روایت سنت و مدرنیته در ایران معاصر

وحید جلال زاده
بخش_اول
نویسنده تلاش می کند تا گذشته پر فراز ونشیب مواجهه ایرانیان با نوگرائی را در سه دوره قاجار ، پهلوی و جمهوری اسلامی به زبان ساده بیان کند .
به باور جلال زاده، مناقشه سنت و مدرنیته از مهمترین دو گانه های حال حاضر جامعه شناسی ایران است به همین خاطر باید آن را شناخت و برای عبور کم ضررتر از آن اندیشید و اینک بخش اول نوشتار را باهم می خوانیم.
جامعه ایرانی سالهاست در تب و تاب مدرنیته می سوزد و می سازد . اگر باتسامح بپذیریم اولین رویاروئی جدی ایرانیان با غرب وشروع دل نگرانی های ما از جنگهای ایران و روسیه در زمان عباس میرزا بوده است و هم او بود که پس از شکست در برابر ارتش تزار به فکر فرو رفته و در پی چاره و درمان رفت، باید عمر این رویا روئی را دویست سال بدانیم.
در این بین گفت وگوی عباس میرزا با سفیر فرانسه ارنست ژوبرو مقا یسه جامعه آن روز ایران با جامعه اروپا بس خواندنی است. از آن روز تا به آلان این مواجهه سهل و ممتنع ادامه داشته است.تاریخ این مواجهه یا به عبارت بهتر مناقشه بس خواندنی و عبرت آموز بوده و در دوره های مختلف، اشکال و کیفیت این مقابله متفاوت بوده است. طیفی از ترس ، حیرت ، خود باختگی ،ضدیت و تساهل را در این رابطه می توان مشاهده کرد. در این بین برخورد متن مردم به گونه ای و برخورد نخبگان به نوعی دیگر بوده است.
ورود مدرنیته مانند خیلی از کشور ها به ایران ابتدا فیزیکی و تکنیکال بوده سپس فرهنگی و فلسفی می شود و نهایتا چهره سیاسی و استعماری خودش را می نمایاند. این سه مرحله بر اساس نیاز ، شیفتگی وا جبار نخبگان شکل گرفته است. مواجهه مردم بانوگرائی در دوره قاجار ترس همراه با نگرانی است.
اما در همین دوره نخبگان با حیرت و شیفتگی توام با خود باختگی از نوگرائی استقبال می کنند.اما در این دوره درک درستی از مدر نیسم و نوشدگی وجود ندارد و صرفا راهی است برای فرار از سنت . نهضت مشروطه ، نقطه عطف تاریخ معاصر ایران است که رد پای بسیاری از مفاهیم فرهنگی و سیاسی در آن مشاهده می شود .
افزایش رفت و آمد اتباع ایران اعم از دانشجو ،تاجر و مامورین دولت به اروپا ورود روحانیت به صحنه سیاسی ، گسترش صنعت چاپ و انتشار مطبوعات رنگارنگ ،سقوط اقتدار پادشاه و شکل گیری احزاب گوناگون در داخل کشور ، شرایطی را رقم می_زند که در تاریخ ایران از جهات مختلف قابل توجه و کم نظیر است.
نزج طبقه جدید روشنفکر که غالبا دل در گرو ارز شهای غرب جدید داشتند از مشخصه های اصلی این دوره شمرده می_شود. شعار » از نوک انگشت پا تا فرق سر باید غربی شد« متعلق به این جماعت است.
در مقابل، روحانیت به صحنه آمده بایستی برای حفاظت از ارزشهای اسلامی در مقابل این تندباد غربی آرایش جدیدی به خود بگیرد. نفی کامل نوگرائی به ضرر روحانیت تمام می شود لذا علماء سعی می کننددر برخورد با این سنت فکری جدید عاقلانه ، اما محتاط عمل کنند.
جماعت روشنفکر در فکر پی افکندن بنائی شبیه آنچه در اروپا است بودند و از نهضت مشروطه به دنبال آزادی، دمکراسی و عدالت به مفهوم غربی آن را طلب می کردند .در مقابل روحانیت سعی می کردند با تکیه بر ذخیره عظیم فقه شیعه پاسخ های در خوری را برای جامعه ایرانی بیایند.لذا جامعه ایرانی در دوره مشروطیت شاهد یک رویارویی سخت اما تاریخی سنت و مدرنیته می باشد. گفتنی است برخورد روحانیت با وقایع مشروطه یکسان نبوده است.. از سوئی شیخ فضل الله نوری با سوء ظن به اهداف مشروطه طلبان می نگرد و آنها را به مشروطه مشروعه دعوت می کند.و از طرفی علامه نائینی با تحریر کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله در کنار مشروطه خواهان نقش هدایتی و ارشادی را بر عهده می گیرد .
روشنفکران غرب زده در این بین بدنبال به حاشیه راندن قدرت تاریخی روحانیت در بین مردم می_باشند. به همین خاطر اصرار برناسیونالیسم و ارزشهای غربی از جمله جدائی دین از سیاست در بین آنان موج می_زند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


+ 3 = ده