خلاء تخصص در فضای رسانه ای استان
علی رزم آرای
گروه فرهنگی: در شمارگان پیشین روزنامه آراز آذربایجان و به مناسبات گوناگون و گاها ً بیهیچ مناسبت و در مقابل به ضرورت، آن هم ضرورت زمانی و یا موضوعی، مطبوعات استان آذربایجان غربی و شهر ارومیه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.این تحلیل و بررسی خواه به هر شکل و فرم، خواه به صورت نوشتاری و یادداشت گونه و یا مقاله مانند و به قلم صاحب این نوشتار و یا دیگر هم مسلکان او، بیشتر و اغلب رنگ آسیب شناسی داشته و از منظر تحلیل و هم تجزیه ( بخوانید نقد) بوده است.اما با گذشت زمان و حرکت رو به جلوی آن، بیشتر روشن و معلوم شد که مطبوعات ارومیه و استان آذربایجانغربی ، از حد و حدود تخصص و عملکرد حرفهای فاصله بسیار دارد و خلا ء این حد فاصل را صفحاتی به نام مطبوعات و یا عادتی به نام به شغل خبرنگاری پر کرده است.البته پیرامون لفظ »خبرنگاری« و معنای اصطلاحی و خاص آن و همچنین تعبیر عمومی آن در مطبوعات ارومیه و یا استان آذربایجانغربی سخن بسیار است و برای روشنتر شدن زوایایی نوشتار پیش رو و هم تبین بیشتر وضعیت تخصصی مطبوعات استان آذربایجانغربی و مرکز آن کلانشهر ارومیه به آن پرداخته میشود.ابتدا ًبه یک مورد مهم ولی پیش پا افتاده ( متأسفانه در مطبوعات ارومیه و استان) میپردازیم و آن اینکه هنوز در مطبوعات ارومیه واستان آذربایجانغربی تفاوت خبرنگار و روزنامه نگار روشن نیست و خیل عظیمی از مطبوعاتچیهای ارومیه و استان، هنوز تفاوت اصطلاحی و تخصصی این دو عرصه و واژه را در عمل و تعریف نمیدانند و نمیپذیرند.
متأسفانه استان آذربایجانغربی و شهر ارومیه، به نسبت تاریخ مطبوعات خود دارای فضای مستعد برای فعالیت جدی ژورنالیستی با تفکیک حوزهها و زیر مجموعههای آن نیست. شاید اصلیترین دلیل این مشکل، سنتی بودن حرفه ژورنالیسم دراین منطقه است. این مشکل زمانی مضاعف میشود که نهادهای دولتی در سطح استان از گذشته نه چندان دور به این باور سنتی دامن زده و حتی اکنون نیز میزند. البته این امر نیز ناخواسته است چرا که فضای فضای فرهنگی، اجتماعی اقتصادی و حتی سیاسی استان و شهر ارومیه چنین تصوری را ایجاد کرده و میکند، و مدیریت حاکم بر نهادهای دولتی در این منطقه از عمق حرفه و تخصص ژورنالیسم آگاهی کافی نداشته و ندارند. بزرگترین بعد تفکر سنتی( مشکل و معضل) پیرامون حوزه ژورنالیسم تبلیغی دیدن آن است. به عبارتی تقلیل دادن مقام تحلیل و نقد از سویی و کاهش دادن بعد خبرسازی و خبرآفرینی به سطح خبرنویسی و دیکته کردن خود و نظرات خود در چهارچوب خبر با نیت تبلیغ خود و نه بیشتر از سویی دیگر!
استان آذربایجانغربی و مرکز آن شهرارومیه شاید هیچ گاه فضایی درگیر و پر برخورد در میدانگاههای مختلف در عرصه فرهنگی و…. نداشته است. فضایی آکنده از برخورد و حرکت! به عبارتی در فضایی منطقهای استان، جریان سیالی که بتواند در موضوعات مختلف راه یابد و در مسیر آن با هدف تغییر و کشف ابعاد جدید و حکایت ناگفتهها گام برداشته شود، وجود ندارد. این هردو بعد تشریح شده در بالا از هر نظر در مورد شهر ارومیه و استان آذربایجانغربی صادق است و غرق شدن در چنین فضایی، از ژورنالیسم حرفهای چیزی جز لفظ »مطبوعات« که لفظی کم بعد از نظر سطح معنای و متکثر از نظر حدود و انواع است باقی نمیگذارد. لفظی گم و عادت شده!
مطبوعات! هر چیزی که طبع شود! طبع شدن به روش سنتی و با لفظی سنتی ( لفظ مطبوعات خود لفظ یا کلمهای سنتی است) و مهم هم نیست که صوتی باشد و یا تصویری ، نوشتاری باشد و یا سایبری و… در این میان یک مشکل بزرگتر نیز سر برمیآورد و آن به هم ریختن همه قواعد و چهارچوبها از حدود اصطلاحی خود تا حدود عملی و کاربردی خود در عرصه ژورنالیسم دربه اصطلاح حوزه مطبوعات منطقه آذربایجانغربی و کلانشهر ارومیه است. تفاوت روزنامهنگار با خبرنگار در کجاست؟ خبرنگار به شکل واقع چه کسی است و حوزه فعالیتش چیست و تا به کجاست؟
به زبان ساده خبرنگار، خبر جمع میکند و تنها با خبر سر و کار دارد ولی روزنامهنگار، از مرحله خبرنگاری رد شده است؛ تحلیل خبر میکند؛ مقاله مینویسد مصاحبه و گزارش تهیه میکند، عکس میاندازد و…
روزنامه نگار: کسی است که به حرفه روزنامه نگاری مشغول است؛ یعنی مطالب و گزارش های تحلیل و تحقیقی را برای چاپ در روزنامهها، مجله ها و نشریات و با تفکیک بیشتر برای پخش از رادیو، تلویزیون و یا اینترنت تألیف، گردآوری و ارائه میکند یا بر انجام این کارها نظارت دارد. روزنامه نگاران مطبوعاتی، یعنی روزنامه نگارانی که برای رسانههای چاپی کار میکنند، شامل چند گروه هستند:
نویسندگان؛در زمینه های گوناگون مینویسند. این مطالب از جمله به صورت یادداشت، مقاله، تحلیل، نقد و مرور منتشر می شوند. گزارشگران؛ معمولا ً خود، اطلاعات را گردآوری و تألیف میکنند. دبیران سرویس یا دستیاران سردبی؛ مطالبی را که دیگران نوشتهاند بررسی، اصلاح و آماده چاپ میکنند. برزگترین ویژگی یک روزنامه نگار وسعت اطلاعات ، تحقیق مداوم و به روز بودن از لحاظ اطلاعات و حوادث جاری جامعه است.
خبرنگار: کسی است که با اتکاء به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذرانیدن دوره آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این حرفه بر عهده او میگذارد، وظیفه کسب، تهیه، جمع آوری و تنظیم اخبار و انتقال آنها را از طریق وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر عهده دارد. تطبیق با چنین شرایط است که آموزش تخصصی و آگاهی از مفاهیم علمی به عنوان یک ضرورت اساسی، رخ مینماید. خارج از تعریف فوق درمورد خبرنگار و وسعت عملکرد او، هر گونه عمل خبررسانی و اطلاعرسانی به شکل ساده و روتین (انشاء خبر آماده در نشستها و جلسات و… جزء حوزه حرفهای و تخصصی خبرنگاری محسوب نمیشود و فقط این عمل ( یعنی خبر رسانی و اطلاع رسانی از عادات خبرنگار است نه عملکرد واقعی او؟!)
با توجه به نکات یاد شد و تعاریف ارائه شده، اشاره به یک نکته دیگر لازم ضروری است. در حوزه ژورنالیسم ایرانی، به شکل تخصصی و حرفهای تفکیک و تعریف جزء به جزء ممکن نیست و دلیل آن نظرهای گوناگونی است که هرکس و هرارگان بنا به سلیقه خود از دایره واژگانی مربوط به ژورنالیسم برداشت کرده و ارائه میدهد. با توجه به این نکته لازم به یادآوری است که در سال گذشته و بنا به گفته معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(محمد جعفر محمدزاده) آیین نامه کار حرفهای روزنامه نگاری به دولت ارائه شده است. در این آیین نامه تعاریف دقیق و روشنی از رستههای مختلف شغلی عرصه مطبوعات آمده است؛ اینکه تفاوت خبرنگار با روزنامه نگار چیست و مدیر مسئول چه جایگاهی در روزنامه دارد.با این اوصاف میتوان به روشن و انصاف قضاوت کرد که درحوزه مطبوعات منطقه آذربایجانغربی و مرکز آن بزرگ شهر ارومیه چه نوع برداشت و عملکردی از حرفه ژورنالیسم وجود دارد و مثلاً مطبوعات ارومیه واستان غرق کدام خیالات و اوهام هستند.
سخن آخر اینکه در چهارچوب تخصصی بودن امورمختلف، با توجه به حرفه بودن آن امور و نتیجهمندی آقتصادی آن، کانالهای اقتصادی و تجاری آن نیز تعریف میشود. هر حرفهای در تخصصی بودن خود وابسته به دو چیز است: خلاقیت و درآمد اقتصادی! نبود هریک از این دو بعد، ازهرامری، یک سیکل معیوب که دور خود میگردد و گرفتار وضع ذاتی خود است، میسازد.این نوشتار به هیچ روی منکر بی_عدالتیهای اقتصادی درعرصه مثلا ًمطبوعات استان و شهر ارومیه نیست و سخن آخر آن ناظر بر براین اعتراف است.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۸:۱۳ ق.ظ