درد مشترک منشی گری و کولبری

درد مشترک منشی گری و کولبری

امیرحسین حیدرزاده
گروه جامعه: ازحادثه فرو ریختن بهمن در مرزهای غربی کشور که به مرگ چهار تن انجامید مدت زیادی نمی گذرد و هنوز می توان اینجا و آنجا در رسانه ها مطالبی را دید که به این قشر خاص اختصاص یافته است.
با این حادثه تلخ که خواب طولانی خیلی ها را برای چند روزی پراند و ناگاه انواع شبکه های اجتماعی و رسانه های دیگر را پر کرد، همه بر آن شدند تا به این پدیده که بیشتر در کردستان اتفاق می افتد، به شکلی موشکافانه ورود و پردازش کنند و برای شرایط کار و زندگی کولبران به فکر راه چاره ای باشند. پس از حادثه کولبران بر آن شدم در لایه های جامعه اشخاصی را پیدا کنم که شرایط کار و زندگیشان شاید از برخی ابعاد، بی شباهت با کولبرها نباشد.
با این که در بعضی شهرها پدیده ای به نام کولبر نداریم اما هستند افرادی که شرایط کاری و درآمدی آن ها از جنبه هایی شبیه کار کولبرهاست که از آن جمله می توان به کارگران ساختمانی اشاره کرد که در گرما و سرما سر چهار راه ها می ایستند و انتظار می کشند تا فردی به سراغ آن ها بیاید.
اما بسیاری از موارد شاید کسی حتی به آن فکر هم نمی کند و کمتر کسی است که بداند شرایط کاری و درآمدی یک نفر تا این اندازه می تواند دشوار باشد یعنی چیزی شبیه پدیده کولبری. در این زمینه می توان به شرایط کاری بانوان منشی شاغل در بخش خصوصی اشاره کرد.
تعجب نکنید از اینکه این قشر خاص با کولبرها مقایسه می شود چون به نظر می رسد با توجه به شرایط کاری که خود را بر این قشر تحمیل کرده، آنان در برخی موارد شباهت های زیادی با کولبران دارند. البته به جز اینکه تار و پود زندگی کولبران با مرگ گره خورده و در هر نفس و هر گام، انگار بر لبه تیغی راه می روند که اگر بلغزند، مرگی دلخراش و غمبار انتظارشان را می کشد. در واقع می توانم بگویم شرایط کاری و شغلی این منشی ها نیز ازبرخی ابعاد همانند آنهاست.
اگر از کسانی که شغل شان نیاز به استخدام منشی دارد، جویا شویم که چرا اغلب منشی ها از میان زنان انتخاب می شوند، بی درنگ می گویند: چون خانم ها بیشتر از آقایان کار می کنند و کمتر هم پول می گیرند! یعنی در هر شرایطی برای کسب درآمدی بسیار ناچیز کار می کنند و هیچگاه هم اعتراض نمی کنند؛ به همین سادگی یک معادله نه چندان پیچیده برای کار کشیدن بیش از حد و پرداخت دستمزد بسیار پایین به وجود آمده و به ظاهر در جامعه هم جا افتاده به گونه ای که این موضوع بویژه در تمام مراکز و دفترهای پزشکان و وکلای سرشناس و با درآمدهای آن چنانی هم صدق می کند.
اگرچه طرح این بحث ممکن است ازسوی برخی بانوان مورد اقبال قرار نگیرد ، این نوشتار قصدندارد به شان و منزلت بانوان خدشه ای وارد کند؛ ازسویی در همه شرکت ها یا نهادهای بخش خصوصی شاهد چنین مشکلاتی نیستیم اما آنچه بیشتر رواج یافته و سبب نارضایتی شده این است که بخش عمده ای از بانوان شاغل در این عرصه گلایه مندند.
مصداق این مدعا سخنان برخی بانوان منشی است. ‘در برابر کاری طولانی و دشوار تنها ۵۰۰ هزار تومان دریافت می کنم’! این را بانویی می_گوید که مدتهاست در مطب یکی از پزشکان بجنورد مشغول به کار است و گویی پس از سه چهار سال تغییری در روند پرداخت حقوقش پیش نیامده است.وی می گوید که در کنار کار خود که از ساعت ۸ صبح شروع و تا نزدیک ساعت ۹ شب ادامه دارد، از روی ناچاری و برای دریافت مبلغی ناچیز، برخی درمان های سرپایی بیماران را نیز انجام می دهد و در کنار آن طی این مدت باید با بیماران بد حال و افراد مختلف سر و کله بزند و گاهی شاهد بد اخلاقی ها و حتی بد دهانی های آن ها نیز باشد و در انتهای روز کاری و پس از ساعت ها کار مداوم که روح و جسمش را تخریب می کند، با اعصابی پریشان خود را به خانه برساند تا کارهای معمول منزل را نیز انجام داده باشد.
بسیاری از این منشی ها سن و سال چندانی ندارند و مجرد هستند اما در چهره آنها چین و چروک شکستگی از کار را می توان دید. در گفت و گویی با یکی از آن ها بسادگی رفتارهای عصبی را لا به لای حرکاتش می توان دید و درون چهره اش یک خستگی طولانی مدت از فشار کاری بالا مشهود است. وی می گوید: از روی ناچاری و برای پرداخت هزینه های تحصیل کار می کنم چون اوضاع اقتصادی خانواده ام چندان مناسب نیست و من هم علاقه زیادی دارم تا تحصیلاتم را ادامه بدهم.
در حالی که مدام با انگشت هایش بازی می_کند و پوست کنده شده روی ناخن هایش نشان می_دهد که تیک عصبی دارد و در مواقع آشفتگی به جان ناخن هایش می افتد، به گفته هایش ادامه می دهد و اظهار می کند: حقوقی که می گیرم بسیار ناچیز است و بهتر است درباره مبلغ آن حرفی نزنیم، اما خارج از انصاف است که با این فشار کاری بسیار زیاد این حقوق را برای امثال من در نظر می گیرند.
وی تصریح می کند: من از آگهی روزنامه این کار را پیدا کرده ام و نمی دانستم چقدر حقوق می_دهند. وقتی هم به این جا آمدم و شروع به کار کردم تا مدتی از حقوق و مزایا چیزی به من نگفتند تا این که در اولین پرداخت فهمیدم که چقدر حقوق این کار پایین است اما از روی ناچاری چیزی نگفتم و با پذیرش شرایط موجود به کارم ادامه دادم.
وی گفته هایش را این گونه پایان می دهد: هیچ آینده ای پیش رو ندارم و تنها برای کمک خرجی باید همین کار را ادامه بدهم.
این شغل بازنشستگی هم ندارد و روزی که از کار بیافتم و توانایی انجام کار را نداشته باشم، روز بازنشستگی من خواهد بود.پاسخ این افراد در مقابل این پرسش که چرا شکایت و پیگیری حقوقی برای بیمه وحقوق نمی کنید، این است که : در این صورت اخراج خواهیم شد و شاید دیگران هم مارا استخدام نکنند.
یکی دیگر از این زنان منشی می گوید: با وجود اینکه بیشتر شاغلان این حرفه دارای تحصیلات بالا هستند، اما چون فرصت شغلی مناسب برای ما پیدا نمی شود، ناچار هستیم با این شرایط کنار بیاییم و سختی های بی شمارش را طاقت بیاوریم.
وی تصریح می کند: هیچ نهاد و مسئولی هم به فکر این قشر خاص نیست و منشی های خانم زیر فشار سنگین کار از طرفی و پایین بودن حقوق و مزایا و نداشتن بیمه از طرف دیگر در حال محو شدن هستند.
این بانو می افزاید: هیچ کسی صدای ما را نمی_شنود و اصلا صدای ما به جایی نمی رسد و کسی نیست که پیگیر اوضاع ما بشود و این قشر آن قدر در حاشیه است و در جامعه امروزی آنقدر کمرنگ و گمنام مانده است که فکر نمی کنم تغییری در اوضاعش اتفاق بیفتد.
البته ناگفته نماند بسیاری از آنان نیز از گفت و گو خودداری می کنند؛ انگار واهمه دارند که همین ممر درآمدی ناچیز را هم از دست بدهند.
با هزار سوال بی پاسخ در ذهنم، به سراغ یک کارشناس بیمه می روم و در گفت و گویی با وی دلیل وجود چنین پدیده ای را جویا می شوم.
قربان نباتیان در پاسخ به اینکه چرا حقوقی که به اکثر قریب به اتفاق منشی ها در بخش خصوصی پرداخت می شود، این قدر پایین است می گوید: مدارک و مستنداتی که از سوی کارفرمایان این کارگران ارائه می شود، حاکی از پرداخت حقوق و مزایا براساس حداقل قانون کار است ولی با این حال، این افراد چنانچه مشکلی در دریافت حقوق و مزایای قانونی از کارفرما دارند، می توانند به شکل تلفنی یا کتبی و بدون درج مشخصات به ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی محل سکونت خود اطلاع بدهند و تقاضای بازرسی کنند و به محض وصول گزارش، بازرسی به عمل خواهد آمد.
وی با اشاره به اینکه به استناد ماده ۱۴۸ قانون کار، کارفرما مکلف است این قبیل کارگران را بیمه کند، تأکید دارد: این افراد در صورت بیمه نشدن از طرف کارفرما می توانند موضوع را به بازرسان تامین اجتماعی و اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی اطلاع دهند.
وقتی به وی می گویم که برخی از منشی ها در مطب پزشکان در کنار کار منشی گری،درمان_های سرپایی را نیز انجام می دهند، پاسخ می دهد: نوع کار ارجاعی بر اساس قرارداد و توافق طرفین انجام می گیرد و ما در این زمینه نمی توانیم کاری کنیم.
وی تصریح می کند: کارفرمایان مکلفند در برابر کار انجام شده، حقوق و مزایای قانونی به کارگران پرداخت کنند و پرداخت نشدن حقوق و مزایا تخلف از قوانین محسوب می شود و علاوه بر آن، خلاف شرع مقدس اسلام است.
وی اظهار می کند: اگر چیزی غیر این اتفاق بیفتد، کارگرانی که در هر حال مشغول کار هستند و نسبت به پرداخت حقوق و مزایای آنان اجحاف به عمل می آید، می توانند با رفتن به مراجع حل اختلاف مستقر در ادارات تعاون کار و رفاه اجتماعی محل سکونت خودف طرح دعوی نمایند.
وی در مورد شرایط بازنشستگی این قشر هم بیان می کند: تمام بیمه شدگانی که شرایط بازنشستگی موضوع ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی را داشته باشند، می توانند تقاضای بازنشستگی از سازمان تامین اجتماعی را به عمل بیاورند.
فاجعه پیش آمده برای کولبران صدای همه را درآورد و تیتر درشت تمام روزنامه ها و سایت_های خبری شد.
به سوگ نشینان، به سوگ نشستند و خوابزده_ها بیدار شدند! اما چیزهایی هم هست که به هیچ عنوان دیده نمی شود و گویا به قدری میان لایه های مختلف جامعه امروزی پیچیده و محو شده که هیچ کسی حتی فکرش را هم نمی کند که منشی ها هم می توانند کولبرانی باشند که به نوعی دیگر، بار سنگین مشکلات و گرفتاری ها را بر دوش می کشند و این در حالی است که هیچ گاه عمق مشکلات روزمره زندگی شان مانند کولبران نمود پیدا نمی کند. و چه زیبا است که همه ما به مسوولیت اجتماعی در قبال این زحمت کشان عمل کنیم ، آیا این انتظار از جامعه پزشکی و دیگر کارفرمایان بویژه صاحبان صنفوف حرفه ای و.. غیر منطقی است که بخواهیم حداقل حقوق و شرایط کاری را برای این قشر زحمت فراهم کنند. پرواضح است که احقاق حقوق این قشر ، خدمات بهتر و شایسته تری را هم برای کارفرمایان و مراجعان در پی خواهد داشت و اگرچه ممکن است غیر از منشی_ها، افراد دیگری هم در دیگر مشاغل دچار چنین مشکلاتی باشند اما همه واحدهای بخش خصوصی نیز اینگونه با نیروهای کار خود برخورد نمی کنند.
به نظر می رسد جدای از ضرورت ایجاد ساختاری برای جلوگیری از چنین برخوردهایی در بحث اشتغال، باید فرهنگ سازی لازم هم در جامعه انجام گیرد که کارفرمایان تنها به میزان ‘سود’ حاصل از فعالیتشان فکر نکنند بلکه به این بیاندیشند که ‘برکت’ حاصل از کار بسیار مهمتر و کارساز تر از چندریال یا چندهزار تومان ‘سود’بیشتری است که امکان دارد از راه پرداخت دستمزد کمتر به نیرویهایشان حاصل کنند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 2 =