دریاچه ارومیه با وضعیتی بسیار ناپایدار در مسیر احیاست

دریاچه ارومیه با وضعیتی بسیار ناپایدار در مسیر احیاست

گروه گفتگو: معاون محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست ایران، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، می‌گوید: »این وضعیت دریاچه ارومیه بسیار ناپایدار است و با یک تلنگر شرایطش تغییر می‌کند. محیط زیست کشور بسیار ناپایدار است، بعد از پایداری دیگر نگرانی وجود ندارد که حالا سالی باران نبارد یا دولتی تغییر کند چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.«هفت سال از شروع پروژه احیای دریاچه ارومیه می‌گذرد؛ پروژه‌ای که توانسته دریاچه را از مرگ نجات دهد، اگرچه به گفته مسئولانش همچنان در شرایط ناپایداری قرار دارد.مخالفان اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه، علت بهبود حال دریاچه را بارش‌های بی‌سابقه اطراف آن در سال‌های گذاشته می‌دانند. در مقابل مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه مخلوطی از زمان‌بندی بارش‌ها، حجم بارش‌ها و اقدامات انجام شده را دلیل نجات دریاچه ارومیه و قرار گرفتن آن »در مسیر احیا« اعلام می‌کنند. اما دلیل این اتفاقات هرچه که باشد هنوز نه دریاچه کاملا احیا شده است و نه هنوز اطمینانی از عدم بازگشتش به خشکی وجود دارد.مسعود تجریشی، معاون محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست ایران، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، می‌گوید: »این وضعیت دریاچه ارومیه بسیار ناپایدار است و با یک تلنگر شرایطش تغییر می‌کند. محیط زیست کشور بسیار ناپایدار است، بعد از پایداری دیگر نگرانی وجود ندارد که حالا سالی باران نبارد یا دولتی تغییر کند چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.«در همین شرایط ناپایدار، زمان تغییر بزرگی برای دریاچه ارومیه رسیده است، چند ماهی تا پایان کار دولت، پایان کار ستاد احیا و احتمالا پایان برنامه‌های احیای دریاچه باقی مانده است و تغییرات می‌تواند به معنای خروج آن از مسیر احیا و قرارگیری دوباره آن در مسیر مرگ باشد.برای مثال از همین حالا برخی از نماینده‌های مجلس طبل شروع پروژه‌های سدسازی در اطراف دریاچه ارومیه را به صدا درآورده‌اند، این موضوع و مسائل این چنینی باعث شده است تا یک نگرانی نسبت به بازگشت به عقب دریاچه ارومیه به وجود بیاید، نگرانی‌ای که حتی در میان مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه وجود دارد.تجریشی می‌گوید: »به طور کلی من این نگرانی را به حق می‌دانم، نگرانی بسیار جدی است و یک تضاد منافعی بین رای آوردن و حفظ تالابی که صدا ندارد، وجود دارد. من نگرانم، این مسئله بسیار جدی است، سرزمین ما ۳۵ میلیون هکتار کانون گردوخاک دارد که بیش از ۵میلیون هکتار آن کانون‌های بالقوه خطرناک است و بیش از ۴۰ درصد این‌ها هم در تالاب‌هایی که خشک کردیم قرار دارند. کافی است این مسیر را به عقب برگردیم تا بحران شروع شود.«مشروح گفت‌وگوی با مسعود تجریشی را اینجا بخوانید.
آقای تجریشی هفت سال از شروع کار ستاد می‌گذارد و حالا در روزهای پایانی کارتان هستید، این روزها چطور می‌گذرد؟
بله، قرار شد یک جلسه دیگر هم با دکتر جهانگیری داشته باشیم و بعد دیگر کارمان تمام شود. ما در حال آماده کردن خودمان به شکلی هستیم که دیگر ستاد احیایی در شهریور ماه وجود نداشته باشد، اما هنوز پنچ سال تا احیای اکولوژیکی کامل دریاچه فاصله داریم.در این پنج سال باید آب‌های جدیدتری وارد کنیم تا این آب‌های جدیدتر بتوانند شوری را کاهش بدهند، در این دوره دیگر ستاد احیایی برای کمک به سازمان برنامه و بودجه وجود ندارد و دیگر برای دستگاه‌ها بودجه نمی‌گیریم تا برایشان طرح تعریف شده و بر آن نظارت شود.اما یک مرکزی به جای ستاد احیا به وجود می‌آید، این مرکز آینده پژوهی دریاچه ارومیه که زیر نظر ریاست سازمان محیط‌زیست کار خواهد کرد، کارهای ستاد را انجام نمی‌دهد و عمدتا وظایفش پایش و نظارت است، این مرکز صرفا پایش می‌کند و دیگر مانند ستاد پیگیری پروژه‌ها از دستگاه‌ها نمی‌شود و این مرکز صرفا مصوبات احیای دریاچه ارومیه را رصد و پایش می‌کند.
در پایان کار ستاد، شما خودتان از کاری که برای دریاچه انجام شد راضی هستید؟
بله قطعا، هفت سال پیش هیچوقت تصور نمی‌کردم به اینجا برسیم. در این مدت مردم کاملا مطالبه‌گر بودند و دولتی‌ها مقاومت می‌کردند. اگرچه که دولتی‌ها عکس این موضوع را ادعا می‌کردند. در این چند سال ما به این نتیجه رسیدیم که دستگاه‌های گذشته هیچ علاقه‌ای به تغییر مسیرشان ندارند.
چه مسیری؟
سدسازی کنند، منابع آب را بیشتر توسعه بدهند، نظارتی روی کارشان انجام نشود و به شکل »بی‌در و پیکر« اقداماتشان را ادامه بدهند. آن زمان با این حجم از مخالفت‌هایی که از دستگاه‌های اجرایی می‌دیدیم اصلا تصور نمی‌کردم که هفت سال بعد این میزان از همراهی مردم را ببینیم و دستگاه‌های اجرایی هم وارد مسیر تغییر نگاه شدند.
البته که بارش‌ها واقعا کمک کردند، ممکن است سال اول این بارش‌ها بیایند و بعد از آن خشکسالی باشد اما خوشبختانه سال‌های اول خشکسالی بود و بعد بارندگی‌ها شروع شد. واقعا خواست خداوند بود که در سال‌های اول پروژه‌هایمان مثل لایه‌روبی‌ها و اتصال رودخانه‌ها انجام بشود که با بارندگی‌هایی که دو سال پیش آمد ۲٫۵میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه شود. اگر همان بارندگی روز اول می‌آمد، هیچ آبی وارد دریاچه نمی‌شد اگر الان هم بارندگی می‌شد ناامیدی مردم بیشتر می‌شد.
آن کسانی که از روسیه آمده بودند تا تجربه دریاچه آرال را در اختیار ما بگذارند، گفتند که ۱۰ سال زمان برد تا مشخص شود نیاز به یک رهبری برای این کار دارند، اما ما در کمتر از ۱۰ ماه این کار را انجام دادیم. حتما در حکمت خدا بود که این بارش‌ها درست زمانی بیایند که دریاچه را به این شکل ببینیم. هرکدام از این اتفاقات قبلی عقب یا جلوتر رخ می‌داد، امکان نداشت به این نتیجه برسیم. این به هرحال یک کار و تجربه خوب جمعی بود که جواب داد.
اشاره کردید که مسئولان دولت‌ها مقابل پروژه‌های احیا مقاومت می‌کردند، در این هفت سال این مقاومت و باور تغییر کرد؟
کدام انسانی می‌تواند نابودی سرزمینش را قبول کند؟ هیچ فردی که وطنش را دوست دارد چنین چیزی را نمی‌پذیرد. اما باورهای غلطی هم داریم، ما از بس شاهد خشکی تالاب‌هایمان بودیم که این موضوع برای ما عادی شده است.
در میاندوآب امام جمعه مهاباد به من گفت که کویر نمک خشک نشده است، پس بگذارید این هم خشک شود.این نگاه که مناطق دیگر خشک هستند و جبر تاریخی خشک شدن تالاب‌ها وجود دارد یک نگاه غالب بود. ناامیدی در منطقه وجود داشت که به این باور دامن می‌زد که هیچکاری نمی‌توان انجام داد، متخصصان دانشگاهی می‌گفتند که کف دریاچه را آسفالت کنیم.تقریبا همه قطع امید کرده بودند، در سال ۹۲ و ۹۳ فضای امنیتی به وجود آمده بود، بالاخره شما ۳۰ میلیاردمتر مکعب آب را از دست داده بودید، هیچوقت یادم نمی‌رود یک متخصص روسی در سال ۹۲ به من گفت که خیلی پروژه سختی را قبول کردم و تجربه آرال این را به آن‌ها نشان داده است.
منظور من باوری است که نسبت به منابع آب و ارزش آن‌ها در کشور وجود دارد، پس از سال‌ها احیای دریاچه ارومیه آیا در سطح اجرایی به »آب« به اندازه اهمیتش نگاه می‌شود؟
معاون وقت آب وزارت نیرو می‌پرسید که چرا نباید تمام آب تجدیدپذیر را مصرف کنیم، همان فرد یک سال بعد از این که معاون وزیر بود در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفت که نباید همه آب تجدیدپذیر مصرف شود. پس در سال‌های اولیه نگاه‌های مدیران تغییر کرد، مدیر آب وقت آذربایجان_غربی می‌گفت برای ساخت سد و توسعه کشاورزی جایزه گرفته است بعد ما به او گفته‌ایم که دیگر سدسازی نکند. این یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای بود که با قطعا با مخالفت جدی همراه می‌شد. استاندار وقت می‌گفت که مسئول امنیت غذایی کشور است، به او فقط گفته بودند که ۱۳هزار هکتار چغندرقند بکارد، چرا باید ۲۷ هزار چغندرقند بکارد؟این تغییر نگاه بسیار سخت بود، اما اتفاق افتاد. من در دل آدم‌ها نیستم اما کسی جز نمایندگان محترم مجلس درباره سدسازی صحبت نمی‌کند، مردم دیگر سد نمی‌خواهند؛ آن‌ها معیشت خوب، کشاورزی و آب به اندازه مصرفشان می‌خواهند.
مردم نمی‌خواهند دریاچه بخاطرشان از بین برود، چون دیدند که با خشکی آن گردوخاک با آن‌ها چه کرد. مطالبه مردم از همان ابتدا خواسته ستاد احیا بود، اما هنوز که هنوز است این تغییر نگاه در مجلسی‌ها ایجاد نشده است. نمایندگانی داشتیم که از همان ابتدا ساز مخالف زدند و بعد هم مردم انتخابشان نکردند.
اما اتفاقا الان نماینده‌هایی انتخاب شدند که بحث سدسازی در اطراف دریاچه را دوباره مطرح کردند، وجود چنین افرادی با این باورها چه پیامدی دارد؟
این اتفاق بسیار خطرناک است، همه جای دنیا تجربیات غلطشان را به یک فرصت تبدیل کرده‌اند. مثلا استرالیا تالاب‌های خشک شده داشت و در بیست سال سی میلیارد دلار هزینه کردند تا حرف برای گفتن داشته باشند. آن‌ها دیگر خیلی نگران نیستند که به قبل برگردند، البته حتما اراده سیاسی داشتند و نمایندگانشان همراه بوده‌اند. در خود سیدنی استرالیا، سه سال پیش مردم گفتند که حاضریم جیره‌بندی داشته باشیم، اما انتقال آب رخ ندهد.کشورهای دیگر نگران این نبودند که با تغییر دولت‌ها و ساختارها شرایط به قبل برگردد، اما همین که شما این سوال را از من می‌پرسید، نشان می‌دهد که هنوز به آن پختگی نرسیدیم و مطمئن نیستیم که دستگاه‌های اجرایی برای آب و محیط‌زیست کشور برنامه‌ای دارند یا نه، هنوز من و شما اطمینان نداریم که آیا بعدا هم سازمان محیط زیست برای آب تالابش می‌جنگد؟
فشارهایی درباره سدسازی در اطراف دریاچه هنوز هم وجود دارد؟
بله، حتما نمایندگان مجلس در فضایی هستند که سد را مردم می‌بینند و این کارشان دیده می‌شود، اما اصلا آبی برای سدسازی وجود ندارد. قبلا هم می‌گفتند سدسازی در اطراف دریاچه باید صورت بگیرد، دوباره الان این اتفاق رخ داده است. این یک سیکلی است که هر دو یا چهار سال یکبار رخ می‌دهد.
با پایان کار ستاد این درخواست‌ها اجرایی نمی‌شوند؟
قطعا فشارها بیشتر می‌شوند و شکی در آن نیست. الان ستاد سفت و محکم ایستاده است. یک عده از همین حالا روزشماری می‌کنند که ستاد احیای دریاچه ارومیه وجود نداشته باشد. این وضعیت دریاچه ارومیه بسیار ناپایدار است و با یک تلنگر شرایطش تغییر می‌کند.محیط زیست کشور بسیار ناپایدار است، بعد از پایداری دیگر نگرانی وجود ندارد که حالا سالی باران نبارد یا دولتی تغییر کند چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.
پس نگرانی نسبت به عقبگرد در احیای دریاچه ارومیه در شما هم به عنوان یک مقام مسئول وجود دارد؟
در این جامعه، نگرانی برگشت بسیار به گذشته بسیار جدی است، در محیط‌زیست این نگرانی برای ما شدیدتر است چراکه در منافع تضاد وجود دارد. اگر به عنوان مدیر آب کشور نگاهم این باشد که اول سهم محیط زیست را کنار بگذارم و بعد برنامه‌ریزی کنم یک نوع مدیریت انجام داده‌ام، یک نوع دیگر هم این است که با خواسته نماینده مجلس مدیر سد بسازد و کاری کند که کشور ویران شود اگر این سیاست‌ها تابعی از مجالس و دولت‌ها باشد همه باید نگران این باشیم که شرایط خوبمان ممکن است به قبل برگردد، اما اگر از بالا قوانین و سیاست‌های بالادستی براین اساس باشد که تالاب‌ها باید آب داشته باشند، نگرانی من کمتر می‌شود.به طور کلی من این نگرانی را به حق می‌دانم و یک تضاد منافعی بین رای آوردن و حفظ تالابی که صدا ندارد، وجود دارد. من نگرانم، این مسئله بسیار جدی است، سرزمین ما ۳۵میلیون هکتار کانون گردوخاک دارد که بیش از ?میلیون هکتار آن کانون‌های بالقوه خطرناک است و بیش از ۴۰درصد این‌ها هم در تالاب‌هایی که خشک کردیم قرار دارند. کافی است این مسیر را به عقب برگردیم تا بحران شروع شود.
فرض کنیم دولت بعدی در راستای احیای دریاچه عمل کند، کی دریاچه به تراز اکولوژیکش می‌رسد؟
اول من باید درباره تراز اکولوژیکی یک نکته‌ای بگویم، آمریکایی‌ها درباره یکی از دریاچه‌هایشان به این جمع‌بندی رسیدند که دیگر درباره حجم صحبت نکنند و به جای آن از سطحی بگویند که مکان‌های تولید گردوخاک را زیر آب خودش ببرد.برداشت من این است که تراز ۱۲۷۱٫۴سانتی‌متر کاملا بیش از ۹۰درصد کانون‌های گردوخاک را می‌پوشاند، به لحاظ بصری و تفریحی هم شرایط در این تراز مهیا است. زمانی که دریاچه در شرایط قبلی بود یک مطالعه انجام شد که تراز اکولوژیک دریاچه را ۱۲۷۴٫۱ سانتی‌متر اعلام کرد. تحلیل ما بر این این است که در ۱۲۷۴ سانتی‌متر دریاچه کاملا به احیای اکولوژیکی رسیده است، اما از الان می‌گوییم در مسیر احیا هستیم، چون برخی کارکردها در دریاچه دیده می‌شود به همین دلیل اگر تراز به جای ۱۲۷۴ سانتی‌متر به ۱۲۷۳٫۵ سانتی‌متر برسد نمی‌توانیم بگوییم دریاچه احیا نشد. از سویی بسیاری از گونه‌ها هم مقاومت‌هایشان را بالا برده‌اند و مطمئم آرتمیا خودش را با شرایط وفق داده است چراکه ما در شوری‌های ۳۵۰ هم این گونه را می‌دیدیم.
براین اساس هنوز زمان دقیقی که بگوییم دریاچه احیا شده معلوم نیست؟
تصور من این است که با جلو رفتن در مسیر احیا و کمتر شدن پروژه‌ها این مرکز آینده پژوهی می‌تواند درباره برخی از این‌ها بازنگری کند و در سال ۱۴۰۲ تحلیل بهتری داشته باشند، قطعا آن زمان افراد داخل مرکز آینده پژوهی بهتر می‌توانند به این سوال پاسخ بدهند، حتی ممکن است آن زمان بگویند که به احیای اکولوژیک تقریبا رسیدیم.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از خبر آنلاین، البته باید به این هم اشاره کنم که ۱۰۰هزار هکتار از اراضی جنوبی دریاچه را از دست دادیم و آنجا دیگر بخشی از دریاچه نیست، فردی باید به همه این‌ها یک بار دیگر نگاه کند تا مشخص شود این دریاچه چقدر آب نیاز دارد. تصور من این است که تراز دریاچه باید به ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۴ برسد، این عدد کنونی هنوز خیلی خطرناک است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۸ ق.ظ

دیدگاه


− سه = 2