تو که برای درد کشنده فقر نسخه ای نداری به خانه ات برگرد آقای کاندیدا!

تو که برای درد کشنده فقر نسخه ای نداری به خانه ات برگرد آقای کاندیدا!

گروه اقتصادی: کمتر از ۱۰ روز دیگر تا برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی‌مانده است و نامزدهای حضور در بهارستان از دیروز به‌صورت رسمی تبلیغات خود را برای کسب آرای مردمی آغاز کرده‌اند.
در این فرصت جناح‌های سیاسی که چند روزی است مشغول بستن لیست و معرفی آن به مردم بوده‌اند تلاش خواهند کرد هرچه بیشتر نظرات عمومی را به خود جلب کنند، اما براساس آنچه نظرسنجی‌ها ابراز می‌کنند، شور و هیجان عمومی برای حضور در این انتخابات آنچنان‌که باید و شاید نیست و ممکن است همین فضا هم روی مشارکت تاثیر گذاشته و آن را نسبت به ادوار گذشته کاهش دهد. با توجه به همین مساله خیلی‌ها تلاش کرده‌اند در مسیر ریشه‌یابی حرکت کنند و نسخه شفابخشی به درمان بپیچند. یکی می‌گوید کار آمریکاست و فشارهای آن باعث نارضایتی شده، دیگری عملکرد دولت را دلیل اصلی می‌داند، یکی شورای نگهبان را مقصر ماجرا معرفی می‌کند و… در این میان اما شاید متقن‌ترین و دقیق‌ترین نظر که به‌اصطلاح ریشه اصلی را دنبال کرده و آن را دلیل رکود فضای سیاسی امروز می‌داند، نظر کسانی است که ریشه اصلی را ناکارآمدی در مجلس و قوه مجریه می‌دانند و فقدان ایده‌های حکمرانی را علت‌العلل به وجود آمدن چنین فضایی. آنهایی که ابراز می‌کنند برای ‌گذار از شرایط کنونی، خلاصی از مشکلات اقتصادی، رفع تحریم و حتی معضلات اجتماعی و آسیب‌های این حوزه باید مشکل ناکارآمدی را دوا کرد، راه را در ارائه ایده جدید برای حل بحران‌های جاری و سپس عزم و اقدام برای اجرا می‌دانند و لذا توصیه اصلی‌شان در وهله کنونی به جریان‌های سیاسی و نامزدهای مجلس، ارائه چنین ایده‌هایی و تدوین طرح‌های مربوط به آنهاست تا از این مسیر مشکلات کشور ازجمله مشارکت عمومی هم مرتفع شود.
همزمان با آغاز رقابت نامزدهای مجلس با مجید شاکری، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی به گفت‌وگو نشستیم و اولویت‌های مجلس یازدهم را با وی مرور کردیم. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت‌وگو است.
ارزیابی شما از وضعیت جریان‌های سیاسی و نامزدهای انتخابات یازدهم مجلس شورای اسلامی در نسبت با طرح ایده‌های عملیاتی برای مجلس آینده چیست؟واقعیت این است که من تا این لحظه‌ای که با هم صحبت می‌کنیم ، هیچ برنامه‌ای از جانب هیچ گروهی ندیده‌ام. با توجه به اینکه تصور من بر این شکل گرفته که »مشکل مرکزی« فقدان و ناکارآمدی در ایده حکمرانی است، صرف اینکه اکنون گروهی وجود داشته باشد که اساسا ایده‌ای برای حکمرانی ارائه دهد فارغ از اینکه بنده با این ایده موافق باشم یا خیر، بسیار باارزش است. اما متاسفانه چه در اصلاح‌طلبان و چه در اصولگرایان این روزها اساسا مساله، »بستن لیست« است نه چیز دیگری. در این چندروزه شاهد درگیری هم بین اصولگرایان و هم بین اصلاح‌طلبان بر سر چگونگی تدوین لیست‌های انتخاباتی بود‌ه‌ایم، اما در مقابل درباره اینکه اساسا در این زمانی که هستیم چه باید بکنیم، ایده و حرفی ندیده و نشنیده‌ایم.
واضح است شرایط تغییر کرده اما اساسا ایده حکمرانی ما متناسب با این شرایط تغییر نکرده است، لذا باید بگویم با این شرایط ما دچار فرسایش ملی به تمام معنا می‌شویم، عملا هیچ تلاشی برای حرکت به سمت ایده‌های جدید حکمرانی وجود ندارد.
منظور دقیق شما از «ایده‌های حکمرانی» چیست؟
وقتی می‌گویم »ایده حکمرانی« منظورم این است که سوالات اصلی موجود درباره شرایط کشور را با فوریت بالا بشناسیم و پاسخ‌هایی برای آن داشته باشیم تا همساز و به‌هم مرتبط باشند و همدیگر را تکمیل کنند. به‌نظرم مهم‌ترین مساله امروز کشور «مالیه حکمرانی» است. معتقدم همه بحران‌های متفاوت اقتصادی امروز کشور اعم از صندوق‌های بازنشستگی، بحران بانکی، مسائل سیاست خارجی و… اجزا و اطراف مختلف یک بحران واحد هستند. این امر باعث می‌شود به این نتیجه برسیم که با حل مستقیم یک یا دو بحران، برخی دیگر از بحران‌ها کلا حل می‌شوند یا برخی بحران‌ها کلا تخفیف می‌یابند. می‌دانید خیلی از بحران‌های فعلی کشور ذاتا غیراقتصادی هستند، همانند محیط‌زیست، بحران اجتماعی، مسائل مربوط به طلاق و خانواده، مسائل بزهکاری و… و شاید هم به‌صورت خیلی مستقیم نتوان انطباقی میان آنها با مشکلات اقتصادی کشور مشاهده کرد اما حل بحران اقتصادی هم باعث تخفیف آنها می‌شود و هم باعث می‌شود سیاستگذار اعتمادبه‌نفس برنامه‌ریزی برای اینها را به دست بیاورد. تصور می‌کنم چون سیاستگذار در عرصه اقتصادی چندان موفق نبوده است، به مصداق اینکه «عدم موفقیت» به شکل هشت‌سال رشد اقتصادی منفی نمایان است، اعتمادبه‌نفس خود را اساسا از دست داده است. راه‌حل برگشتن اعتمادبه‌نفس را ایجاد یکی دو پیروزی در حوزه اقتصادی ولو کوچک می‌دانم. در راه رسیدن به پیروزی کوچک در اقتصاد که بتواند به‌صورت پایداری اجزا، بحران اقتصادی را کوچک یا حل کند، داشتن یک کلان‌تصویر همسان که پاسخ آن سوالات را بدهد نیاز است.
این موفقیت‌ها از چه مسیری حاصل می‌شود؟
سوالات یا موضوعاتی با اولویت‌های منطقی در این راستا وجود دارند که به ترتیب به آنها اشاره می‌کنم.
۱ مهم‌ترین سوال درباره کسر بودجه دولت است. اینکه مجلس بعدی برای این معضل چه کاری می‌خواهد انجام دهد و چه ایده‌ای دارد؟
۲ سوال بعدی درباره ناترازی سیستم بانکی است. نامزدها باید پاسخ دهند مجلس بعدی درخصوص این موضوع چه می‌خواهد انجام دهد؟ باید بگویند ناتوانی سیستم بانکی را ناشی از شعب و روسای شعب می‌دانند، از عدم اعتبارسنجی درست و همانند اینها می‌دانند یا اینکه فکر می‌کنند با یک بحران سیستماتیک بانکی مواجه هستیم؟ دقت کنید پاسخ به اینها پاسخ‌های متفاوتی خواهد بود.
۳ سومین مساله درباره تجارت است. باید بگویند برای حفظ تجارت خارجی کشور چه کاری می‌خواهد انجام دهد؟ایران به دلایلی که شرح مفصلی می‌طلبد ناچار از واردات سطوحی از کالاهای اساسی است. تصور اینکه ایران در کوتاه‌مدت می‌تواند خودکفا شود یا اصلا اینکه آیا باید خودکفا شود؟ یا خودکفایی در فلان محصول به‌نفع کشور و منطقی است یا خیر، سوالاتی است که حتما باید به آنها پاسخ جدی و دقیق و توام با آینده‌نگری داده شود. یعنی پاسخ لزوما این نیست که خودکفا شویم! ولیکن شرایط امروز به‌گونه‌ای است که برخی کالاهای اساسی و نحوه تامین آن به سخت‌ترین و بدترین نحوه انجام می‌پذیرد، به‌گونه‌ای که مسیر واردات آنها مثل شریان حیاتی در اختیار آمریکا عمل می‌کند. این موضوع باعث می‌شود آمریکایی‌ها به خود جرات ‌دهند چیزی همانند «کانال سوئیس» را روی میز بگذارند و آن را به‌عنوان سقف چیزی که به ما می‌دهند به رئیس‌جمهور ارائه کنند، مجلسی‌ها چه برنامه‌ای برای این موضوع دارند؟ این سوال بسیار مهمی است.
۴ سوال مهم بعدی درباره افزایش نرخ تشکیل سرمایه ثابت است. کشور ما هشت‌سال دچار افزایش نرخ تشکیل سرمایه ثابت منفی است و کار به‌جایی رسیده که از امسال میزان استهلاک از تشکیل سرمایه ثابت بیشتر است و موجودی سرمایه ثابت کاهش یافته است. به‌عنوان مثال می‌توانم مشابه این اتفاق را فقط در سال پایانی جنگ به شما نشان دهم. این البته در حالی که امروز کشور درگیر جنگ فیزیکی نیست.
۵ مورد پنج ورود به رشد در اقتصاد است. کشور ما عمیقا دچار رکود است و کاملا رشد آن افتاده است. نرخ رشد سرانه تولید ناخالص داخلی از سال ۹۰ تا ۹۸ صفر بوده و این برای کشوری با بیکاری جوانان بالا فاجعه است. نامزدها باید بگویند چه پاسخی برای این موضوع دارند؟۶ مورد ششم تامین حداقل کالری لازم برای خانواده است. به‌عنوان یک ایده اجتماعی بحث شد و تصمیم بر آن شد که یارانه نقدی به جامعه داده شود؛ اما چون یارانه نقدی منجر به تحریک تقاضای طبقات پایین‌تر روی گروه کالاهای خوراکی و آشامیدنی می‌شود نهایتا سبب افزایش تورم احساس‌شده توسط جامعه خواهد شد و در کوتاه‌مدت باعث می‌شود قیمت گروه مواد خوراکی و آشامیدنی اتفاقا بالا برود و این پول برای آنها بی‌ارزش شود. چه پاسخی داریم برای اینکه حداقل کالری لازم جامعه مخصوصا دهک‌های پایین را برآورده و سپس تامین کنیم؟
۷ مورد هفتم حفظ تراز تجاری است. به‌جز کالاهای اساسی یک بخش دیگر داریم که بسیار مهم است. با مشکلاتی که برای فروش نفت ما وجود دارد حساب‌های جاری کشور شدیدا تحت فشار است؛ همان حساب جاری که همیشه با نفت آن را تراز نگه می‌داشتیم و با آن ارز تولید می‌کردیم. امروز چه پاسخی برای آن دارند؟
۸ چه سیاستی برای حامل‌های انرژی دارند؟ آیا می‌خواهند به بنزین هزار تومان بازگردند یا سیستم دونرخی سه‌هزار تومان و هزار و ۵۰۰ تومان را درست می‌دانند؟ آیا باید تغییری در این ایجاد شود؟
۹- نامزدهای مجلس باید همین روزها درباره مشکل مسکن پاسخگو باشند. آنها باید نحوه تامین مسکن کوچک و متوسط را توضیح دهند و بگویند چه کار می‌خواهند در این حوزه انجام دهند؟ ما با یک مشکلی جدی مواجه هستیم، چراکه در بلندمدت هم مشکل ذاتی تورم داریم و هم مشکل کسری عرضه، لذا بگویند چه طرحی درباره اینها دارند.
۱۰ مساله آخر این است که نامزدها اگر به مجلس راه یافتند درباره آلودگی هوای کلانشهرها چه کاری می‌خواهند انجام دهند؟ برای بازسازی ناوگان حمل‌ونقل کلانشهرها چه کاری می‌خواهند انجام دهند؟ برای بازسازی ناوگان حمل‌ونقل تهران به ۶۰۰ میلیون یورو نیاز است. چه پاسخی برای این موضوع دارند؟
باید پرسید که آیا کسی از نامزدهایی که بر سر لیست با هم دعوا می‌کنند به اینها پاسخی دارند یا فکری در این‌باره دارند؟ می‌دانند معنای این موارد چیست؟
اساسا فکر می‌کنید بسیاری از کاندیداها درک درستی از مفهوم هریک از این راهبردها دارند؟
خیر. اگر فکر می‌کنند بعدا این را با مشاور، با اندیشکده و مرکز پژوهش‌های مجلس می‌توانند حل کنند در اشتباهند. تا زمانی که ندانند یا نشناسند یا حداقل حسی از این موضوع نداشته باشند نمی‌توانند تصمیمی در این‌باره اتخاذ کنند. من به‌عنوان یک تجربه دردناک مربوط به کارشناسان نسل خودم می‌گویم، بارهاوبارها مواردی بوده که تمام حدود آن توسط کارشناسان جوان به سیاستگذار منتقل شده ولی او نفهمیده آن موضوع چیست و آن را طوری اجرا کرده که نه به اهداف سیاسی مدنظر رسیده و نه اهداف اقتصادی کارشناسان را تامین کرده.
کاندیداها هیچ نوع برنامه‌ ایجابی ندارند و در این زمینه فرقی هم میان اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود ندارد. مطلقا هیچ نوع برنامه‌ ایجابی ندارند. ببینید کمپین‌های ما روی چه موضوعاتی سوار است؟ اینکه دارایی‌های من چیست، دوئل کنیم که این دارایی زیاد یا کم است؟ اینکه فلان نامزد تلاش کند تا اثبات کند دارایی‌های او همین میزان است که اعلام کرده، یا مثلا بگوید بچه خود را به مدرسه خصوصی نمی‌برم و… من نمی‌گویم اینها خوب است یا بد، من در موضع تعیین این مساله نیستم اما سوال بنده این است که مواردی از این دست آیا اساسا در اولویت است؟
بعضا گفته می‌شود امروز پاسخ به برخی مسائل و مشکلات ریشه‌ای کشور فعلا اولویت ندارد، چراکه در شرایط تحریم نمی‌توانیم به این مسائل بپردازیم و اولویت‌های مهم دیگری ازجمله تامین آب و نان مردم وجود دارد. پاسخ شما چیست؟
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از فارس، مواردی که بیان کردم نان و آب مردم بود. من درباره تجارت کالاهای اساسی صحبت کردم. سویا، کنجاله، ذرت دامی و حداقل کالری برای خانوار. اینها نان و آب است. بودجه دولت نان و آب است. بودجه دولت تراز نشود همواره از پایه پولی می‌گیرد و تورم آن چشم مردم را کور می‌کند. الان به‌دلیل مهار شدن نرخ ارز که البته زحمت بسیار زیادی برای آن کشیده شده و به‌خاطر یک دلیل پولی دیگر، شاهد این هستیم که تورم نقطه‌به‌نقطه ماهانه کاهنده است اما از سوی دیگر این دو مانع کوچک در مقابل تورمی که می‌تواند پولی‌شدن بودجه ایجاد کند، چیزی نیست. همین‌ها مسائل اصلی هستند.
Arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱:۴۹ ب.ظ

دیدگاه


× 2 = دوازده