جایزه ادبی ارومیه مهمترین برند ادبی استان

جایزه ادبی ارومیه مهمترین برند ادبی استان

علی رزم آرای
گروه فرهنگی :جایزه ادبی ارومیه (ویژه ادبیات داستانی) در دومین دوره خود با گام¬های آخرین خود به زمان ثمردهی نزدیک می¬شود. روز یک شنبه ۲۹ شهریورماه( فردا) آئین اختتامیه این رویداد مهم ادبی و مهمترین برند ادبی منطقه آذربایجان¬غربی برگزار خواهد شد.
پروسه ۹ ماه جریان و روند ساماندهی جشنواره از اسفند سال گذشته تاکنون که دستخوش تغییرات و فراز و نشیب¬های گوناگون بوده و شد در قامت این نوشتار قابل شرح نیست که طولانی¬تر شدن روند ساماندهی و برگزاری آن علتی جزء کمبود منابع مالی و بدقولی متولیان بدوجه و اعتبار استان نبوده و نیست.
به هر ترتیب برگزاری چنین رویداد مهم ادبی حول محور ادبیات داستانی منطقه استان و شهر ارومیه می تواند ادبیات داستانی ما را در گستره ملی و کشوری صاحب جایگاه ویژه و دارای برد و برند ملی کند.نوشتار زیر از دیدگاه فکری و اندیشوی جایگاه ادبیات داستانی را در جامعه انسانی آذربایجان¬غربی و کلانشهر ارومیه را به شکل کلی مورد شرح و توضیح قرار می¬دهد.
ادبیات داستانی در یک نگاه کلی در پی کشف مسیر تفکر انسانی در خط سیر یک فرهنگ و یک منطقه بومی و یا یک جامعه کشوری و … است. یعنی رسیدن به غایت اینکه ما به نسبت فضای فرهنگی ای که در آن دم می زنیم و تنفس می_کنیمچگونه و به چه نحو فکر می کنیم؟ و یا از زوایه دید دیگر نسبت به هم چگونه می_اندیشیم؟ مثلا ً من آذربایجانی در مورد همشهری و هموطن کرد یا ترک و…خود چگونه می اندیشم و کالبد اندیشه من از چه نوع مصالح و مواد تاریخی ،دینی اجتماعی،سیاسی و حتی روانی و… تشکیل شده است؟ مدرنیسم و زندگی و همراهی ِ اختیاری و یا اجباری با جریان مدرنیزاسیون ، ادبیات داستانی را و اشکال مختلف ادبی آن را از رمانس تا رمان تا قصه کوتاه و بلند و …تا مینیمال را با تکیه بر فردیت ودنیای فردی نویسنده و فرد اندیشی جمع، به جهان معاصر عرضه می کند. به طوری که در دوران معاصر فقط ۱۵۰ تا ۲۰۰ از عمر این نوع ادبی با شکل و شمایل تئوریک و قصوی آن می گذرد. در ایران نیز عمر آن هنوز به ۱۰۰ سال نرسیده است.امروزه ادبیات داستانی به مثابه مغز ادبیات و فرهنگیک منطقه، یک کشور و یک ملت عمل می‌کند.ادبیات نمایشی(تئاتر و سینما) موسیقی، نشر و انتشار، مطبوعات و ژورنالیسم مطالعه و کتاب و… همه از ادبیات داستانی سیراب می‌شوند. هر قدر ادبیات داستانی یک جامعه انسانی از غنا، عمق و بازخورد بیشتری برخوردار باشد، حوزه‌های مربوط به آن مستقیم و یا غیر مستقیم غنا و عمق بیشتری پیدا خواهند کرد. لااقل از صد یا صد و پنجاه سال گذشته تا‌کنون دنیای اطراف ما( حداقل در ایران و شهر‌ارومیه) چنان تغییرات خواسته، ناخواسته و عجیب و غریبی به خود دیده که برای بازروایی و ثبت و تحلیل این تغییرات به نوع جدیدی از ادبیات نیازمند شده‌ایم. ما نیز به فراخور این تغییرات از بیخ و بن تغییر کرده‌ایم. غرق شدن در شهرها و به وجود آمدن شهرهای بزرگ، تولید خلق و خوی شهری در نسل‌های جدید ما، تغییر معیارهای مختلف عقلی حسی، ذوقی وحتی فطری و معنوی و… باعث شده‌است که انواع فاخر و کلاسیک ادبی از شعر و غزل تا حماسه و تمثیل و… دیگر ظرف مناسبی برای بازروایی، ثبت و تحلیل ماوقع اطرافمان نباشد.«به این ترتیب انواع جدید ادبی که به شکل تام پدیده شهری هستند سربر می‌آورند. رمان، داستان کوتاه، مینیمال وهر قالب از این دست ،روایت زندگی شهری، اخلاق شهری فکرشهری، ادبیاتی شهری هم می‌خواهد.
اصلا ً برای ساختن و خلاقیت شهری با دغدغه‌های شهری و خلاء شهری باید به ادبیات شهری فکر کرد. حتی شعر امروز چه مدرن، چه نئو‌مدرن، چه نئوکلاسیک، چه فرامدرن، چه اونگارد، چه شعر زبان و… همه و همه زیر سیطره بی‌امان روایت داستانی قرار دارند. به عبارتی ماده اصلی، زمینه اصلی و فکر اصلی را ادبیات داستانی می‌آفریند و ارائه می‌دهد. ادبیات داستانی محل اصلی تزریق اندیشه و چگونه اندیشیدن به مخاطب و خواننده‌است.
در این میان شاید به مبحث ادبیات بومی یا ادبیات روستایی و… که ذیل انواع مختلف ادبیات داستانی طبقه بندی شده‌اند، بر بخوریم که در این مورد منافاتی هم در اصل قضیه وجود ندارد.
چرا که طبقه بندی انواع ادبی در ایران فقط یک نگاه تاریخی بوده و صرفا ً دارای برد تشخیص جایگاه فرهنگ جغرافیایی در آثار داستانی است.
»با این وجود، ادبیات شهری، رویکرد شهری هم می‌خواهد. فی الواقع ابزار و امکان بروز می‌خواهد. یعنی ساختارهای فرهنگی و هنری! این درست است که عصر مدرنیته با همه زمینه‌های خود به فردیت انسانی اولیت می‌دهد و آنگاه که این فرد انسانی هنرمند، ادیب و صاحب اندیشه نیز باشد، حضور و فکر او را علاوه بر فردیت او حائز اهمییت می‌داند.اما ارزش گذاری انسانیت درحیات انسانی امروز به عمق ساختارهای فرهنگی و هنری هر جامعه انسانی باز می‌گردد. تولید و پالایش هنری و فرهنگی هر قدر به دگرگونی زندگی انسان و اجتماع او بیشتر یاری برساند از ارزش والایی برخوردار می‌گردد. چرا؟ چون اگر از یک سو هم زمان و معاصرعمل می‌کند و با زمان امروز انسان سر و کار دارد ( و این بدون شناختن معنای زمان که هر سه وجه حال، گذشته و آینده در این معنا نهفته است، میسر نیست!) از سوی دیگر همه ابعاد وجودی او را از بدو پیدایش و خلقتش مورد پرسش و توضیح قرار می‌دهد….«روشن است که فقرادبیات داستانی در یک منطقه و جامعه انسانی حاکی از ضعف فرهنگی و فکر عمومی و تخصصی در آن برای نوع زندگی کردن در دوران معاصر است.
امروزه بیش از پیش خلاء یک ادبیات داستانی جریان‌مند در شهرارومیه و استان آذربایجان غربی نمودار است که عواقب این خلاء از خلال فعالیت‌های جمعی و جمع اندیشی‌های ادبی رسمی و نیمه رسمی آن به شدت نمایان است.
با نگاهی بر نوشتارهای گذشته نویسنده با عناوین:هویت ادبیات داستانی استان،حاشیه¬ای بر ادبیات داستانی ارومیه

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۸:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


6 + هشت =