فرهنگ شناسی آسیبی شبکه های اجتماعی

فرهنگ شناسی آسیبی شبکه های اجتماعی

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: جهان امروز علاوه بر معاصرت و جنبه¬های نو از شیوه¬های مختلف اندیشه و تبادل نظر که مبتنی بر ابزار و تکنولوژی بوده و از هویت ابزاری برخوردار است، دارای جنبه¬های عمومی غیر و فراگیر غیر اجتماعی اما تماما پوشیده از مناسبات اجتماعی محدود و گذرا است.
به عبارت ساده¬تر اجتماعی که مجاز از اجتماع است با بستری ابزاری و تعاملاتی ابزاری.
نوشتار حاضر برای تبین هرچه بیشتر و درونی¬تر محیط اثر و تأثیر شبکه¬های اجتماعی به عنوان تابع غیر قابل انکاری از دیدگاه فوق با پردازشی فرهنگ¬شناسانه از آسیب¬شناسی به فرایند عمل این شبکه¬های اجتماعی مجازی خواهد نگریست. یکی از مهمترین جنبه¬های زندگی انسان تعاملات عینی و زنده اجتماعی او همراه با پیرامون خود است. انسان از ابتدای حیات تاریخی خود همواره با پیرامون و نیز اطراف و اکناف خود در پیوند کامل بوده و زمینه جریان یابی حیات او یه سوی آینده با بهره گیری از شناخت خود و پیرامون خود حاصل شده است.
خوراک، پوشاک و مسکن که نیازهای اولیه انسان را تشکیل می¬داده¬اند و همچنان نیز می¬دهند، همه از رهگذر تعامل انسان با پیرامون خود ایجاد و بر¬آورده شده¬اند.
نمونه آشکار در این زمینه تمدن¬های بزرگ انسانی است که همه از مسیر پیوند انسان با پیرامون خود آغاز شده و به سرانجام رسیده¬اند. وجه مهم این پیوند،عینی بودن و زنده بودن این پیونده بوده است.اما انسان معاصر، امروزه فرسنگ¬ها با این پیوند عینیِ و زنده با خود و پیرامون خود فاصله دارد. مناسبات اجتماعی معاصر در اوج خود شکل کاذب یافته و همه رنگ مجاز به خود گرفته است.
حقیقت و واقعیت¬ امروزه در کنه خود شکل و محتوای مجازی یافته¬اند؛ تکنولوژی و ابزار صورت ماجرا است چرا که حقیقت و واقعیت زندگی امروز در شکل محتوای خود، تابعیی بیش از صورت اصلی خود یعنی تکنولوژی و ابزار نیست.به عبارت ساده انسان معاصر برده¬ی مطیع ابزار و تکنولوژی شده است. برای مثال تکنولوژی مجازی برابر است با زندگی مجازی! زندگی مجازی هویت مجازی می¬خواهد و هویت مجازی حال و آینده مجازی!در این میان روشن¬ترین ابعاد این پروسه در قالب شبکه¬های اجتماعی نوظهور و کهنه ظهور قابل رصد است. شاید حتی روشن از رصد باشد که هست.گفته آمد که انسان و حیات او به تعاملات متنوع او با خود و پیرامون خود از طبیعت تا اجتماع، از فرد تا خانواده، از تحصیل تا شغل، از تولید تا مصرف و غیره بسته است و هر قدر این تعاملات زنده وعینی باشند، بنیان¬های اجتماعی و فرهنگی و نیز دینی و مذهبی حیات انسانی مستحکم¬تر خواهد بود.الف: دین مبین اسلام از حیث محتوا شکل جمعی دارد. یعنی جمعیت و جمع بودن از اؤلویت¬های اصلی این دین آسمانی است: نماز جماعت، دعای جمعی، شورا، تعاون، صله رحم و غیره.انسان، وجودی روحانی دارد وهمین وجود روحانی او، روان و جان او را در تأثیر از هم نوع خود و هم پیرامون مادی و معنوی خود یاری می¬دهد. پس زندگی اجتماعی انسان ورای تأثیر و تأثرات مادی دارای ابعاد معنوی عمیق است و ابعاد معنوی عمیق و حتی صورت مادی آن در ارتباط عینی و زنده انسانی دارای جریان بالقوه است نه در شکل مجازی!پس زندگی مجازی(در شبکه¬های مجازی) این بعد مهم و روحانی بین دو انسان یا چند انسان را تضعیف و در نهایت خنثی کرده و از انسان ماشینی گوشتی می¬سازد. حاصل آنکه انسان خلاصه شدن در جهان مجازی، شماره شدن و پنهان شدن در پس ابزار مجازی، منظومه روحی انسان را تا سر حد نابودی تضعیف می¬کند و برای او عواطفی کاذب و مصنوعی و گذرا در حد چند لحظه می¬سازد: خندیدن، تأسف و عکس¬العمل آنی برای مطلبی، عکسی، تصویری و یا ویدیویی! ( بی¬اخلاقی¬ها و بی¬معیارهای متنوع در ساحت شبکه¬های مجازی در انتشار تصاویر خصوصی، اطلاعات خصوصی و شخصی و غیره به اختیار و یا بالاجبار و به سرقت وغیره از جمله عواقب تضعیف و نابودی ابعاد روحانی انسان، ایمان و نرم¬خویی و نوع دوستی اوست.)
در واقع انسان و ابزار جایگاهی وارونه می¬یابند. در جای که ابزار کمک حال انسان در موقعیت¬ها و شرایط گوناگون است و باید نیز باشد، در اینجا انسان دست افزار و مطیع ابزار شده و ابزار از او هر آنچه می¬خواهد می¬سازد.
ب: هویت انسان همواره از ابتدای خلقت او شکل روشن و واضحی داشته است. اینکه او اشرف مخلوقات الهی بوده و همه کائنات به امر خداوند متعال بر او سجده برده¬اند از کمیت و کیفیت جامع انسان حکایت دارد.
انسان در طول تاریخ به شکل آشکار حضور خود را در همه ابعاد حیات تثبت ساخته است. نگاهی به فرهنگ شفاهی و فلوکلور و باورهای مردمی و نیز فرهنگ و ادب و هم تاریخ علم و دانش همگی مهر تأیید بر حضور دائمی، آشکار و مستقیم انسان در عرصه¬های مختلف می¬زنند.
این حضور در عرصه¬های مختلف تشکیل دهنده هویت فردی و جمعی او بوده¬اند و نیز هستند. انسان ذاتی آشکارگرا دارد و حتی جنبه¬های معرفتی حیات او که گاهاً صورت پنهان دارند به ذات انسانی او باز نمی¬گردد و بیشتر جنبه عارضی و سببی دارند.اما انسان معاصر در قالب زندگی و جهان مجازی و در اعماق ابزارمجازی، خود را پنهان می¬کند. پنهان شدن از سر راز همان جنبه عارضی وسببی حیات معرفتی انسان است اما پنهان شدن در اعماق ابزارمجازی از سرعجز وناتوانی و خلاصه شدن در حد یک شماره و نمره است.
این چنین پنهان شدن یا از سر فرار از خود و پیرامون خود و هم نوع خود است و یا از سر هجوم بر این خود و پیرامون خود وهم نوع خود!
ابزار مجازی فقط ارتباط و سرعت را در نظر دارد و آن را تا سر حد اعجاب و شگفتی ممکن می¬کند که خود مزیتی والا است اما این بعد کیفی فقط یک کیفیت ابزاری است و باید در همان حد بماند و در خدمت انسان باشد نه انکارکننده هویت او!تکرار مکرارات است که خانواده و فردیت، حریم خصوصی و شخصی و غیره در چهارچوب زندگی مجازی و حضور در جهان مجازی در حد هیچ بی¬اثر و بی¬حضور می¬شوند اما نکته اصلی آنجا است که زمینه¬ساز اصلی این هیچ شدن و آن مجاز شدن و این ماشین گوشتی شدن، خود ما هستیم.در تولیدِ نوع و فرمت شبکه¬های مجازی نقش ما در حد صفر است اما در استفاده و در معرض اثرات آن قرار گرفتن خود ما در اولیت هستیم. خلاء¬های زمینه¬سازِ حضورِمطلق در شبکه¬های اجتماعی را به جد بررسی کنیم و از سر تففن و رفع تکلیف به ماجرای شبکه¬های مجازی ننگریم.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۹ ق.ظ

دیدگاه


+ 5 = ده