بررسی امر داد و ستد در مناسبات فرهنگ و هنر

بررسی امر داد و ستد در مناسبات فرهنگ و هنر

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره: در بخش نخست این نوشتار، منتشره در شماره روز دوشنبه، کلیاتی بر اساس صورت فرایندی امر داد و ستد در کنه و ذات خلقت و جریان حیات انسانی انسان مورد مداقه قرار گرفت.
در مسیر بندی نوشتار فوق به موضوع داد و ستد در چهارچوب حیات شهری انسان اشاره شد و گفته آمد که »یکی از صورت¬های مهم این داد و ستد، حیات شهری انسان در فرم یک شهر و محتوای در حال تغییر و تکرار مدام آن است! فرایند شهرسازی در صورت تاریخی خود اتکای بدون انکاری به امر داد و ستد در حیات انسانی انسان دارد. در صورت معاصر آن نیز شهر نتیجه و ماحصل حیات شهری استخراج شده از امر داد وستد است.«
بر همین اساس در نوشتار حاضر دست به پرداخت و ارائه نمایی از امر داد و ستد بر اساس عملکردها و کارکردهای مبتنی بر فرهنگ و هنر خواهیم زد. هویت یک شهر خارج از هر بحث نظری یا عملی در جریان¬مندی درونی و بیرونی آن استوار است. جریانی جمع¬مدار و گفتمانی مبتی بر ساخت، ارائه، برداشت و تردد!
برای مثال معماری در فرم یابی یک شهر نقش درونی دارد. اما شهرسازی نقش بیرونی! رابط بین این دو ذهنیت و عملکرد عامل انسانی است. عاملی که باید بسازد تا در مقابل ساخته شود. ساختن خود و اطراف خود برای ساخته شدن خود! انسان معاصر هویتی مبتنی بر ساخت دارد، هویتی مبتنی بر ارائه!
در مقابل انسان تاریخ¬مدار(کلاسیک) هویتی مبتنی بر من فردی انسانی دارد. اولی گسترده و در جریان است، هویت خود را نه تنها خود به شناسایی نشسته که آن را مدام بازتولید و مورد سؤال قرار می¬دهد و در معرض سؤال و دید دیگران نیز قرار می¬دهد و به همین نسبت زمان¬مند هم عمل می¬کند.
اما دومی محدود در من فردی خود است. خارج از این من، حتی محله و شهر مشخصی در فرم جمعی برای او تعریف نشده است. از اینجا می¬توان به صورت سنتی سکنای انسان در قالب تجمع گاه¬های که به شکل تاریخی شهر بوده¬اند، رسید.
اما شهر در معنای معاصر و مدرن، فقط محل سکنا نیست! محل اجرا، ارائه، تولید، تجربه، شناخت است. زمان حال و آینده در چنین شهری در بعد کارکردی بیشترین حضور را دارد.
مثال روشن شهرسازی یک شهر و جریان به سامان و یا نابه¬سامان آن از حال به آینده! شهر در آینه شهرسازی منسجم به حیات انسانی انسان جهت و سمت می¬دهد.
از دیگر سو معماری در یک شهر لزوماً برخورد هنری با کار ساختن شهر نیست! یک شهر را، جریان¬مندی داخلی آن به سمت هنر سوق می¬دهد: ساخت و نصب آثار هنری در نقاط مؤثر شهری از حیث استقرار جغرافیایی و استقرار فرهنگی! طراحی و اجرایی نقاشی¬های دیواری، نصب حجم و مجسمه با برد معنایی بومی و ملی و غیره!
زمانی که انسان شهری شده در اعماق حیات شهری درهم و شلوغ خود، در گرداب زمان غوطه¬ور است ( انسان شهری در جوامعی نظیر جامعه ایرانی در میانه زمان تاریخی و زمان معاصر در حال له شدن است) با بازتولید و نه بازتکرار خود، نسبت به زمان معاصر خودآگاه عمل می¬کند وهوشیار می¬شود.
گذشته و تاریخ نه به مثابه محیط محاط بر او که در قالب یادمان¬ها و نشانه¬های تاریخی، اسطوروی، سنت، فلکلوریک در آثار هنری و فرهنگ جاری و ساری پیرامون او جلوه¬گر می¬شود! داد و ستد!
آثارهنری مبتنی بر شهر و تراوش یافته از خلاقیت انسانی، حیات او را دستخوش تغییر و تحول می¬کند، او را از سرگردانی تغییرات و تحولات نابهنگام و ماشینیزه نجات می¬بخشد! انسان محیط حیات خود را با خلاقیت خود آماده تغییر مثبت می¬کند تا خود مثبت زندگی کند!
مثال دیگر رسانه و جریان¬مندی اطلاعات گوناگون در سطح جامعه انسانی است! جریان اطلاعات، تولید آن، تغییرات، افزایش و کاهش حجم آن، تغییر محتوا و فرم آن، صورت ارائه و تأثیر آن همگی در حکم امر داد وستد فرهنگی هستند.گرچه در مدل¬شناسی عمومی و طبقه¬شناسی عمومی رسانه و زیرمجموعه آن ( مطبوعات، تبلیغات و ….) در رده اجتماعیات به شمار آمده¬اند و این در اصل غلطی مصطلح است!
مثال بارز دیگر تولید آثار هنری و ادبی در اعصار مختلف و در سطوح مختلف است. در کشور ما ایران متأسفانه به شکل تخصصی ژانرشناسی آثار ادبی و هنری جهت طبقه¬شناسی مخاطبان آن وجود ندارد و آنچه که امروز به این عنوان در خصوص طبقه¬بندی و رده¬بندی آثار وجود دارد، در حد قفسه کتاب¬خانه¬ای آن است و نه بیشتر!
پیرامون آثار هنری نیز با مختصر تفاوت همین رویه قابل رویت است. در هر حال تولید آثار ادبی و هنری در ذات خود داد و ستدی است میان مؤلف و صاحبان آثار با خود آثار و از دیگر سو با مخاطبان و طبقات مختلف فرهنگی اجتماعی آنان!
اما این داد و ستد را به شکل ساده و ابتدایی می¬توان در اصطلاح شناسی » اثر« یعنی واژه اثر دید. هنر و ادبیاتی که به حد و اندازه معیار اثرگذاری و تأثیرپذیری رسیده باشند؛ چنین موقعیتی یک کتاب یا تابلو نقاشی یا فیلم سینمایی و …. و حتی مطبوعات و رسانه¬ای خاص را قالب اثر می¬بخشد. به عبارتی دیگر اثر تولید می¬شود، اثر خلق می¬شود¬ و اثر می-بخشد!
در نهایت اینکه داد و ستد فرهنگی و هنری زیربنای محکم ولی ناپیدایی عمارت رفیع یک جامعه انسانی در حال جریان و حرکت است. داد و ستد فرهنگی و هنری، خود اصل سود است و منتج به سود مقطعی نمی¬شود. با سرمایه¬گذاری عمیق و داراز مدت در داد و ستد فرهنگی و هنری می¬توان جامعه انسانی پویایی از جهت حرکت به سوی آینده ترتیب داد.
کلانشهر ارومیه در وضعیت فعلی خود به چنین داد و ستد پر سود و مؤثر نیاز مبرم دارد. شهری که به تازگی در جهت کلان اندیشی وارد گفتمان با ابعاد مختلف فرهنگی، قومی، جمعیتی، دینی، بومی و و ملی و …. خود شده است و در این مسیر نیاز به تکاپوهای مختلف هنری، ادبی و حتی تحقیقی، تألیفی دارد. زمان در شتاب است ما نیز بشتابیم!

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۷:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


چهار + 3 =