حضور مفاهیم تاریخی در ساخت روابط امروزین ما

حضور مفاهیم تاریخی در ساخت روابط امروزین ما

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره: نویسنده این نوشتار پیش از این نیز در قالب چندین نوشتار مستقل و نیز در خلال ارائه استدلال در متن نوشتارهای گوناگون که به نحوی با موضوع تاریخ در ارتباط بوده اند؛ به مباحث مختلف تاریخی از جهات مختلف پرداخته است. تاریخ تحولات فرهنگی و اجتماعی از هنر تا ادبیات، آثار تاریخی ملموس و غیر ملموس اعم از آثار تاریخی مختلف شهرارومیه و استان، موسیقی عاشیقی و عاشیقها و …. از آن جملهاند.
در مواردی نیز به نوع تفکر و اندیشه انسانی حاضر در بطن جامعه امروز کلانشهرارومیه و استان و نوع درک انسان شهروند ارومی در عصر حاضر از خود و حضور خود و پیرامون خود و در شکل عمیق خود، هستی شناسی انسان ترک ارومی نیز پرداخته شده است.( به عبارتی حافظه جمعی و زمینه های تاریخی ….!)
اما نوشتار حاضر میخواهد با توجه به اشارت فوق و زوایا و گوشه های مختلف نوشتارهای پیشین، به موضوع و موضوعیت خود تاریخ به مثابه یک مفهوم زمانی و اثرات آن از نظر مفهوم شناسی فرهنگی بپردازد. در حقیقت با توجه به زمینه مفرط حضور تاریخ نه فقط در بستر و عمق روابط امروزین انسان ارومی که بلکه حضور در فوق و مافوق این روابط که در نوع خود یک آسیب جدی فرهنگی است، نسبت جریان حیات فرهنگی امروز مردم کلانشهر ارومیه با زمان تاریخی و مواد تاریخی، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
مثال مشهوراست که در سنجش ثبت حقیقی تاریخ به اشکال مکتوب و غیره، آزمون استاد و دانشجویی را نقل می کنند که به عینه ثابت می کند که تاریخ در پهنای روایی خود بستر محکمی از جهت برپا داشتن بنایی در خور معاصرت و زمان حاضر بر سطح آن، ندارد. اما مثال:زمانی دانشجویی به سماجت از استاد خود پیرامون صحت و صدق روایت های تاریخی و در اصطلاح حد و اندازه تحریفات تاریخی، خواستار توضیح و شرح بود. روزی استاد به اصرار این دانشجو جواب مثت داد و از او خواست که فردای همان روز با یک سلاح گرم او را سر کلاس درس تهدید کرده و بگریزد. فردا که شد طبق قول و قرار دانشجو با یک سلاح گرم وارد کلاس شد و استاد را تهدید و بعد از یک بگو و مگوی نسبتاً شدید، استاد مقدمات فرار دانشجو را از کلاس فراهم آورده، دیگر دانشجویان را با دعوت به خونسردی آرام می کند. سپس از آنها می خواهد که شرح ماجرا را در یک برگ بنویسند و به او بدهند. دانشجویان نیز چنین می کنند. روز بعد استاد دانشجوی سمج خود را فرا می خواند تا نتایج بدست آمده را بررسی کنند. دانشجوی مذکور با کمال تعجب می بیند که از ۳۹ نفر دانشجوی حاضر در کلاس و ناظر آن ماجرا ، فقط ۳ نفر اصل ماجرا را به اختصار همانگونه که رخ داده بود ثبت کرده بودند و ۳۶ نفر الباقی همگی از یک چند خط تا یک صفحه با اضافات، حدسیات، و بافته های دروغین خود ماجرا را هر آنگونه که خواسته اند ثبت کرده اند! به این ترتیب سرنوشت صددرصد از تاریخ اتفاق افتاده فقط در منطقه ما یعنی آذربایجان¬غربی و کلانشهرارومیه چگونه خواهد بود؟ چگونه است که می توان با صراحت از تأثیر تاریخ و مفاهیم آن بر امروز حال حاضر سخن گفت؟ آیا خود تاریخ و جریان های مبتنی بر آن بر زمان حال متأثرند یا هر آن چیزی که به دروغ یا راست جلوه تاریخی داشته است؟
در هر حال امروز ما نتیجه دیروز ما به تمام و کمال است. اگر تاریخ را دروغ روایت کرده باشند، امروز ما نیز به دروغ سرپا است! این به دروغ سرپا بودن خود را در چهره ها و گونه های مختلف نشان می دهد. یک مورد ذهنیت و افکار مردم یک جامعه انسانی مشخص نظیر ارومیه است! مورد دیگرعرف و قرارداد-های فرهنگی و اجتماعی فی مابین افراد آن جامعه است! مورد دیگر چسبیده به تاریخ عمل کرده است یعنی کاملاً تاریخ زده بودن! غرق در گذشته و داشتم داشتم کردن به جایی دارم دارم عمل کردن! مورد دیگر تجربه¬گرایی صرف و بی¬اثر است. یعنی حتی عمل نکردن ضمنی به تجربه های آموخته و انتقال آن به آینده و مصرف آن فقط در جهت یادآوری و گوشزد اشتباه و نه جلوگیری از آن! در برخی مواقع این تجربیات حتی به درد گوشزد کردن هم نمی خورند!
می توان موراد بسیاری از این دست را در پس و پیش ردیف کرد و ده ها صفحه را پر کرد! اگر کمی دقت کنیم می توانیم اثرات و حتی حضور این موارد را به عینه در اطراف و اکناف خود ببینیم!
من نویسنده این نوشتار بارها شاهد بوده ام که کس یا کسانی می خواسته اند تجریبات بدرد نخور خود را فقط به دلیل اینکه از من مسن تر بوده اند به من منتقل کنند(بخوانید حقنه کنند)! تجربیاتی که حتی به درد خودشان هم نخورده بود! برای مثال زمانی من نویسنده این سطور در عنفوان جوانی می خواستم از جهت کسب و کار حلال، وارد صنفی از صنوف بازار شوم( که البته شدم که به دلیل موضوع شراکت حتی در اوج سود دهی این کسب و کار دوام نیاورد) یکی از مشتریان که در گذشته خود در این صنف فعال بوده و فرزند او نیز بعد از تأهل وارد این صنف شده بود، در تلاش بود من و شریکم را به تجربه کاریش دعوت و از فعالیت در آن صنف منصرف کند. در حالی که ما کار را شروع کرده بودیم. این انسان دلسوز می گفت: خودم ۵ سال و پسرم بعد از من ۲ سال در این صنف بودیم، اما دوام نیاوردیم و متضرر شدیم،بازار چنین است و جنس چنان است، مصرف عمومی و قدرت خرید بهمان است و … من نویسنده این نوشتار بعد از گوش دادن مفصل به عرایض این انسان نیک اندیش به اختصار جواب او را این چنین دادم: تجریبات شما به درد لای جرز دیوارخوب است! چرا که با شرحی که دادید یک بار خود به مدت ۵ سال و بعد پسرتان به مدت ۲ سال در این صنف بوده اید، این چه تجربه ایست که خود شما دو مرتبه آن را از سر گذرانیده اید؟ حتی بعد از خودتان با علم بر اینکه در ۵ سال فعالیت در این صنف جوابی نگرفته اید، پسرتان را در همین مسیر وارد کرده اید که بازهم همان آش و همان کاسه؟! تجربه آن است که یک بار که از سر گذشت برای بار دوم دیگر جای تکرار نداشته باشد! اگر تکرار شد می-شود از یک سوراخ دو بار و یا چند بار گزیده شدن که آن هم کار آدم عاقل نیست! شاید شما راه و چاه کار را بلد نبوده اید؟ دانش و اطلاع کافی از آن کسب و کار نداشتهاید؟ شاید زمان نامناسب و مکان نامناسب برای انجام آن کار را انتخاب کرده بودید؟ و دهها شاید دیگر! این یک مثال خرد و دم دست بود! حال اگر گستره تاریخ را در نظر بگیریم چه اندازه از ندانم کاری ها، بی اطلاعی ها، مقاومتهای بی خود در برابر موقعیت های جدید، تأکید بر مواضع قدیم و … در قواره و قامت اندیشه، رفتار، خوی، صفت و … بر حال حاضر ما وارد شده و حال ما را به شکل منفی از خود متأثر کرده است. عنوان این نوشتار شاید در وهله اول عجیب و بسیار سنگین به نظر بیاید اما در اصل بسیار ساده و نزدیک به ما و حیات ماست!
بسیار منفی و ناخوشایند است کم در سال ۱۳۹۴ شمسی و ۲۰۱۵ میلادی ما مردم جامعه ارومیه مانند ۱۰۰ یا ۵۰ یا ۲۰ سال پیش فکر کنیم چه رسد به مانند چند قرن پیش!
اگر ارومیه کلانشهر شده ما نیز کلان شویم و کلان زندگی کنیم!؟

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۷ ق.ظ

دیدگاه


نُه + = 13