تاثیر معنوی و فرهنگی تلویزیون در بازنمایی روابط نسلی

تاثیر معنوی و فرهنگی تلویزیون در بازنمایی روابط نسلی

گروه فرهنگی:یکی از مهمترین بخش های تلویزیون، آگهی های تبلیغاتی یا آگهی های بازرگانی است. آگهی های تلویزیونی در بطن تبلیغات تجاری قرار دارند که این موضوع و هزینة هنگفت آن در مقایسه با سایر گونه های تبلیغاتی، نشان از دامنة نفوذ تلویزیون و اثرگذاری تبلیغات در تلویزیون دارد. پژوهش پیش رو که در بستر مطالعات فرهنگی به مقولة آگهی های تبلیغاتی پرداخته، بر این باور است که در بین متون مختلفی که از تلویزیون پخش می شود، تبلیغات تجاری را علاو بر نگاه اقتصادمحور باید از زاویة دید فرهنگی ـ انتقادی هم بررسی کرد. تبلیغات علاوه بر کارکرد سودآوری برای بازار و پشتیبانی از چرخة اقتصاد و مالی، کارکرد تلویحی دیگری نیز دارد که به بازتولید روابط اجتماعی، ارزشهای غالب و معانی ایدئولوژیک فرهنگی منجر می شود.خانواده انعکاسی از کل جامعه است و بخش عظیمی از فرهنگ پذیری اولیه و تولید و بازتولید فرهنگی در آن شکل می گیرد. هر عضو خانواده طی روند فراگیری فرهنگی از رسانه و در خانواده به دیدگاهی نسبت به جهان دست می یابد، به گونه ای که چارچوبی برای وی فراهم می شود تا بتواند هر مساله را تفسیر کند و به برداشت خود از «واقعیت طبیعی انگاشته اجتماعی» برسد خانواده از این منظر، نهادی است که برگر و کلنر آن را یک «نهاد ساخت واقعیت» توصیف کرده اند.در این میان، خانوادة ایرانی دارای مجموعه ارزشها و گونه های رفتاری تعریف شده است؛ ارزشهایی همچون احترام فرزندان به والدین، تعهد والدین در قبال فرزندان، ارزشمندی فرزند برای خانواده، ویژگی فرزند مطلوب و خصوصیات پسندیدة زن خانواده. البته »خانوادة ایرانی در دهه های اخیر دچار تغییرات کارکردی و ساختاری شده و از سویی تغییر در الگوهای خانوادة گسترده و هسته ای شدن خانواده موجب حذف برخی کارکردهای خانواده و سست شدن مجموعه ای از ارزش ها شده است«.
اهمیت بررسی ساختار قدرت در خانواده از آنجا برای ما اهمیت دارد که تغییرات در عرصة خانواده و روابط جنسیتی و نسلی در سراسر جهان در حال تشدید است. بنا به نظر آنتونی گیدنز، در بیشتر کشورهای درحال توسعه، تغییرات گستردهُ ای در حال وقوع است. درکل این تغییرات، حرکتی جهانی را در جهت تفوق خانوادة هسته ای موجب شده است.بازنمایی خانواده در بین سایر نهادهای اجتماعی از این جهت برای ما اهمیت دارد که در درجة اول هنوز هم خانواده از منظر مطالعات علوم اجتماعی جایگاه برجسته ای دارد. خانواده یکی از نهادهایی است که از نقطه نظر دگرگونی بسیار کلیدی محسوب می شود و کارکردهایی دارد که هم در جامعة سنتی و هم در جامعة مدرن دارای اهمیت زیادی است. در درجة دوم »اغلب مردم زندگی خانوادگی را مهمترین جنبة زندگی خود می دانند« و بنابر گفتة اسکات و پرین »رویداد خانوادگی تا حد زیادی مهمترین جنبة زندگی مردم شمرده می شود« درجة سوم، نهاد خانواده را می توان بازنمایی کنندة کل نظام اجتماعی در نظر گرفت و تحلیلی را که از روابط موجود در خانواده می شود با تسامح به نظام فرهنگی و اجتماعی تعمیم داد.علاوه بر اهمیت خانواده، نظام روابط درون خانوادگی نیز اهمیت انکارناپذیری در این پژوهش دارد. دو عامل جنسیت و سن در خانواده های ایرانی را نباید در مطالعات خانواده از نظر دور داشت؛ در خانواده های ایرانی از نظر جنسیتی، »مردانگی و مردسالاری« و از منظر نسلی، »کهنسالی و بزرگ خانواده بودن« به طور سنتی ارزش قلمداد می شده است. هدف ما در این پژوهش این است که از راه کنکاش در مضامین نسلی و جنسیتی آگهی های تبلیغاتی به ارزشهای فرهنگی پنهان در آگهی ها پی ببریم و با کشف کلیشه های جنسیتی و نسلی، وظایف سنتی زن، تصمیم گیری در خانواده، نگرشهای فعلی به زنان و کودکان و نقش اجتماعی اعضای خانواده با نظام فرهنگی ـ اجتماعی حاکم بر جامعه آشنا شویم.
کلیشه هایی از روابط خانوادگی در آگهی های تلویزیونی به نمایش گذاشته می شود که مطابق آن، نقش زن، مرد و فرزند در خانواده مطابق الگوی موجود تعریف شده است، تمایز در روابط و مناسبات خانوادگی امری طبیعی انگاشته می شود و امکان تصمیم گیری و اعمال نظر توسط سرپرست خانواده، منطق بی بدیل زندگی خانوادگی است.بازنمایی خانواده از چشم انداز نقشهای جنسیتی (مردانه و زنانه) در آگهی های تلویزیونی به گونه ای است که با کلیشه های فرهنگی که در راستای بازتولید نقشهای سنتی و نگرشهای غیردموکراتیک است، سازگار است. در این رویکرد مردسالار، معمولا مردان پیشرو، مقتدر و فعال بازنمایی می شوند و کارهای برجسته و مهمی را که انجام آنها مستلزم مهارت بالا، دانش عمیق و قدرت است بر عهده دارند. زنان در نظام بازنمایی مردسالار در مقابل مردان ظاهر می شوند آنها معمولا پیرو، منفعل و کم اهمیت به نمایش گذاشته می شوند و آنها معمولا در اموری سهل، فرعی و تکراری که متناسب با هویت زنانه شان است، به نمایش در می آیند. امور خانه داری نشانگر تفاوت نقشهای جنسیتی در روابط خانوادگی است. استفادة اندک از واژة »مرد شاغل« و وجود معنابخش واژة »زن شاغل« در مکالمات روزانه بر این دلالت دارد که خانه داری از اساس کاری زنانه تلقی می شود. از جهتی ادعای مردان در کمک به زنان در امور خانه و آنچه آنان »کمک« می خوانند، گواه این است که خانه داری وظیفة اصلی مرد خانواده نیست و زن خانواده ملزم به انجام آن است.رمزگشایی از نظام های رمزگانی زنان در آگهی های تحلیل شده، ما را به فهم معانی جنسیتی دقیقتری راهنمایی می کند: زنان تصمیم گیرندة نهایی در امور مهم خانواده نیستند، مشارکت آنان در کارهای جدی و درآمدزا حداقل است، زنان بیشتر از آنکه نقش بازیگری فعال را در مناسبات خانوادگی بر عهده گیرند، شخصیتی منفعل و دنباله رو دارند. قلمرو نفوذ و جغرافیایً مدیریت آنهاآشپزخانه است و کاری که از آنها انتظار می رود، انجام به موقع کارهای خانه، فراهم آوردن یک خان?? تمیز برای شوهر و فرزندان و مراقبت از کودکان است.بازنمایی خانواده از منظر روابط نسلی (والدین و فرزندان) در آگهی های تلویزیونی همسو با نگرشهای خام انگارانة فرزندان در ساختار فرهنگ سنتی است. ساختار روابط »کوچک« و »بزرگ« میان اعضای خانواده و به تبع آن برتری ایدئولوژی پدرسالارانه در ساختار قدرت خانواده به قبول نقشها، کنشها و واکنشهای محتاطانه ای از جانب فرزندان در نظام روابط متقابل خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی منجر خواهد شد.تحلیل روابط نسلی در نمونه هایی از آگهی های تلویزیونی نشانگر یک خانوادة درحال گذار است که فرزندان جوان نه تحت قیمومیت منحصرانة بزرگسالان (مطابق الگوی روابط سنتی) هستند و نه در تصمیم گیری ها و روابط قدرت خانواده سهم درخوری (مطابق الگوی روابط مدرن دموکراتیک) دارند. فرزندان در این الگوی میانی، در مشایعت پدر و پدربزرگ، ساکت و شبه فرمان نیستند؛ برخلاف روابط در خانوادة سنتی که سن، مالک درست و غلط بود، بزرگسالان بر طبق سن وسال شان مشروعیت اظهارنظر داشتند؛ پدربزرگ در این نظام روابط سنتی خانوادگی، مهمترین نقش را برعهده داشت و حرف آخر را در تصمیم گیری ها می زد.
تحلیل نشانه های سنی بر این قضیه دلالت دارند که پدربزرگ در خانوادة هسته ای معاصر نیست، پدربزرگ در نظام بازنمایی خانوادة درحال گذار ایرانی موجودیتی ایرانی، رئیس خانواده ندارد و یا در صورت وجود (با اینکه حرمت و احترامش پابرجاست) تأثیر زیادی در روند تصمیم گیری ها ندارد. تغییر روابط سنتی قدرت به انتقال مرکزیت قدرت از پدربزرگ به پدر خانواده منجر شده است.
بازنمایی روابط نسلی در آگهی های تلویزیونی، در درجة اول بنابر سنت هسته ای خانوادة معاصر ایرانی، در جهت نمایش عدم حضور فیزیکی پدربزرگ گام برمی دارد. در درجة دوم در صورت بازنمایی حضور فیزیکی، این نمایش حضور فیزیکی پدربزرگها و مادربزرگها در خانواده های معاصر به معنای حضور معنوی و فرهنگی نیست. تأثیر پدربزرگها و مادربزرگها بر نگرش نوجوانان ضعیف است و نقش معنوی و فرهنگی برنامه های تلویزیون (ازجمله آگهی های تلویزیونی) بیشتر از پدربزرگها و مادر بزرگها مشاهده می شود.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۵:۵۰ ق.ظ

دیدگاه


5 × = سی