عشق سرعت

عشق سرعت

گروه اجتماعی: یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های خانواده های دارای فرزند نوجوان، علاقه فرزند آن‌ها به خودرو است. این مسئله به ویژه در بین نوجوانان پسر بسیار مشهود است. عموما فرزندان ذکور خانواده، پیش از رسیدن به سن قانونی برای نشستن روی صندلی راننده ابراز علاقه می‌کنند.
والدین هرچند هم قانون‌مدار باشند، مقاومت در برابر این تقاضا را دشوار می‌بینند. تقاضای نوجوانان معمولا در ابتدا به همین خواهش محدود می‌شود که والدین اجازه دهند فرزندشان خودرو را وارد پارکینگ خانه کند؛ اما این ابتدای کار است و به تقاضای رانندگی در محله های خلوت در حضور و با نظارت والدین و سرانجام اجازه بی قید و شرط منتهی خواهد شد.
آنچه علاقه یک پسر نوجوان به رانندگی را متمایز می‌کند، این است که در قالب مواردی که نوجوان تقاضای در اختیار گرفتن خودروی والدین را دارد، نیاز ضروری به این وسیله ندارد. همین مسئله نیز یکی از علل مهم تنش بین والدین و نوجوانان است. پدر خانواده یک روز پر مشغله را پیش رو دارد. صبح متوجه می‌شود پسر نوجوانش با خودرو بدون اجازه پدر بیرون رفته است. شب وقتی فرزندش به خانه باز می‌گردد، اولین پرسشی که مطرح می‌کند این است که با خودرو چه کار داشتی؟ پاسخ می‌شنود که مثلا به مدرسه یا دانشگاه یا سینما رفته است. پدر در پاسخ می‌گوید که می‌توانستی این مسیر را با تاکسی طی کنی و فرزند در بسیاری از موارد این‌چنینی سکوت می‌کند! این سکوت علامت چیست؟ آیا او واقعا می‌توانست با تاکسی به مقصد برود؟ پاسخ واقعی فرزند چنین است که اصلا به دلیل خودرو به آنجا رفتم! اما نمی‌تواند این پاسخ را به پدر بگوید، چرا که پدر یا این استدلال را نمی‌فهمد یا برایش موجه نیست. بنابراین خودرو برای نوجوان یک وسیله نیست بلکه خود خودرو برای او موضوعیت دارد؛ اما در این وسیله چه سری نهفته است که نوجوانان و جوانان تا این حد به آن علاقه‌مند هستند؟ راز جذابیت خودرو برای آن‌ها چیست؟
*جامعه پذیری
یکی از مهم‌ترین خصوصیات دوران نوجوانی علاقه نوجوان به جذب شدن در جامعه است. نوجوان در مرحله ای از رشد به سر می‌برد که او را تا حد زیادی از تصویر آرمانی که در دوران کودکی از والدین خود ساخته بود، ناامید می‌کند. رشد عقلانی نوجوان به او امکان می‌دهد محدودیت‌ها و ضعف‌های والدین را بیش از پیش درک کند. در دوران نوجوانی، والدین فرد دیگر برایش انسان‌های کاملی که از هر جهت بتوان به آن‌ها تکیه کرد، نیستند.
نوجوان رفته رفته به طبقه اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، آگاهی می‌یابد. او درک می‌کند والدینش نسبت به بسیاری از افراد جامعه، دارای درآمد پایین‌تر، جایگاهی اجتماعی محدودتر و قدرت و توانایی تاثیرگذاری ضعیف‌تری هستند. این واقعیات، درون نوجوان آشوبی ایجاد می‌کند که مدیریت آن، او را به سمت استقلال از والدین سوق می‌دهد؛ چرا که هرچند بلوغ فکری نوجوان او را نسبت به والدینش واقع بین تر از دوران کودکی کرده است، اما هنوز آرمان خواهی و عافیت طلبی دوران کودکی همراه اوست؛ بنابراین حال که او از رسیدن به این الگوهای آرمانی درون خانواده ناامید شده، خواهان این است این الگوها را در مأوایی بیرون از خانواده پیدا کند.
نوجوان که با محدودیت و ضعف‌های والدین آشنا شده است، نمی‌خواهد قسمتی از این هویت واقعی ولی در عین حال ضعیف باشد. بنابراین خواهان تعریفی مستقل از خود خواهد بود. او باید خود و شخصیتش را به گونه ای مستقل از خانواده‌اش برای دیگران، یعنی برای جامعه ای که الگوهای کامل و آرمانی‌اش را در آن می‌بیند معرفی کند. خود، یک وسیله خوب برای چنین بازتعریفی از خود است. اما چرا؟ خودرو چه ربطی به تعریف مستقل از هویت نوجوان در جامعه دارد؟
یکی از ویژگی‌های مهم خودرو، فضای خصوصی است که در اختیار فرد قرار می‌دهد. خودرو به فرد این امکان را می‌دهد که در فضای عمومی و جامعه، دارای یک فضای خصوصی سیار باشد. این خصوصیت خودرو، فرد را در منظر عموم، »خاص« و »متشخص« می‌سازد. نوجوان در خودرو، هرچند در فضای اجتماع ظاهر می‌شود، ولی این ظاهر شدن همچون عموم افراد نیست، بلکه همچون فردی خاص است که دارای مرزهای خصوصی ویژه ای است. خودرو او را در بین عموم متشخص کند، جلوه ای خاص به هویت او می‌بخشد و از دیگران عموم افراد پیاده متمایز می‌کند. ظهور این‌چنینی نوجوان در محیط‌هایی مانند مدرسه، دانشگاه یا تفریحگاه‌هایی مانند پارک و سینما، نه صرفا برای استفاده از خودرو به عنوان وسیله نقلیه، بلکه برای کسب شخصیت مستقل صورت می‌گیرد؛ بنابراین نوجوان با استفاده از خودرو در چنین فضاهایی می‌خواهد به رسمیت شناخته شود.
*سرعت و گریز
یکی دیگر از جذابیت‌های خودرو برای نوجوانان سرعت است. نوجوانان عموما به سرعت مجاز رانندگی راضی نیستند. برخی همواره به دنبال محیط‌های خلوت، امن و مجازی می‌گردند که این اشتیاق به سرعت را ارضا کنند اما از آنجا که معمولا چنین محیط‌هایی به ویژه در جامعه ما کمتر یافته می‌شود، عشق به سرعت در راه‌ها و مسیرهای عمومی، خیابان‌ها و اتوبان‌هایی که دارای محدودیت‌های قانون سرعت است ظهور پیدا می‌کند. همین موضوع به تصادفات و آسیب‌های جبران ناپذیری، هم برای نوجوان عشق سرعت و هم برای دیگران منجر می‌شود. اما علت این علاقه چیست؟ عشق به سرعت نیز از آن دست علایقی است که خودش برای نوجوان موضوعیت دارد. نوجوان سریع رانندگی نمی‌کند تا به چیزی برسد، بلکه به خود سرعت علاقه‌مند است. او سریع رفتن را، ولو به سمت ناکجارفتن باشد، دوست دارد.
عشق به سرعت نیز از آن دسته علایقی است که ریشه در مسائل و معضلاتی دارد که فرد در سن بحرانی نوجوانی با آن‌ها مواجه شده، ولی به تنهایی توان مدیریت صحیح آن‌ها را ندارد. واقعیت‌هایی که نوجوان در جامعه شاهد آن‌هاست، برایش تحمل پذیر نیست. نوجوان عضو هر خانواده ای که باشد رفته رفته با تصویر جدیدتر و در عین حال واقعی‌تری از والدینش مواجه می‌شود. نوجوان رفته رفته نسبت به واقعیت‌هایی از شخصیت والدین خود آشنا می‌شود که هرچند عرفا، شرعا و قانونا، برای والدین شرم آور نیست، ولی نوجوان توان درک صحیح از آن‌ها را ندارد و آن را با تصویر معصومانه تری که در دوران کودکی از والدین ساخته بود، در تعارض می‌بیند. از سوی دیگر، ایجاد توانایی‌های زیست شناختی جدید در دوران نوجوانی و نیز ناتوانی از پاسخ دادن به این نیازها چرا که از نظر والدین و نیز جامعه او هنوز به سنی نرسیده است که توانایی پذیرش مسئولیت یک خانواده را عهده دار باشد بین او و اطرافیان اعم از والدین و جامعه تعارض ایجاد می‌کند. بنابراین از نظر نوجوان اقتضائات بیولوژیک دوران نوجوانی با هنجارها و محدودیت‌های القا شده از سوی جامعه و خانواده ناسازگاری پیدا می‌کند. این ناسازگاری در ضمیر نوجوان میل فرار و گریز از چارچوب‌های خانواده و اجتماع را تقویت می‌کند. این میل نیز به نوبه خود در قالب میل به سرعت نمایان می‌شود. بنابراینمیل به سرعت در بین نوجوانان در اصل مولود وضع آشفته ای است که نوجوانان با آن مواجه شده، ولی توان مدیریت صحیح، طبیعی و معقول آن را ندارند.
اگر والدین و جامعه، نسبت به بحران‌های دوران نوجوانی حساسیت لازم و نیز منطقی را به خرج ندهند، این بحران‌ها به وقایعی در جامعه می‌انجامد که هزینه های آن بسیار سنگین‌تر از هزینه های مدیریت صحیح بحران‌های نوجوانی است. تصادفات فجیع رانندگی یکی از این هزینههاست که برخی هزینه های آن جبران ناپذیر است.
عشق بی حد و حصر به خودرو یک علامت است. علامت این که فرد، به درستی از سوی اطرافیان درک نشده و به جای به رسمیت شناخته شدن، مرتبا سرکوب شده است. او هم خواهان فرار از این سرکوبگران و هم خواهان به اثبات رساندن خود به آن‌هاست.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۷:۳۶ ق.ظ

دیدگاه


هشت × = 56