فرهنگسازی با تکیه کلام
امید کوهی
گروه گزارش: ادبیات عامیانه و تکیه کلامها یکی از شیرینترین بخشهای ادبیات هر کشوری است و متأسفانه در کشور ما به دلیل بیاعتنایی به این بخش، واژگان آن وارد ادبیات داستانی نشده و خبری از واژههای عامیانه و تکیه کلامها را در این حوزه نیست.
ادبیات عامیانه و تکیه کلامها یکی از شیرینترین بخشهای ادبیات هر کشوری است و متأسفانه در کشور ما به دلیل بیاعتنایی به این بخش، واژگان آن وارد ادبیات داستانی نشده و خبری از واژههای عامیانه و تکیه کلامها را در حوزه ادبیات ژورنالیستی نخوانده و ندیدهایم فقط در ادبیات رسانههای صوتی و تصویری آن هم با عنوان طنز گوشههایی از این ادبیات و اغلب نکات منفی، ساختار شکن، هجویات را به سمع و نظاره نشستهایم.
*تکیه یا تکه کلام خوب است یا بد؟ باب کردن یک تکه کلام چطور؟
آیا تولید کنندگان حق دارند برای در انتظار گذاشتن مخاطبان یا مصرف کننده برای تولیدات آینده خود از تکه کلامهای مورد علاقه آنان استفاده کنند؟ آیا درست است که از فردا روز پخش فیلم، سریال، آگهی بازرگانی و … تکه کلامهای آن را به کار ببریم؟ آیا درست است که بگذاریم کلام ما را دیگری بسازد و شان و جایگاه اجتماعی خود را به ما القا کند و در جامعه اقدام به ساختار شکنی ادبی، اجتماعی، فرهنگی، عرفی و …کند؟هر کسی برای این سوالها جوابهایی داشته و با استدلالهای خود این تکه کلامها را پذیرفته و تقلید میکند یا نپذیرفته و آن را نفی میکند اما واقعیت این است که اغلب این تکه کلامها در همه تولیدات رسانهای یک ویژگی مشترک و مهم دارند و آن القای ادبیات عامیانه و ضعیف کوچه بازاری است و در برخی موارد قبح شکنی در رفتار، گفتار و کردار بیادبانه ساختارشکنی ادبیات محاورهای عرفی و … است حال این مخاطب است که با چه دیدی و منظوری این تکه کلامها را شنیده و برای مدح و ذم آن برآید و یا مقاصد ترویج کنندگان آن را برآورد.هر سال به بهانه برنامهها و سریالهای نوروزی تکه کلامهایی در جامعه رسانهای پخش و در جامعه استعمال میگردد واژگانی که باعث ایجاد، تغییر و تشکیل عادات اجتماعی و نوع دیالوگ در جامعه برای مدح، ذم، تبلیغ و… میشود حال اگر از تکه کلامهای بسیار بیادبانه، جاهلانه و لاتی منشی دوران استبداد صرفه نظر کنیم این ادبیات به اصلاح عامیانه از سال ۱۳۷۷ با جنگ ۷۷ و با تکه کلام «مععع» که با این تکه کلام و لنگه به لنگه کردن ابروها در انتظار مخاطبی برای تایید تعجب و بهت خود بوده و نیز تکه کلامهای دیگر این برنامه طنز آغاز شد و با توجه به اینکه مروجان این تکیه کلامها اغلب افرادی از جنس مرد با الگوی طبقه متوسط یا پایین اقتصادی جامعه هستند که رگههای نوعی بیکلاسی در نقش خود را در زیر پوشش کلمات غریب، نامانوس و نامفهوم پنهان میکند در برخی موارد محدود مروج این تکه کلامها حتی خود قادر به معنا بخشی آن نیستند.جامعهشناسان با توجه به کاهش نسبی اخلاق اجتماعی، نسبت به خودخواهی خودرأیی، طلبکاری و … در عصر حاضر آگاهیهای لازم را دادهاند ولی توجیه عدم وجود این روحیه نامطلوب اصلا کار سادهای نیست بیشک در برخی از این طنزها اغلب به خاطر تک کاراکتری و اتکای کل مجموعه به یک کاراکتر رفتار خود محوری و خودخواهی به صورت مستتر به مخاطب القا میکند که ترویج این رفتار غیر دینی و غیر عرفی اشتباه است و به بهانه طنز و شوخی نباید رفتار غیراسلامی ترویج شود.بعد از رشد سریع رسانههای دیجیتال و مجازی و تعدد کاربران نوجوان و جوان این رسانهها به بهانه وجود این ادبیات عامیانه (تکیه کلام) متاسفانه ادبیات سخیف، زشت و رکیکی (مانند شهرستانی، تیپ روستایی، ببو، اسگل، بوشویگ اسب، مشنگ و …) ترویج میشود که جا دارد از هنرمندان عرصه طنز پا به میدان گذارده و از ادبیات خود پاسداری کنند و منظور طنز و ادبیات عامیانه را شفاف سازی کنند که آیا ماهیت ادبیات طنز به منظور تخریب نژاد، قوم، زبان، لحظه آداب و رسوم اجتماعی، سبک زندگی منطقه جغرافیایی و … برای تمسخر آنها بوده یا برای زدودن ریشههای ظلم، بیعدالتی، تبعیض، خود خواهی و … پادشاهان اعصار گذشته؟با توجه به اینکه تکیه کلامها جزو مهارتهای زبانی به شمار میآید این عبارتهای عادتی ـ گفتاری، نه تنها معنا و مفهوم یک موضوع را به طور کلی بیان میکند، بلکه در عباراتی کوتاه، خلاصه و بعضا متفاوت یک مفهومی را در بهترین شکل خود تزئین و بیان میکنند بنابراین از همین ظرفیت میتوان به بهترین شکل جهت ترویج، تبلیغ، مدح، ذم و… رفتارهای اجتماعی پرداخت و به واسطه قدرت تاثیرگذاری آنها و به صورت تدریجی تبدیل شدن آنها به مدل گفتگوی اجتماعی میتوان از آنها به منظور فرهنگسازی رفتاری استفاده کرد و به رسالت خود که همانا تربیت و تکامل فردی، خانوادگی، اجتماعی انسانی و اسلامی است پرداخت.بنابراین مبدعان و مروجان تکیه کلامها و آنهایی که این رسانه را در اختیار دارند شایسته است نسبت به موارد زیر اهتمام بیشتری داشته باشند و طنازی را در مسیر تکامل بشری استفاده کنند.۱- شناخت خرده فرهنگهای بومی، اصیل اسلامی ایرانی و نمایش توانمندیهای آنها برای تقویت صنعت توریسم داخلی۲- نامگذاری دینی برای فرزندان و استفاده از تکیه کلامهایی مانند جان، عزیزم و … در همراهی کلامی با همسر و فرزندان۳- تعمیق و تقویت معنویت با ترویج نماز جماعت و جمعه توسل، زیارت ائمه و امامزادگان، قبور شهدا و ترویج صدقه، انفاق، احسان و …۴- تبلیغ سبک زندگی اسلامی ایرانی (با پرداخت به پوشش محاوره، روابط بین فردی و اجتماعی، آداب و رسوم اسلامی و ایرانی و…).۵- داشتن سرانجام خوب و امیدوار کننده همراه با کمدی مودبانه و پرهیز از ژانرهای (درام) یاس آلود.۶- نمایش زیباییهای زندگی عامه مردم نه تبلیغ نوع زندگی مرفهین بی درد۷- هجو عادات و رسوم نامناسب مانند آتش بازی خطرناک چهارشنبه آخر سال تخریب طبیعت در ۱۳ فروردین و…۸- جذب پذیرایی و الگودهی به مخاطب با اعتمادسازی آنها برای مقابله با جنگ نرم دشمن و در تقابل با برنامههای پوچ و گمراه کننده شبکههای فارسی زبان خارجی۹- شناساندن تهدیدات سبک زندگی غربی به جامعه و ارائه راهکار برون رفت از این تهدیدات و تبدیل آنها به فرصت در جهت تحکیم روابی بین فردی در خانواده و اجتماع۱۰- ترویج تکیه کلامهای تاثیرگذار و ارزشی دفاع مقدس مانند التماس دعا، لبخند بزن دلاور، نه خسته رزمنده و …۱۱- تقریب و تعمیق روابط بین اقوام داخلی، تلاش برای ایجاد برادری و مودت بین آنها برای ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی به جای تخریب و تمسخر۱۲- حفظ شأن و منزلت سالخوردگان علیالخصوص پدر بزرگ مادر بزرگ، پدر و مادر۱۳- الگودهی مناسب به نوجوانان و جوانان در معرض خطر (استفاده کنندگان از واژگان غربی و بی ادبانه)۱۴- الگودهی به مردم شریف و فهیم جهت استفاده از کالاهای ایرانی و اعتمادسازی ملی به دستاوردهای فرزندان ایران اسلامی
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۴:۳۰ ق.ظ