شعر لالایی الهام است به گوش شاعر

شعر لالایی الهام است به گوش شاعر

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره، پیش ازاین از دده کاتب شاعر بزرگ زمانه ما در آذربایجان¬غربی، در صفحه فرهنگی آراز آذربایجان مطالبی به قلم سپرده شده است.
نوشتار زیر با اطلاعات تکمیلی¬تر و در چهارچوب نوشتارهای ویژه فرهنگ و ادب آذربایجان¬غربی در روز چهارشنبه بازنشر می¬گردد. اگر زبان عشق شعر باشد و شعر لالایی الهام است به گوش شاعر، پس شاعران تمام و کمال عاشقند و دل در گرو وصل دوست دارند و از یک آن غفلت از او پریشان و زار و نزار می¬افتند و …
حال اگر این الهام و لالایی به زبان دل و زبان جان وجسم یک شاعر به گوش روح او زمزمه شود و او این لالایی را با اصالت و اصلیت زبان دل و زبان جمعیت خود بشنود دیگر با خلقت وخلاقیت روبرو هستیم.
حیدر بابای شهریار، غزلیات ناب حافظ و شوریدگی مفتعلن در جان مولانا و… وشورهجاهای جان از بطن زبان ترکی آذری در دده کاتب.
حاج عبدالرحمان طیار دده ی زمان ما ! دده کاتیب!شاعری که ازدرون و بطن زبان ترکی آذری و فرهنگ آن به دنیا و به مردم نظر می کرد. انگار جفت زبان شده بود. مردم ارومیه و حتی شهرهایی دیگر از تبریز و خوی وشبستر و… با زبان شعر او خو گرفته بودند و او را سمبل زبان ترکی آذری در روزگار امروز می دانستند.( وحتی می دانند) روایت او از جنس خود زبان بود. محیط ساده و صمیمی روستای قولنجی و تاثیر این ساده گی بر زبان مردمان آن ، که خاصیت روستا و آبادی است که زبانش به اصل زبان نزدیک است و از عمق و پهنه ی آن و فرهنگ نهفته در ذات و ظاهر آن و سیالیت غنی فولوکلوریک آن ، بیشترین بهره را برده است روح دده را آماده شنیدن آواز الهام و لالایی آن ، به گوش جان و جسمش کرده بود.
هم طبیعت و هم کار با طبیعت ؛ زندگی معنوی و دو وجهی دده کاتیب بود. او با طبیعت زندگی می کرد ، طبیعت هم کار او بود هم نفس او. طبیعت را بزرگترین و موثرترین عنصری می_دانند که که پنجره ی روح شاعر را به افق الهام باز می کند ورا مهیایی حضور در محضر عشق و احساس می کند.
و دده هم با طبیعت کار می کرد و برکت خدا را پذیرا بود و هم در طبیعت نفس می کشید و با آن دم می زد و شور و حال خدایی را به قامت الهام دریافت می کرد.
دده ی ما زاده سال۱۳۰۴ خورشیدی در روستایی قولنجی بود. قولنجی بر دامنه قوشچی آرمیده است. قوشچی هنوز هم یاد می آورد دلاور مردی کاظم خان قوشچی را درغائله ِجلوها!
( ارمنه عثمانی و روایت قتل عام مردم ارومیه و حومه به دست آنها).
او تحصیلات رسمی و دانشگاهی نداشت. خودش روایت می کرده که مدتی در تاتوان ترکیه به سر برده است و در آنجا ، در محضر ملا احمد افندی ترک و اوجا محمدامین ، سواد عربی آموخته و سپس با مطالعه به اندوخته های خود افزوده است. دده کاتیب با زبانهای فارسی ، ترک استانبولی ، عربی وکردی آشنا بوده است.
دده نخستین شعرش را در دوران سربازی سروده است. ۲۹ ساله بوده که شعر به اندازه زندگی برایش جدیت پیدا کرده است.
دده تا پایان عمرش ، ۳۵ هزار بیت سروده ؛و لااقل به عبارتی از او ۳۵ هزار بیت شعر باقی مانده است. اغلب اشعارش هجایی بوده وبر طرز ادبیات عاشیقی (سبک عاشیقی) شعر می سروده است. اشعار هجایی او را بیشتر قوشماها و گرایلی‌ها تشکیل می‌دهند.
او از اعضای انجمن ادبی قونیه ( ادبیات دایره سی) بود. و از آنجا لقب دده دریافت کرده است. او چنان شیفته خلق و خوی محیط روستایی و جنس و عمق زبان آن بود که بیشتریت تاثیر و تاثرات خود از شعر و ادبیات را از شاعران روستایی نظیر بالوولو میسکین و دوللو موصطافا از شاعرهای (کوره سوننی) قدیمی تراهل ارومیه و همچنین از می ‌گرفته است. و همچنین از بین عاشیقها در ارومیه ی قدیم به عاشق العسکر ارادت داشته است.
دده کاتیب درمیان عاشیق‌ها و اوزان‌های آذربایجان غربی و شهرهای شرقی ترکیه بسیار مشهور است . اواز بین شعرای ترکیه به نیازی کمتر، و به یونس امره بیشتر ارادت می ورزیده است.
از او سه کتاب به نامهای”اینجی لی صدف” (صدف ُدردار) ، “اورمو گؤلو” (دریاچه ارومیه) و “گونوموز آیدین” (روزمان به خیر) به جای مانده است. هر سه کتاب توسط انتشارات” یاز” در ارومیه چاپ شده‌اند.
آخرین مجموعه شعر او که اجل به چاپ و نشر و تکمیل آن مهلت نداد، مجموعه ایست به نام “سونوموزآیدین”( عاقبت مان به خیر) که به چاپ نرسیده است.
از دده کاتیب همچنین ، کتابی به نام “عشق و عرفان ” در ترکیه به دست چاپ سپرده شده است. اورا به عنوان عالم مذهبی در میان اهل تسنن آذربایجان غربی هم می شناخته اند.
دده همچنین به منادی وحدت در بین مذاهب شیعه و سنی در آذربایجان غربی معروف و مشهور است.دریاد مانی که از سویی اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی در سال گذشته، برای او ترتیب داده شد به شکلی رسمی این عنوان به او اعطا شد.
همچنین در هفته وحدت نیز ازاو یاد می_کنند.ازدده کاتیب اشعاری هم در مدح ائمه اطهار و ستایش مولا علی (ع) باقی مانده است.
حاج عبدالرحمان طیار”دده کاتیب” عاقبت به سال ۱۳۸۷ودر ۸۴ سالگی، و در بستر بیماری ، در بیمارستان آذربایجان ارومیه در گذشت. او را در روستای قولنجی ، یعنی طبیعت و خواستگاه خود او، به مزار سپردند .
از زبان خود شاعربشنویم:قه له م، ده فته ر سؤز آغلاییر اؤلکه ده/آلوولو اود، کؤز آغلاییر اؤلکه ده
کاتیب کؤچوب آغلار قالیب یوردوموز/حاققی گؤر ن گؤز آغلاییر اؤلکه ده
سه ن سیز قالیب شئعرله سؤزوم آکاتیب/گوجده ن دوشوب اودوم – کؤزوم آکاتیب
کؤچوب گئدیب آغلار قویدون اؤلکه نی/سه ن سیز دولوب قانلا گؤزوم آکاتیب سه ن سیر یانیب آرزی، دیله ک کول اولدو/خالقیمیزین گؤز یاشلاری گؤل اولدو
ماته مینده اولوس جوشوب سئل اولدو/یاس توتانلار بولبول اولدو گؤل اولدو ده ده کاتیب ماته مینده ائل آغلار/گولشان آغلار بولبول آغلار گول آغلار
قولاق آغلار دوداق آغلار دیل آغلار/بولود آغلار یاغمور آغلار سئل آغلار یول بیر اولان یولداش آغلار یول آغلار/دیلین سئوه ن دیلداش آغلار دیل آغلار
ائل – سوی بیله ن ائلداش آغلار ائل آغلار/اوزان آغلار قوپوز آغلار تنل آغلار عاریفلردن سوردوم دونیا احوالیـــن/”آزاد قوشـا بـیـر قفسـدی” دئدیـلــر
عؤمرون اعتیبارین سوال ائیله دیــم/گئدی گلمـز،بیر نفســدی دئدیـلـــر دئدیم بیـرسرمایه،بیــرده سعـــادت/دئدیلــر،خوش اخلاق، بیرده قناعـت
دئدیم شوهرت ایچون اولسـاعیبادت/”عاریف دئییــل بول هوسدیر”دئدیلــر
دئدیم دونیا مالی ،دئدیـــلر عیبــرت/دئدیم بس جوانلیــق، دئدیلرفورصـت
دئدیم بس قوجالیـق،دئدیـلر حسرت/عؤمــرون پاییز یئلی اسدی دئدیلـر
دده کاتیب غم نهالیــــن غم اکــــــه/غم خرمنین،غم آنباریــن غم اکــــه
عؤمرون سوفرسینن بیر نئچـه تیکـه/یئدیم دویمامیشدان بسدی دئدیـلـر.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۱ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۴۵ ب.ظ

دیدگاه


7 × = چهل نُه