خودکشی نامناسب ترین روش برای برخورد با مشکلات است

خودکشی نامناسب ترین روش برای برخورد با مشکلات است

مرضیه دهقانی
گروه جامعه:خودکشی به عنوان یک آسیب اجتماعی، نامناسب ترین روش برای برخورد با مشکلات است، انتخاب نادرستی که از روی نبود آگاهی و بدون فکر رخ می دهد و در این میان می_توان با تقویت نیروی ایمان و توکل به پروردگار از اندیشیدن و اقدام به این عمل دوری گزید و مسایل دشوار زندگی را از مسیرهای صحیح آن برطرف کرد.
خودکشی اقدامی است که در آن فرد برای گرفتن جان خود از ابزار و وسیله خاصی استفاده می کند. این عمل می تواند به دلیل های متفاوتی همچون اختلال روانی، اختلال دوقطبی، شکست عاطفی، اعتیاد به الکل و سوء مصرف دارو رخ دهد. در این میان بسیاری از خودکشی ها به پایان یافتن زندگی فرد منجر نمی شود و حتی برخی از آنها ناقص شدن عضوی از بدن شخص را به دنبال خواهد داشت.
هدف از خودکشی میان افراد متفاوت است اما ناامید شدن از دستیابی به خواسته ها و احساس بی هدفی و پوچی دلیل اصلی بسیاری از خودکشی ها محسوب می شود. افرادی که به این کار اقدام می کنند علاوه بر آسیب زدن به جان خویش و به هم ریختن وضعیت خانواده، پیامدهای بسیار منفی را در جامعه ایجاد خواهند کرد.
صبر و شکیبایی در دنیای کنونی در جامعه کاهش یافته و تهدید و اقدام به خودکشی بیش از پیش در میان افراد نمود پیدا کرده است. اهمیت این موضوع مهم نشانگر ضرورت بررسی ابعاد مختلف و دلیل های گوناگون اقدام به عمل را نشان می دهد .
ناهنجاری های روانی و عصبی چند گروه از بیماری ها را در برمی گیرد که بعضی از آنها همچون وسواس، بدبینی، ترس و مشکل های ناشی از انحراف های جنسی؛ ریشه رفتاری دارند. گروه دیگر بیماری های عصبی و روانی مانند افسردگی، پرخاشگری و اسکیزوفرنیا هستند که آثار آن بر رفتار و زندگی فرد قابل مشاهده است.
از دست دادن انگیزه، انزوا، گوشه گیری و ناامیدی نخستین اثرهای افسردگی به شمار می رود که در برخی از افراد به خودکشی منجر می شود. افزایش آمار خودکشی با رشد خشونت ارتباط مستقیم دارد و تنها ۱۰ درصد خودکشی ها به دلیل افسردگی است که قابل توجه نیست. همچنین برخی از بیماری ها مانند افسردگی پاییزی و امثال آن موقت و گذرا شناخته شده اند. درباره جنون و بیماری های روانی عمیق که فرد نیاز به بستری و درمان دارد، باید گفت که ممکن است مبتلا شدن به آنها سبب آسیب رساندن به دیگران شود و بیمار بدون اختیار و آگاهی علیه جان و مال خود اقدامی کند اما کمتر دیده شده است، این امر به خودکشی منجر شود.
دو عامل مهم بر مساله بیماری های روانی موثر است که تغذیه و سلامتی بخش ابتدایی آن به شمار می رود زیرا اگر مواد مغذی لازم به بدن نرسد از نظر فیزیکی در کار سلول های عصبی اختلال ایجاد می شود و به این ترتیب بر رفتارهای روانی فرد تاثیر می گذارد.
عامل دیگر در ایجاد بیماری های روانی این است که فرد از نظر فکری و روانی چگونه باید رفتار کند تا دچار مشکل های روانی نشود. برای مثال برخی افراد با مرور رفتارهای خویش، برخورد با اطرافیان و پیش نرفتن مناسب برنامه ها از نظر فکری به هم می ریزند و به طور مداوم اظهار نارضایتی شدید می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت، برخورداری از دیدگاه چگونه اندیشیدن و شناخت فرد به اطرافیان و محیط، سلامت روان فرد را تنظیم می کند.
در دوره کنونی به دلیل افزایش آلودگی های هوا، اشعه های ناشی از گوشی های تلفن همراه، آنتن ها و به طور کلی عامل هایی که با پیشرفت تکنولوژی بر سلامت انسان اثر می گذارد؛ بیماری های روحی افزایش یافته است.
توجه به پژوهش های میدانی، ایمان اصلی ترین عامل پیشگیری از خودکشی به شمار می رود و اشتباه محض است که اگر فقر و مشکل های مالی را عامل خودکشی قلمداد کنیم زیرا افراد فقیری بسیاری هستند که حتی به این موضوع فکر هم نمی کنند و ایمان و توکل، آنها را در برابر مشکل ها استوار نگاه می دارد.
تهدید به خودکشی و خودکشی کاذب در میان زنان سه برابر مردان و خودکشی واقعی و منجر به مرگ در میان مردان دو برابر زنان است.
۹۵ درصد از افرادی که به علت خودکشی به مرکزهای درمانی منتقل شده و از مرگ نجات یافته اند؛ می گویند در آخرین دقیقه ها به دلیل پشیمانی به شدت تلاش کرده اند که به زندگی بازگردند.
البته در آسیب شناسی رفتاری خودکشی باید توجه داشت، خودکشی ها به دو گروه خودخواهانه و دگرخواهانه انجام می شود و در تنبیه و تهدید دیگران، شکست های عاطفی، شکست های مالی و انتقام جویی ریشه دارد.
طیف سنی ۱۴ تا ۱۷ سال دربردارنده بیشترین میزان خودکشی های دسته جمعی و بیش از یک تن است. گروه سنی بعدی از نظر آماری مربوط به افراد ۱۷ تا ۴۰ سال می شود و درصد ناچیزی نیز افراد ۴۰ تا ۶۵ ساله هستند.
مشکل های گسترده اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و … می توانند بر افرادی که عمیق فکر نمی کنند و سطحی نگر هستند، اثر بگذارند. در نتیجه چنین افرادی به دلیل برخورداری از آستانه تحمل پایین، هنگامی که با سختی های زندگی روبرو می شوند در برابر آنها کوتاه می آیند و تنها راه پیش روی خویش را پایان دادن به زندگی می دانند؛ البته در بسیاری موارد فرد برای دستیابی به خواسته های خویش تهدید به خودکشی می کند تا از این راه بتواند به هدف های خود دست یابد. اگر چنین افرادی آموزش های تربیتی لازم را از دوره کودکی دریافت کرده باشند، درک خواهند کرد که در زندگی هر شخصی پستی ها و بلندی های بسیاری وجود دارد و در می یابند، چگونه در برابر آنها مقاومت کنند و روزهای خوش آینده را رقم بزنند.
خودکشی در سن پایین و نوجوانی به دلیل ناآگاهی و اطلاعات نادرست نوجوانان از محیط پیرامون و جهان هستی رخ می دهد. صبر کم، عجله و شتاب در نوجوانان امروزی سبب می_شود که آنان در دستیابی به خواسته های خویش عجله داشته باشند و هنگامی که خود را از آنان دور می ببیند، دنیا را بی معنی می دانند و به طرف راه های پرخطر از جمله خودکشی می روند.
انتخاب ابزار و وسیله خودکشی، وضعیت روحی فرد را در هنگام تصمیم گیری نشان می دهد. هر چه وسیله خودکشی خشن تر باشد شرایط روحی فرد پریشان تر است.
حلق آویز کردن، رگ زنی، پرت کردن خود از بلندی و خودکشی با گاز؛ نخستین گروه خودکشی های خشن و مصرف داروهای مخدر و شیمیایی دومین گروه از ابزار خودکشی شناخته شده اند. همچنین از چند سال گذشته تا کنون استفاده از قرص برنج در ردیف نخست خودکشی دارویی قرار دارد.
در داخل کشور مصرف قرص برنج، داروهای سمی و استفاده از تعداد زیاد داروهای اعصاب و روان، بیشترین تعداد شیوه های خودکشی را به خود اختصاص داده است و پس از آن به کارگیری سلاح های سرد، دار زدن و پریدن از ارتفاع بالا، قربانیان زیادی را در کام مرگ فرو می برد.از نگاه رفتارشناسی اصلی ترین عامل خودکشی فاصله گرفتن از توکل و ارزش های معنوی و کم رنگ شدن ایمان شناخته شده است زیرا بسیاری از افراد افسرده، نَه تنها خودکشی نکرده اند بلکه با درمان های معنوی، اعتماد به نفس و تکیه به لطف الهی حتی بهتر از پیش به زندگی عادی بازگشته اند.
رسانه ها، والدین، مربیان و آموزگاران نیز از اصلی ترین گروه های تربیتی در جامعه برای پیشگیری از خودکشی به شمار می روند.
انسان هایی که از نظر مذهبی در جایگاه بالایی هستند و حتی آنهایی که وجود خدا را باور کرده اند، از خودکشی بسیار فاصله دارند. همچنین ترس از خدا و ترک گناه می تواند عامل بازدارنده برای خودکشی باشد، هر چه میزان شناخت فرد از پروردگار و چالش های جهان هستی بیشتر باشد نه تنها فرد را از اندیشه خودکشی دور خواهد ساخت بلکه به او کمک می کند که آستانه تحمل خویش را در برابر معضل های موجود افزایش دهد. بنابراین هر اندازه فرد بر پایه فرهنگ مذهبی و باور ایدئولوژیک به حقیقت انسانی شناخت پیدا کند، آسیب پذیری او نسبت به خودکشی کاهش خواهد یافت.
خانواده، فرهنگ اجتماعی موجود در جامعه، رسانه ها و فیلم های گوناگون، نقش بسیار موثری را در میزان گرایش فکری افراد به خودکشی ایجاد خواهند کرد.
برای مثال پخش فیلم هایی که سراسر آنها نشان از زندگی های مجلل دارد به طور ناخودآگاه بر دیدگاه مخاطب اثرگذار می گذارد و باعث خواهد شد، انتظارهای وی از زندگی افزایش یابد.
برخی از این افراد هنگامی که به طور غیرمنطقی برای دستیابی به چنین امکاناتی تلاش می کنند و به آنها نمی رسند، به مرور از زندگی ناامید می شوند و سرانجام تصمیم به خودکشی می گیرند.
بالا بردن سطح خشونت در جامعه، ایجاد الگوهای منفی رفتاری، اضطراب و استرس اجتماعی؛ اصلی ترین آثار و عوارض خودکشی بر جامعه به ویژه اطرافیان به شمار می رود. والدین و مسوولان وظیفه دارند با ایجاد فضای آرام در میان خانواده ها و افزایش شناخت و آگاهی افراد از رخ دادن چنین معضل هایی جلوگیری به عمل آورند. افزایش خودکشی ها در جامعه هشداری جدی به خانواده، مسوولان و سازمان هایی است که هر کدام به صورتی وظیفه دارند، نسبت به آگاهی بخشی افراد از وضعیت موجود، فراهم ساختن بخشی از امکانات و دور کردن آنها از اندیشیدن به خودکشی اقدام کنند و با انجام دادن کارشناسی های درست و برنامه ریزی های به هنگام، اقدام های نامناسب را اصلاح کنند. افزایش خودکشی سبب می شود با ایجاد وحشت در افراد و کم شدن انگیزه های جامعه، آینده کشور به طرف شرایط متزلزلی پیش رود که این امر یک هشدار جدی است و به توجه های کارشناسانه نیاز دارد. حتی اگر ۸۰ درصد اقدام به خودکشی ناموفق باشد و تنها ۲۰ درصد از آنها به مرگ افراد منجر شود، هر دو پیامدهای منفی خود را بر جای خواهند گذاشت.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۷ ب.ظ

دیدگاه


چهار + 1 =