سعدی نمود روی سکه سازش در زندگی

سعدی نمود روی سکه سازش در زندگی

مهرداد خدیر
گروه فرهنگی: نزدیک به ده سال است که اول اردیبهشت به عنوان »روز سعدی« نام گذاری شده و به این بهانه نکات متنوعی دربار? یکی از نمادها و نمودهای هویت ایرانی و یکی از ۴ ستون شعر و سخن پارسی بازگفته و یادآوری می شود که همه هم نیکوست.
در این گفتاراما برآنم تا به این نکته بپردازم که »چرا سعدی مهم است« و »چرا به کار امروزمان هم می آید«»؟
او را باید دوباره بشناسیم؛ فراتر از آن چهر? صرفا ناصح که در کتاب های درسی ترسیم شده و میان او و بچه های ما فاصله انداخته و چه بسابسیاری ندانند از بسیاری از شاعران دیگر زمینی‌تر و اجتماعی‌تر بوده است.هم او که سروده:
همه عمر بر ندارم سر از این خُمارِ مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
شعری که به باور بسیاری در صدر ده ها و شاید صدها هزار شعر مشهورپارسی بنشیند و کیست که بتواند ادعا کند زیباتر از آن می تواند بسُراید و سراغ داشته باشد؟
سعدی، مهم است و به کار امروزمان هم می_آید و اول اردیبهشت می توان و باید از او یاد کرد. چرا؟
چون غالب شاعران ما عُزلت نشین بودند و بیشتر در انزوا روزگار می‌گذراندند. سعدی اما بسیار اجتماعی بود. حتی اگر هم? حکایت‌های او از سفرها و دیده‌ها و شنیده‌ها را واقعی ندانیم باز هم او بی‌گمان جهان‌گرد‌ترین و دنیا‌دیده‌ترین سخن‌دان و شاعر ایرانی است.
تمام هنر سعدی همین است: از هر خرمن، خوشه ای یافتن و عرضه کردن. نه مانند بسیاری دیگر یک خوشه یافته باشی و به مثاب? خرمنی عرضه کنی که واقعیت، هزار پاره است و هر پاره نزد کسی است و باید گشت و باید دید.
سعدی شاعر عشق است و عاشقی. عاشقانه_های او نه عارفانه‌های سخت‌خوان است و نه اروتیک می‌شود. او عشق را در زمین می‌جوید اگرچه از خط و ربط عارفان جدا نیست و در پی کمال است. سرو، نماد شیراز است و سعدی شیرازی بارها از »سرو« یاد کرده و انگار تنها سخن نمی گوید تابلوی زیبایی از سرو هم اهدا می کند.
نثر سعدی در زبان پارسی زبان معیار است. یعنی می‌توان به او استناد کرد و از این روست که وقتی از تعبیر »اولی‌تر« استفاده می‌کند ما نیز می‌توانیم. چون »اولی‌تر« را پارسی می‌داند.
بخشی از مشکل کتاب ناخوانی مردم ما به خاطر پارسی ندانی شماری از کسانی است که مدعی اند کتاب می نویسند یا شماری ازمترجمان که زبان بیگانه می دانند اما از عهد? خواندن و نوشتن پارسی به نیکی برنمی آیند. اینان اگر سعدی بخوانند هم به سود خودشان است و هم مخاطبان. سعدی، شاعر اعتدال و میانه روی است و از این رو در هنگام? گفتارهای رادیکال توجه به او کم می‌شود و هر گاه نسیم میانه روی می وزد یا باید بوزد به سعدی بیشترنیاز می‌افتد.
سخن سعدی آرامش‌بخش است. خاصه این که بدانیم او در پرآشوب‌ترین روزگار تاریخ ایران که هم? روزنه های امید بسته شده بود، می‌زیسته است. در عصر یورش و چیرگی مغولان.
قرن‌ها قبل از آن که انسان غربی سراغ انسان گرایی و اومانیسم برود سعدی از »آدمیت« گفته است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
از بنی آدم و آدمیت گفتن همان نگاه به بشر بما هو بشر و فارغ از مسلک و ایدیولوژی است که در آن روزگار کیمیا بوده است اما سعدی از آدم و آدمیت می‌گوید.
سعدی ستایی اما نباید ما را به تصورات نادرست سوق دهد. بر سردر سازمان ملل، شعر مشهور سعدی ( بنی آدم اعضای یک پیکرند) را نصب نکرده‌اند و خدا پدر جواد ظریف را بیامرزد که در دوران نمایندگی در سازمان ملل، یک تابلو فرش با این نوشته را در یکی از راهروها آویخت تا خیلی هم توی ذوق کسانی نخورد که در سازمان ملل دنبال شعر سعدی می گردند.
اهمیت سعدی اما به این نیست که شعر او بر سردر سازمان ملل هست یا نیست. به این است که روح اندیشه ایرانی را در طول قرون بازمی_تاباند.
هر چند برخی آموزه ها به ظاهر با دنیای مدرن سازگار نباشد اما با باور ایرانی سازگار است ولو انکار کنیم:
»دروغ مصلحت آمیز به از راستی فتنه انگیز« یا »عاقبت، گرگ‌زاده گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود«.
شعر سعدی هنوز تازه است و کاربردی :
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار
و در ادامه:
چه لازم است یکی شادمان و من غمگین
یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟
یعنی طرف رفته و عین خیالش نیست و دارد از زندگی لذت می برد آن وقت تو داری غصه می_خوری و زانوی غم بغل گرفته‌ای؟!
دوست روان‌شناسی دارم که می گوید برای مراجعانی که از شکست عشقی دچار افسردگی شده یا روز و شب را با یاد محبوب یا محبوب? رفته و به قول خودشان بی وفا سر می کنند همین اشعار سعدی را می خوانم تا به خود بیایند و خیال نکنند دنیا تمام شده است.همین بیت شاید خیلی ها را از افسردگی و شاید خودکشی نجات دهد چون واقعا »بر« و »بحر« فراخ است و »آدمی بسیار«. یعنی قحطی که نیامده و همان یک نفر که بخت تو نبوده است. عزا نگیر، شاد باش و همین روحی? »خوش باشی« را به جامعه تزریق می کند منتها خیلی ها خیال می کنند سعدی واعظ بوده است.سعدی روی سکه »سازش« در زندگی را به ما می ‌نمایاند. خود سیاست، مگر دو رو ندارد؟ ستیز و ستایش؟سعدی، روح »خیزران«ی و اهل انعطاف – یا محکوم به انعطاف- جامع? ایرانی است. خیزران در برابر توفان، نمی شکند. خم می_شود تا توفان بگذرد. این خم شدن، کرنش و تسلیم نیست. ماندگاری است و کوتاه و دوباره سر برافراشتن.
چو روزگار نسازد، ستیزه نتوان بُرد
ضرورت است که با روزگار درسازی
این » درساختن« تسلیم نیست. قبول واقعیت_هاست.
» نظام اخلاقی سعدی، دو هدف را دنبال می_کند. یکی این که انسان را چنان بپرورد که از معضلات و مصایب روزگار در امان و از قدرت_های حاکم مصون بدارد و دوم پنجره ای بگشاید به عشق و عوالم غیب.«
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از عصر ایران؛ اگر این نظام آموزشی دوست دارد سیمای یک ناصح خسته کننده و ملال‌آور را از سعدی شاد و پرشور تصویر کند برماست که تن ندهیم و سعدی راستین را بشناسیم و آن قدر بخوانیم تا ملک? ذهن مان شود.
تو را به خدا بگویید در کدام رمان و کدام شعر جمله ای به این مدرنی خوانده‌اید:
»چنان موافق طبع منی و در دل من، نشسته ای که گمان می بَرم در آغوشی.«
در روزگار عسرت ها و نومیدی ها کدام امید فراتر از سخن سعدی که
» دفع غم دل، نمی توان کرد، الا به امید شادمانی«.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱:۲۰ ب.ظ

دیدگاه


+ یک = 7