فاصله طبقاتی یعنی چه
گروه اقتصادی :شهر نشینی در دنیای مدرن امروز، خوبی ها و زشتی های زندگی را یک جا نمایش می دهد و به خوبی نمایان می کند که زندگی بالا و پایین بسیار دارد.
گاهی آنقدر ثروت داری که برای خرج کردنش به دنبال راهی مناسب میگردی و گاهی آنقدر فقیری که تنها آرزوی هر روزت داشتن لقمه نانی برای سیر کردن شکم زن و بچه است. در این میان حکایت دارا و ندار و فقیر و غنی در جامعه حکایتی است که از قدیم الایام مطرح بوده است. حکایتی کهگاه خشم مردم فقیرتر را به همراه دارد و باعث ایجاد موج نفرت از ثروتمندان میان قشر متوسط و ضعیف میشود وگاه باعث غرور کاذب ثروتمندانی که درد فقر را نکشیدهاند و به ثروت خود مینازند. غروری که باعث نگاه از بالا به فقیرترها میشود و نتیجه آن هم به وجود آمدن همان موج نفرت است.
به این ترتیب میتوان گفت، هر چند رسیدن اختلاف طبقاتی به صفر منطقی و شدنی نیست و در همه جوامع فقیر و غنی در کنار هم زندیگی میکنند، اما فاحش شدن این اختلاف در نتیجه باعث گسست اجتماعی مردم از هم خواهد شد. نتیجه هم این میشود که در جامعهای که دخل و خرج شهرنشینهای متوسط و ضعیف کشور با هم همخوانی ندارد، ریخت و پاشهای قشر ثروتمند که حالا به لطف رسانهها برای همه قابل لمس است، باعث ایجاد نارضایتی عموم مردم میشود.
در حالی که هر سال موعد تعیین حقوق و دستمزد کارگرها که از راه میرسد جدلها آغاز میشود و فعالین کارگری از حقوقهایی میگویند که هرگز به پایان ماه نمیرسند، خبر فروش ساعت مچی به قیمت یک خانه بسیار خود نمایی میکند. حالا هم در این شرایط سخت به تازگی خبر رسیده است که حقوق کارگران کسر خواهد شد.ماجرا هم از این قرار است، با اینکه حداقل مزد ۷۱۲ هزار تومانی فعلی حتی توان تامین هزینههای ۱۰ روز اول ماه خانوار را هم ندارد، سازمان مدیریت در پیشنهادی غافلگیرکننده برای کاهش حداقل مزد زیر ۲۹ سالهها چراغ سبز نشان داده است و امکان دارد حداقل حقوق ۵۳۴ هزار تومان تعیین شود! این در حالی است که آخرین برآوردها نشان می دهد که یک خانواده ۴ نفری کارگری برای گذراندن زندگی در طول یک ماه با احتساب هزینه های مسکن، حمل و نقل و سایر اقلام مصرفی در طول ماه، نیاز به ۲ و نیم تا ۳ میلیون تومان درآمد دارند.
خط فقر عمومی برای یک خانواده ۵ نفری از سوی کارشناسان ۲ و نیم میلیون تومان برآورد شده است. البته به طور طبیعی با توجه به متفاوت بودن شرایط توسعه یافتگی در سایر استانهای کشور و همچنین تفاوت هزینهها در روستا و شهر، این خط فقر برای مناقط مختلف متغیر است. در این میان نادر قاضی پور نماینده مجلس هم در خصوص حداقل در آمدها در سال ۹۴ گفته: مطابق بررسیهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که حداقل درآمد ماهیانه یک خانوار ۴نفره یک میلیون ۶۰۰ هزار تومان در ماه و مطابق آمار گیری مرکز آمار این میزان یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و مطابق آمارهای بانک مرکزی این مبلغ حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که به این نتیجه رسیدیم حقوق کارگران در راستای مبارزه با فقر حداقل نباید کمتر از ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در سال آینده باشد.اما خبرها نشانه_های خوبی ندارند در این میان تعاریف از فاصله طبقاتی متفاوت است.گروهی تنها اختلاف اقتصادی و مالی را نماد فاصله طبقاتی می دانند و برای برخی کارشناسان نیز شکاف فرهنگی بیشتر مورد توجه است. حسن عشایری، پژوهشگر مسائل اجتماعی اما می گوید: “فاصله طبقاتی تنها به معنای فاصله اقتصادی افراد نیست، بلکه فرهنگ و سایر شئون زندگی نیز میتواند مورد تضاد و فاصله عمیق قرار بگیرد. طبقه متوسط در کشور ما سالهاست که روبه اضمحلال رفته است در حالی که این طبقه عامل اصلی پاسداشت و نگهداشت فرهنگ یک جامعه است.” در هر حال، در بعد اقتصادی این مساله وجود دارد که اقلیت ناچیزی از مردم در رفاه کامل به سر میبرند و در رفاه اقتصادی بسیار مطلوبی به سر میبرند، در مقابل افراد زیادی که متاسفانه بخش وسیعی از مردم را تشکیل میدهند و تعدادشان قابل مقایسه با آن جمعیت محدود نیست در وضعیت معیشتی مطلوبی به سر نمیبرند و شاید به سختی بتوانند امرار معاش کنند. نوسانات و تنشهای اقتصادی در این چند سال اخیر نیز برخیها را از آن چیزی که بودند فقیرتر کرد، در حالی که در مقابل برخی دیگر از این تنشها به نفع خود استفاده کردند و پولهای بادآورده بیشتری کسب کردند. فقیرتر شدن برخیها در اثر فشارها تعبیر فقر را عوض کرده و مفهوم آن را از زندگانی به زندمانی تغییر داده است. حسن عشایری اما معتقد است: ” مشکل کار این نیست که فقر و فاصله طبقاتی رقابت ایجاد میکند بلکه مشکل اساسی خشونتی است که در پس این رقابت ایجاد میشود، در حالی که این خشونت برای خود فرد، خشونتی توجیهپذیر است. وضعیتی را تصور کنید که در آن یک جوان که تازه به سن بلوغ رسیده و در جستوجوی یافتن هویت است فرد یا افرادی را در نزدیکی محل زندگی خود یا کمی بالاتر ببیند که خودروهای میلیاردی سوار هستند در حالی که خود او شاید توان خرید یک موتورسیکلت یا دوچرخه را هم نداشته باشد. در ذهن این جوان این تفاوتها و تعارضها خشونتی را ایجاد میکند که برای خود او و به ویژه برای جامعه بسیار خطرآفرین است.” باید منتظر ماند و دید دولت برای نمایش خط فقر و ثروت در خیابان_های کلان شهرها چه برنامه ای خواهد داشت.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۸:۲۳ ق.ظ