حجاب درمیان ادیان و ملل مختلف

حجاب درمیان ادیان و ملل مختلف

گروه معارف: ادیان الهی هماهنگ با فطرت آدمی، گرایش به پوشش و عفاف را به عنوان یک اصل پسندیده مطرح کرده اند. در این ادیان صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده است، بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مرد و زن متدین، توصیه شده است. در این نوشتار ضرورت پوشش و اهمیت و جایگاه آن در آیین های زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام به بحث گذارده می شود و با بررسی نصوص دینی، نگرش این ادیان نسبت به حدود و چگونگی پوشش، روشن می گردد.
تفکر بشر در طول تاریخ برای شناخت دین، سبب پیدایش رشته ای به نام “دین شناسی” شده است. این رشته پس از مدت کوتاهی گسترش یافته موجب ایجاد رشته های جدیدی همانند ” پدیدار شناسی دینی “، ” جامعه شناسی دینی ” و ” دین شناسی تطبیقی ” گردیده است. تأسیس رشته ی دین شناسی تطبیقی را به ماکس مولر نسبت می دهند و موضوع آن مطالعه ی علمی جنبه های گوناگون ادیان مختلف جهان با دورنمای تطبیقی و مقایسه ای می باشد. دین شناسی تطبیقی نزدیک صد سال است که رواج یافته است و تا کنون از شیوه ی واحدی برای مطالعه برخوردار نبوده است. یکی از شیوه های مطالعه ی تطبیقی ادیان، بررسی کتب مقدس ادیان مختلف می باشد که تقریباً همه ی محققان در آن اتفاق نظر دارند و برخی حتی تنها راه بررسی تطبیقی را کتب مقدس می دانند. ادیان آسمانی به این دلیل که ریشه در یک مبدأ دارند و آموزه های آنها از وحی الهی سرچشمه می گیرد، در مسائل بنیادین اعتقادی و برخی مباحث فرعی اشتراک نظر دارند و مسئله حجاب از آن جمله است. حجاب یکی از مسائل اصلی مشترک بین ادیان الهی است. تمایل به به پوشیده ماندن در یهود، مسیحیت و اسلام، امری درونی است و عفاف و خویشتن داری فضیلت اخلاقی شمرده می شود. با این حال بر خلاف اسلام، طرح مسأله پوشش در آیین های یهود و مسیحیت موجود با ابهام و اجمال همراه است.
برخی نیز معتقدند پوشش و حجاب صرفاً نتیجه ی تعامل فرهنگی بین فرهنگ هاست و برای همین است که این ادیان الهی در مورد چگونگی سختگیرانه ای در این ادیان برای زنان وجود دارد که هم اکنون نادیده گرفته می شود. اما اسلام این موضع را به دور از افراط و تفریط و به طور شفاف و روشنی بیان کرده است و مسلمانان معتقدند که این امر به گونه ای طراحی شده است که در جهت فعال سازی زنان در جامعه مفید باشد. بررسی کتب آسمانی و متون کهن این ادیان در کنار بررسی سیره ی عملی مردمان هردوران، می تواند راهی برای مقایسه و روشن شدن ابهامات موجود باشد.
حجاب واژه ای عربی و به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است، خواه از امور مادی و اشیای محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیر محسوس.
در کتب لغت واژه حجاب به معنای حائل، پرده، پنهان کردن و منع از تلاقی آمده است. استفاده از واژه حجاب به معنای ستر و پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است زیرا این واژه در قبل بیشتر به معنای پرده استعمال می شده است و در قدیم و به خصوص در اصطلاح فقها کلمه ” ستر ” به معنای پوشش، به جای حجاب، برای این منظور به کار می رفته است. در سوره های نور و احزاب حدود پوشش و تماس های زن ومرد بدون ذکر کلمه حجاب بیان شده است و آیه ای که در آن حجاب به کار رفته است مربوط به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. با این حال معنای اصطلاحی جدید این واژه عبارت است از پوششی که زن در برابر نامحرمان استفاده می نماید.حجاب یکی از موضوعات قابل بحت در همه جای دنیاست. اینکه حد و مرز شرعی آن چقدر است؟چگونه می توان فرزندان را به این ارزش پایبند تربیت کرد و …در حقیقت هرجا که زنی پاکدامن و با حیا وجود داشته باشد ، این بحث اجتناب ناپذیر است حتی اگر مسلمان نباشد. طبق آثار و شواهد به دست آمده حجاب در ادیان الهی دیگر هم وجود داشته است:
حجاب در آیین زرتشت‏ :نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند، آریایی‏ها بودند. آنان به دو گروه عمده»مادها« و »پارس‏ها« تقسیم می‏شدند. با اتّحاد مادها، دولت »ماد«تشکیل شد. پس از مدّتی پارس‏ها توانستند دولت ماد را از بین ببرند و سلسله‏های هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان را بنیانگذاری کنند. پژوهش‏ها نشان می‏دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس‏ها بوده‏اند. این حجاب در دوران سلسله‏های مختلف پارس‏ها نیز معمول بوده است. بنابر این، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده‏اند. برابر متون تاریخی، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‏کردند و همپای مردان به کار می‏پرداختند، ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران‏زمین به گونه‏ای است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه »وشی« دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوَران، عنوان»ملکه ایران« را از دست داد. در زمان ساسانیان – که پس از نبوت زرتشت است – افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد.
به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند.
زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقش‏هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی‏شود و نامی از ایشان نیامده است. تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشم‏گیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن‏نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده‏اند.حجاب در دین یهود:رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب »حجاب در اسلام« آمده است: »گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند«.
ویل دورانت که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: »در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد«.
در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد.
حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند ویل دورانت می نویسد در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد.
او همچنین می نویسد: …و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. حجاب در مسیحیت:ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. »جرجی زیدان«، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: »اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است«. مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است. در این ارتباط در انجیل می خوانیم: »و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه….« و این موضوع که ادیان الهی دیگر نیز به موضوع حجاب پرداخته اند ، خود نشان دهنده ی فطری بودن بحث حجاب است. پس یک موضوع فطری تنها در ایران مطرح نیست و در دیگر کشورها هم مطرح است اما به دلیل تغیر شکلی که ادیان در طول زمان داشته اند ، بحث حجاب در جهان بیشتر متوجه مسلمانان است .البته مسلمان های همه ی نقاط جهان .
روزانه اخباری از کشورهای مختلف می شنویم که برخوردهای متفاوتی با حجاب زنان دارند.البته آنهایی که با حجاب مخالف اند دلیل شان مخالفت با روسری یا چادر به عنوان یک لباس نیست بلکه آنها با فرهنگی که در ورای این حجاب است مخالف اند و از آن می ترسند.
فرانسه: منع رعایت حجاب و دیگر سمبل های دینی در مدارس فرانسه از سال ۲۰۰۴ آغاز شد ولی با این وجود زنان مسلمان می توانند در مدارس اسلامی و دانشگاه ها روسری به سرداشته باشند.
چون در این محل ها قانون در باره سمبل های دینی اعمال نمی شود. ترکیه: در طول ۸۰ سال گذشته با تاسیس دولت از سوی آتاتورک منع حجاب و دیگر مسایل مربوط به گذشته این کشور که طبق گفته وی نشان دهنده عقب ماندگی بود، در دستور کار قرار گرفت، اما با این حال ۶۵ درصد از زنان مسلمان در کشور ترکیه حجاب اسلامی را رعایت می کنند. این نکته قابل ذکر است که قانون منع حجاب در مدارس دانشگاه ها و ادارات این کشور همچنان به اجرا در می آید.
انگلیس: در انگلستان هیچ منعی برای پوشیدن لباس های اسلامی وجود ندارد. با وجود اینکه مدارس می توانند دانش آموزان را ملزم به پوشیدن لباس های فرم کنند ولی دختران در مدارس از پوشیدن حجاب منع نمی شود. آلمان:در سپتامبر سال ۲۰۰۳ دادگاه فدرال آلمان به نفع یک معلم مسلمان که از وی خواسته شده بود تا از پوشیدن روسری خودداری کند رای داد، ولی در همان حال اعلام کرد که اگر مردم بخواهند مسئله عدم پوشیدن روسری و منع حجاب در کشور آلمان به اجرا در آید، قانونگذاری و بررسی های لازم نیاز است.
ایتالیا:دولت ایتالیا در سپتامبر سال ۲۰۰۴ قانون قدیمی و کهنه منع ماسک بر صورت زدن را با هدف جلوگیری از نقاب به صورت زدن توسط زنان مسلمان دوباره به تصویب رساند. همینکه در کشورهای دیگر و حتی ادیان دیگر موضوع حجاب مطرح است خود دلیل بسیار محکمی است بر اینکه رعایت حد و مرز در پوشش برای زندگی و سعادت بانوان لازم است.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۵:۴۳ ق.ظ

دیدگاه


− 2 = هفت