی کلان سیر تاریخ تمدن اسلامی و سپس به تطبیق جزئیتر آن خواهیم پرداخت. در اینجا تذکر دو نکته ضروری است اول اینکه مقصود از قید اسلامی، جریان است که بر شیعه اثنیعشری قابل تطبیق است و نه اصطلاح تاریخی آن که شامل همه فرق و مذاهب میگردد. دوم اینکه این نوشتار بیشتر معطوف به عصر غیبت است. هرچند که واضح است بنیانها و شالوده تمدن اسلامی از بدو تولد تا سیر تکامل خود، توسط ائمه اطهار (ع) پایه ریزی شده است اما تحلیل و بررسی این دوره نیازمند مجال و دقت بیشتر میباشد.
*مراحل سهگانه تطور تاریخ:در یک دسته بندی کلان، میتوان تاریخ را به سه مرحله اصلی تقسیم کرد: مرحله اول: هبوط حضرت آدم (ع) تا بعثت نبی اکرم (ص) مرحله دوم: از بعثت تا ظهور حضرت ولی عصر (ع) مرحله سوم: از ظهور تا قیامت. این سه مرحله را میتوان سه تکامل محوری در سیر تاریخ ارزیابی کرد که در هر مرحله، تاریخ وارد مرحله جدید و متفاوتی میشود و همانطور که ذکر شد شاخصه این تحول هم ظهور ولایت خداوند و حضرات معصومین (ع) است. بر این اساس جریان ولایت در هر یک از این سه برهه تاریخی با کیفیت خاصی بر بشریت جریان داشته و سنخ ابتلائات آنها متفاوت بوده است؛ در مرحله اول تاریخ (هبوط تا بعثت)، ابتلائات اصلی بشر از سنخ ابتلائات حسی میباشد، در دوره دوم (بعثت تا ظهور) ابتلائات عقلی و در دوره سوم (ظهور تا قیامت) ابتلائات روحی اصل است.
*تمدن اسلامی در مرحله سوم (ظهور تا قیامت): عصر ظهور، عصری است که عالم پا به عرصه و حیاتی متفاوت از گذشته میگذارد و از ویژگیهای منحصر به فرد و ممتازی برخوردار خواهد شد؛ و این تحول شگرف با ظهور ولی خدا و بسط ولایت او محقق خواهد گردید. وقتی ولایت ولی خدا ظهور و تجلی پیدا کند بین ارادههای انسانی و طبیعت هماهنگی واقع میشود و طبیعت نعمتهای خود را در اختیار مؤمنین قرار میدهد. همچنین در این عصر به دنبال جریان ولایت ولی ا… در قلوب انسانها، افراد به اسماء تصرفی دست پیدا میکنند که اکنون در اختیار بشر قرار ندارد و گاهی اوقات از آنها به علوم باطنی تعبیر میشود، انسانها براساس این علوم باطنی به لایههای عمیقتری از عالم مسلط میشوند، نفوذ اراده آنها تا اعماق طبیعت پیش میرود و امکان تنعم و دسترسی به نعم باطنی هستی در همین عالم برایشان فراهم میشود. آنها در ابتهاج و تنعم غرق در ولی خدا هستند. در آن عصر، عقول کامل میشود، علوم باطنی و شهود و مکاشفه عمومی گسترش پیدا میکند و معارف ربانی و ملکوتی ولی خدا در قلوب جاری میشود و این معرفتها مراتب جدیدی از حیات و نورانیت را ایجاد میکند. ایمان و ولایت در عصر ظهور در همه ابعاد حیات اجتماعی ظهور پیدا میکند. اینگونه نیست که انسانها فقط در جلوههای باطنیشان عبد باشند اما در حیات دنیایی خود به دنبال مطامع شخصی باشند. آهنگ همه حیات بشریت در عصر ظهور آهنگ عبودیت است و مصداق این سخن امیر مؤمنان علی (ع) : حتی تکون أعمالی و أورادی کلّها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمداً میگردد. در آن عصر، ارتباطات اجتماعی و پرستش اجتماعی هم ملکوتی میشود. بنابراین در این عصر نه فقط افراد و آحاد جامعه تهذیب میشوند، بلکه روابط اجتماعی و ارتباطاتهای آنها هم تهذیب میشود. یعنی اخلاق اجتماعی هم ملکوتی میشود و همه مناسبات بر محور تقوا و در بستر رشد و تقرب قرار میگیرد. در مدیریت مادی، مناسبات اجتماعی اخلاق رذیله را رشد میدهد؛ حتی در یک کارخانه، به نحوی است که حرص، حسد و استکبار ایجاد میکند. روابط سازمانی ناسالم و روحیه استکبار در افراد طبقه بالا، موجب پدید آمدن دنائت و حسد در افراد طبقه پایین میشود. ولی روابط در دستگاه مدیریتی حق اینگونه نیست و حب و تقوا ایجاد میکند؛ همه رابطهها، بر مدار تقوی قرار میگیرد یعنی همه ارتباطات بر بستر محبت به خدا شکل میگیرد و همه روابط اجتماعی به بستر قرب تبدیل میشود و هیچ چیز در آنجا بستر پرستش دنیا نیست. از این روی مصداق تام تمدن و فرهنگ اسلامی »تنها بر عصر ظهور قابل تطبیق است.«
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۶:۱۸ ق.ظ