شمس تنیده در هنر معاصر امروز آذربایجان

شمس تنیده در هنر معاصر امروز آذربایجان

علی رزم آرای
اشاره: پیش از این نویسنده این نوشتار پیرامون هنر مجسمه¬سازی، جایگاه آن در بین هنرها و صنایع¬دستی منطقه آذربایجان غربی و معرفی هنرمندان و بزرگان نامی و تاریخی این هنر و تاریخ شناسی و موقعیت حرفه¬ای امروز آن، یادداشتی¬های چند به قلم سپرده بود. نوشتار زیر نیز در ادامه این نوع از قلم فرسایی¬ها به شناسایی گوشه¬ی دیگری از هنر مجسمه¬سازی این منطقه در افق امروز و در معاصرت اکنونی آن با شرایط عمیق فرهنگی امروز خواهد پرداخت.
شرح حال: داود مستوفی در سی تیر ۱۳۳۳ در محله‌یِ صابونچی خوی متولد شد. پدر خانواده، فتح‌ا… مستوفی‌زاده کارمند اداره‌یِ کشاورزی خوی بود. در سال ۱۳۳۷ پدر به اداره‌یِ کشاورزی ارومیه منتقل شد و خانواده به ارومیه رفتداود مستوفی آموزش ابتدایی را در دبستان منوچهری ارومیه آغاز کرد.دبستان منوچهری در نزدیکی سینما نیاگارا بود. در همان نزدیکی، دانش آموز کلاس پنجم یعقوب عباسی جم هم‌مدرسه‌ای داود بود. یعقوب عباسی مینیاتور می‌کشید و هم اکنون در ترکیه یکی از استادان نامدارِ هنر نقاشی است. دوستی با یعقوب عباسی ذوق هنریِ داود را آشکار کرد. داود مستوفی علاقه مند نقاشی بود. او نقاشی را آغاز کرد. پس از پایان کلاس ششم ابتدایی در سال ۱۳۴۵، داود سیکل اول دبیرستان (دوره‌یِ سه ساله) را در دبیرستان رضاشاه ارومیه آغاز و در سال ۱۳۴۸ به پایان رساند. خانواده در مرداد ۱۳۴۸ به تبریز منتقل شد. داود مستوفی سیکل دوم دبیرستان را در تبریز و در دبیرستان لقمان در رشته‌یِ ریاضی آغاز کرد. سرانجام دیپلم ریاضی را در سال ۱۳۵۱ دریافت کرد و در مهر همان سال در دانشگاه تبریز خواندن رشته‌ی فیزیک را شروع کرد. مستوفی در سال ۱۳۵۵ لیسانس فیزیک گرفت و به خدمت سربازی رفت. مستوفی دو سال خدمت سربازی را در نیروی دریایی بندرانزلی به عنوان افسروظیفه سپری کرد. درجه‌داران وظیفه در آن سالها اجازه داشتند در داخل شهر خانه اجاره کنند.ستوان مستوفی با دو همقطار خود در منطقه‌یِ عباس آباد بندرانزلی خانه‌ای اجاره کرد. در آن خانه‌ای که روبه گورستان ارمنی‌ها بود، مستوفی در زمان‌های آزاد از خدمت سربازی نقاشی می‌کرد. او بیشتر به کشیدن پرتره و نقاشیِ مناظر طبیعت سرگرم می‌شد. آن نقاشی‌ها همگی به همراه دوستان در پهنه‌یِ هستی گم شدند. داود مستوفی در سال ۱۳۵۸ در آموزش و پرورش تبریز به عنوان دبیر فیزیک استخدام شد و در سال ۱۳۸۶ بازنشسته شد.زندگی داود مستوفی نمونه‌ای از وضعیت انسان در دنیایِ شگفت انگیز مدرن است. از نظر شغلی، مستوفی فیزیک تدریس می‌کرد، اما به هنر نقاشی و مجسمه‌سازی می‌پرداخت. تی. اس. الیوت (شاعر انگلیسی) نوشته است که هنرمند باید همواره مرز بین شخصیت خود به عنوان یک شهروندِ متعارف و شخصیت خود به عنوان یک هنرمند را در نظر داشته باشد. انسان به عنوان شهروند متعارف فردی همچون میلیونها فرد دیگر است. انسان به عنوان هنرمند در جامعه برجسته می‌شود. داود مستوفی هم نه به عنوان معلم فیزیک، بلکه به عنوان هنرمند مجسمه ساز معروف شد و آثار هنری او سبب شد مردم هنرشناس داود مستوفی را به عنوان»استاد مستوفی« بشناسند. نخستین مجسمه‌یِ مستوفی، مجسمه‌یِ میرزا علی معجز شبستری بود. استاد مستوفی این مجسمه را در سال ۱۳۶۳ ساخت. این مجسمه را محمدعلی نقابی شبستری، پژوهشگر آثار معجز، نگه‌داری می‌کند. استاد مستوفی با ساخت تندیس بزرگان مشروطه، ستارخان، علی مسیو، حاج مهدی کوزه‌کنانی وحسین‌خان باغبان و نصب آنها در خانه‌یِ مشروطیت (راسته‌کوچه) شناخته‌شد. نام استاد مستوفی با ساخت مجسمه‌یِ نصیرالدین توسی و نصب آن در میدان افلاک‌نما (میدان اول زعفرانیه) بر سر زبان‌ها افتاد تا مردم به تندیس‌های دیگر ساخته‌شده بوسیله‌یِ او توجه کنند. استاد مستوفی تندیس‌‌ها‌یِ سعدی، قطران، شهید باکری را به سفارش شهرداری منطقه ۳ ساخته است. تندیسِ استاد رضا معماران از کارهای پراهمیت مستوفی است. رضا معماران مردی ناشناخته برای نسل امروز است. در سال ۱۳۵۱ استاد معماران تاق‌ضربی مسجد کبود را زد. گستردگی و ژرفای اندک تاق، دشواری کار و استادی معمار سازنده را نشان می‌دهد. استاد معماران، معمار حمام‌های کهن تبریز بود.معماری حمام پیل‌گوش (درکوچه‌باغ) را استاد معماران انجام داد. پل رودخانه‌یِ آجی‌چای (نزدیکی ترمینال امروزی مرند و فرودگاه) از کارهای برجسته‌ی استاد معماران است.از نظر تکنیکی، آثار مستوفی دارای تناسب عالی اجزاء می‌باشند. چنین تناسبی یکی از ویژگی‌های زیبایی‌شناسی کلاسیک است. از سوی دیگر، انتخاب سوژه برای استاد مستوفی دارای اهمیت است. تندیس‌های فراوانِ مستوفی همه در خدمت معرفی افراد نادرِ فرهنگی آذربایجان می‌باشند. چنین ویژگی‌هایی سبب شکوه کارهای مستوفی می‌شود.تعدادی از کارهای استاد مستوفی درکارگاه خودش نگهداری می‌شود.
تندیسِ علی‌آقا فرشباف(استاد کمانچه)، ابوالحسن‌خان صبا (یکی از بزرگترین هنرمندان موسیقی ایران)، محمدرضا ایرانی (نقاش)، میرزا‌عبدالله واعظ (متفکر) و سید‌جمال ترابی طباطبایی (سکه‌شناس) در کارگاه خود استاد نگه‌داری می‌شوند. این مجسمه‌ها در کمال هنرمندی ساخته شده‌اند و باید در مراکز فرهنگی شهر نصب شوند. شهرداری و افراد پولدار هنرشناس می‌توانند با پرداخت‌ هزینه‌یِ ساخت این آثار، سهم بزرگی در شناساندن هویت فرهنگی یک شهر مدرن در این منطقه‌ از سرزمین ایران داشته باشد.مجسمه‌یِ شمس: در فضای درونی پارک، مجسمه‌یِ شمس روی پایه‌ای‌کوتاه با چرخشی در اجزای آن نصب شده‌است. مجسمه‌یِ شمس سه‌متر و هشتاد‌سانتی‌متر بلندی دارد. مجسمه، طرح مردی در حالت رقص را نشان می‌دهد. ردا و روپوش بلند صوفیان سده‌های ششم و هفتم قمری از شانه‌یِ مجسمه آغاز و روی پایه‌یِ مجسمه گسترده شده است. هر دو پای شمس از زمین کنده شده و در هواست. بنظر می‌رسد مجسمه‌ساز، تصویر خیالی صوفیان و رقصِ سماء آنها و شخصیتِ آسمان‌سوی شمس را در نظر داشته است. در مجسمه، شمس با دست راستش قسمت سینه‌پوش جامه ‌را می‌کشد و گویی جامه را پاره می‌کند تا قلبش را از پوشش حجاب جامه رها سازد. این حالت گوشه‌یِ »جامه دران« در دستگاه‌هایِ بیات‌ترک، دشتی، افشاری و اصفهان در موسیقی سنتی ایران را هم تداعی می‌کند. دست چپ شمس به گرهِ‌‌گیسوان در کاکلِ سر چنگ زده است تا نشانی از شعر مولوی‌ باشد: رقصی چنین میانه‌یِ میدانم آرزوست. طرح ایستاده‌یِ این مجسمه را هنرمند بزرگ آذربایجان، استاد داود مستوفی ساخته است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۴:۲۲ ق.ظ

دیدگاه


5 × یک =