رنج فرهنگی از بن‌بست ترافیک کلانشهر ارومیه

رنج فرهنگی از بن‌بست ترافیک  کلانشهر ارومیه

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: پیرامون موضوع ترافیک از زوایای مختلف، آن هم در خصوص جامعه شهری کلانشهر ارومیه بسیار قلم فرسایی شده است. شناسایی علل و ارائه راهکارها، مرسوم‌ترین نوع قلم فرسایی در این مورد به خصوص بوده است.گه‌گداری مطالبی نیز از حیث انتقاد و خالی کردن دق و دلی از وضعیت هر روزه خیابان‌های کلانشهر ارومیه در تندباد ترافیک نیز، گوشه دیگر ماجرای قلم فرسایی در این موضوع در مطبوعات کلانشهر ارومیه است.متأسفانه و به هر دلیل کلانشهر ارومیه با همه طول و عرض جغرافیایی، مردمی و مدیریتی با مفهومی به اسم کار کارشناسی غریبه است. اصلا ً لفظ کارشناس و متخصص در این شهر فقط برای پز دادن است نه انجام کار مفید به فایده! سر این غربت را بگیرید از طرح مسئله در مطبوعات و یا در بین مسئولین امر و مربوطه در ماجرای ترافیک تا عملیات اجرایی برای اموری که باز هم مربوط است به ترافیک و… همه با زمینه و لفظ کارشناسی غریبه هستند.ماجرا را از جایی آغاز می‌کنم که شاید هر روز صبح در حین جابه‌جایی برای انجام وظیفه نان درآوردن با آن مواجهم ایضا ً شاید مواجهید! راننده تاکسی و یا اتوبوس رادیو را روشن کرده با صدایی که تمامی مسافرین حاضر در خودرو می‌توانند به راحتی صدا را بشنوند به رادیو گوش می‌دهد. رادیوی ارومیه، برنامه‌ای که در آن مرتب با این مسئول مربوطه تماس می‌گیرد یا با آن مسئول مربوطه صحبت می‌شود!همه الی ماشاء ا… مشکلات و معضلات را به هم حواله و پاس می‌دهند یکی از این برنامه‌ها که به ترافیک کلانشهر ارومیه اختصاص داشت در برنامه به جای مردم و اهالی کلانشهر ارومیه، مسئولین از همه گله داشتند جز خودشان! و دست آخر طرح مشکل و یا مشکلات شهری شهروندان، که اغلب هم شکل عمومی دارند مثل ترافیک و یا آسفالت محله و منطقه که در قالب سؤالاتی به شکل تلفنی و یا با سامانه پیام کوتاه و… مطرح شده ولی همچنان بی‌جواب می‌ماند!اشاره می‌کنم که در شماره‌های پیش‌تر روزنامه آرازآذربایجان چند نمونه نوشتار دیگر هم از نویسنده این نوشتار منتشر شده بود از آن جمله:»ترافیک معضل دیرینه کلانشهر ارومیه« »سهم عابر پیاده از شهرسازی در کلانشهر ارومیه« ،»سهم فرهنگ شهروندی در ترافیک کلانشهر ارومیه« و… که در هر سه نوشتار به تفضیل به شکل شناسی ترافیک ارومیه از منظر ابزار، امکانات، شهر سازی و احداث شوارع و راه‌ها و… پرداخته شده بود.در نوشتار حاضر نیز سعی خواهد شد که از منظری دیگر و با تأکید بر توسعه فرهنگی و فرهنگ‌سازی مربوط به حوزه ترافیک، موضوع عام ترافیک مورد پردازش قرار گیرد. فرض کنید یک روز بارانی را، ترافیک سنگین، خیابان‌ها به پارکینگی بزرگ تبدیل شده‌اند و چهره شهر صحنه‌ای را به نمایش گذاشته که فقط به درد سوژه‌های خبری مطبوعات و رسانه می‌خورد و بس! آب گرفتگی معابر، سرریز شدن آب جدول‌ها در خیابان، البته به همراه انواع و اقسام زباله‌های رنگارنگ موجود در آن، عبور افراد از عرض خیابان در حالی که کفش‌هایشان در آب غوطه ور است و نمی‌توان آن‌ها را دید، مشاجره رانندگان با یکدیگر، بوق زدن‌های متوالی، چهره معصوم کودکان به همراه والدین خود در حالی که گونه‌هایشان از سردی هوا به سرخی گرائیده و مرتب دستانشان را گرم می‌کنند و منتظر روان شدن ترافیک هستند تا به مقصد برسند و…»ترافیک« گاهی با نزول باران این رحمت الهی، همراه می‌شود ولی آیا هنگام نزول این رحمت و نعمت با ارزش، »رفتارهای اجتماعی« نیز مطابق با ارزش‌ها و فرهنگ جامعه صورت می‌گیرد؟با توسعه و پیچیده شدن روابط بشری، جامعه نیز به شدت نیازمند رویکردهای »فرهنگی« و به عبارت دیگر »فرهنگ¬سازی« است. توسعه رفتارهای مثبت، پرهیز از خشونت، توجه به حقوق دیگران، توجه به بهداشت روانی و سلامت عمومی، مراعات قوانین شهروندی، توجه به مسائل شهری از قبیل ترافیک، حمل و نقل، تبلیغات شهری و هزاران هزار موضوع دیگر در حوزه فرهنگ عمومی و شهری قرار دارند و بی‌توجهی به هر یک از این موارد در این شرایط پیچیده می‌تواند آثار زیان‌باری را بر توسعه شهری ما برجای گذارد.صرف نظر از جایگاه و میزان اثرگذاری عوامل فرهنگی بر رفتار افراد، آنچه در این میان حیاتی به نظر می‌رسد، میزان تأثیرگذاری ارزش‌های مورد احترام افراد و جامعه و رفتار مبتنی بر این ارزش‌ها است که بر تصمیمات و انتخاب‌های فردی نیز تأثیر بسزایی خواهند داشت. در کلانشهری! مانند ارومیه که فاقد ساختارهای اثرگذار فرهنگی در جهت مسیر دهی به عموم است طبیعی است که به »فرهنگ ترافیک« کمتر اهمیت داده شود. این در حالی است که فرهنگ و آموزش (یا همان ساختار‌های اثرگذار فرهنگی) می‌تواند نقش مؤثری در حل معضل ترافیک داشته باشد.روشن است که سه عامل »انسان، راه، وسیله نقلیه« از عوامل تأثیرگذار بر ترافیک یک شهر هستند. متأسفانه ترافیک کلانشهر ارومیه نیز به مانند ترافیک کلانشهرها و بزرگ شهرهای دیگر کشور به دلیل عدم هم‌خوانی با مدل‌های تعریف شده جهانی!، در هر سه مورد گفته شده در بالا دچار ضعف و مشکل است.متخصصان به دو عامل تأثیرگذار برترافیک یعنی»راه« و»وسیله نقلیه« پرداخته و از کنار عامل قابل نقد یعنی عامل
»انسانی« به سطحی گذر کرده‌اند، در حالی که عامل »انسان« نقش بسیار مهمی بر ایجاد ترافیک دارد.در این راستا (طرح و پذیرش عامل سوم یعنی عامل انسانی)، علت اصلی لاینحل ماندن مشکل ترافیک کلانشهر ارومیه را باید هم‌زمان با دو عامل دیگر در خلأ فرهنگی آن در کلانشهر ارومیه جست و جو کرد.نبود هماهنگی و رشد عملکردهای مستقل توسط متولیان ترافیک، توجه بیش از اندازه به مسائل و مشکلات حاشیه‌ای، ضعف مدیریت شهری و نبود متولی واحد حتی در حوزه حمل و نقل (تاکسی¬رانی، اتوبوس¬رانی و…) موجب فراموشی اهداف اصلی و بلکه ملی که همان حل معضل ترافیک است شده، تا آنجا که حتی اجرای برخی طرح‌های تسهیلاتی ترافیکی نه تنها در کلانشهر ارومیه بلکه در تمام کشور همچنان با مشکلاتی روبرو می‌شود.بنابراین حل معضل »ترافیک« و »فرهنگ‌سازی« در این رابطه، همکاری بیشتر همه ادارات تابعه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های متولی امر آموزش از جمله وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت راهنمایی و رانندگی ناجا و شهرداری و سازمان‌های تابعه شهرداری، صدا و سیما و حتی رسانه‌های تأثیرگذار را می‌طلبد.همچنین ایجاد ارتباط و همکاری گسترده و نزدیک فنی و تخصصی با مجامع علمی و دانشگاه‌های داخلی و بین‌المللی و به روز کردن تجهیزات و فناوری مورد استفاده در راهنمایی و رانندگی با همکاری کلیه سازمان‌های درگیر و مسئول در امر حمل و نقل و ترافیک از جمله راهکارهای حل این معضل اجتماعی- فرهنگی است. از جمله راهکارهای دیگری که تا حدودی می‌تواند به رفع مشکل ترافیک کمک کند، تشکیل مرکز تحقیقات ترافیک راهنمایی و رانندگی و ارتباط تنگاتنگ میان این مرکز و کلیه مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی کشور در امر حمل و نقل است.
طبیعی است این اقدامات زمانی می‌تواند به درجه‌ای از مطلوبیت برسد که همگام با تشکیل این نهادها، فرهنگ سازی همسو نیز برای تکمیل آن در نظر گرفته شود.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۱ ق.ظ

دیدگاه


پنج × 7 =