تغییر اندیشه های جامعه بارزترین مصداق تهاجم فرهنگی

تغییر اندیشه های جامعه بارزترین مصداق تهاجم فرهنگی

گروه اجتماعی: فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم و نابودکننده ی فرهنگهاست هرجا که غربی ها وارد شدند، فرهنگ های بومی را نابود و بنیان های اساسیِ اجتماعی را از بین بردند تا آنجائی که توانستند، تاریخ ملتها، خورد و خوراک، طرز پوشش و حتی برگزاری مراسمات و آداب و رسوم و زبان آنها را تغییر دهند.
بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشه‏ های یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خوی‏ها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثی سازی مقاومت‏های احتمالی است بدین شکل که اگر همه‏ ی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند این‏ها را به ‏کار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همه‏ ی تلاش‏های قبلی عقیم می‏ماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیش‏گیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود.
تهاجم فرهنگی یعنی تلاش برنامه‌ریزی شده و سازمان یافتة تمام یا بخشی از یک یا چند گروه اجتماعی – فرهنگی یا ملت یا جامعه یا تمدن و یا دولت بیگانه برای تحمیل مبانی و اصول اجتماعی، باورها، ارزشها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع، همچنین ارائه اطلاعات انبوه به ملتها و تغییر در نظام ارزشهای آنها به طوری که تصمیم‌گیریها در کشور مورد تهاجم منجر به تأمین منافع سیاسی، اقتصادی و … کشورهایی شود که از این حربه استفاده می‌کنند.
سالهاست که دشمن پس از اینکه از جنگ سخت با کشور ما خسته شد جنگ نرم و تهاجم فرهنگی و تغییر سبک و آداب و رسوم ایرانی و جایگزین کردن فرهنگ منحط خود بر ملت ایران را در پیش گرفته است و تا حدی در این عرصه پیش رفت است ما که برای ساختن این بخش اصلی و اساسی از تمدن نوین اسلامی که همان سبک زندگی است بسیار تلاش کرده ایم بشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانی که سعی دارند روشهای زندگی و سبک و سلوک منحط زندگی را به ملتها تحمیل کنند.
امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگوئی و تحمیل، تمدن غربی است و تقلید از غرب برای کشورهائی که این تقلید را برای خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده است.
فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکننده ی فرهنگهاست هرجا غربی ها وارد شدند، فرهنگ های بومی را نابود و بنیان های اساسیِ اجتماعی را از بین برده_اند؛ تا آنجائی که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند.تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ ی عمده صورت می‏ پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏ گیرد: الف) تخلیه‏ ی فرهنگ خودی و ایجاد خلأ فرهنگی
ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛ -ترویج فساد؛ -فرقه ‏گرایی؛ -نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛ تکوین روشن‏فکری وابسته. هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
برپایی شبکه‏ ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛ تجزیه‏ ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و…؛ تحریف تاریخ؛ تغییر خط و زبان؛ حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی
اما راه چاره چیست؟ باور کنیم ما نیز ممکن است همانند دیگران در معرض آسیب‌ها قرار بگیریم.
نسبت به خطراتی که ما و خانواده‌هایمان را تهدید می‌کنند، آگاهی یابیم.
نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.
می‌توان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات می‌تواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.
از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیش‌تر هدایت کنیم.
کنترل غیرمستقیم اعضا به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است. توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه می‌توانند خطرساز باشند.
سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.
گه‌گاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائه راه‌حل یاری بجوییم. این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده می‌شود.
میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم. بهترین تصمیم‌ها را در بدترین شرایط بگیریم.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۰ ق.ظ

دیدگاه


8 − سه =