بازی شبیهترین رسانه به زندگی
گروه فرهنگی: بازیها میتوانند فرد را وادار به جستوجو، برنامهریزی و گفتوگو کنند قابلیت حل مسأله را تقویت کرده و ظرفیت خلاقیت او را به کار بگیرند.
شاید بهترین خاطرات ما مربوط به دورانی باشد که بازی میکردیم. و شاید بازی شبیهترین پدیده به زندگی است. تا جایی که میدانیم، این پدیده از زمان قدیمیترین تمدنها، تمدنهایی مثل مصر، ایران و یونان همراه انسان بوده است و با ورود به نیمه دوم سده بیستم میلادی شکل جدیدی از آن پا به عرصه گذاشت؛ بازی ویدئویی. بازیهای ویدئویی یا دیجیتال در دهه هفتاد میلادی و با تولید دستگاههای بازی خانگی به عنوان نوعی سرگرمی عامهپسند راه خود را به خانههای مردم باز کردند و با گذشت چند دهه و همگام با پیشرفتهای فناوری شکلهای واقعیتر و نمایشیتری به خود گرفتند و با شکوفایی ارتباطات آنلاین در دهه ۲۰۱۰ در قالب پروژههای مستقل و هنری مجال شکوفایی یافتند. در این گزارش قصد داریم بررسی کنیم که بازی چه تأثیری بر زندگی آدمی گذاشته یا میتواند بگذارد.
بازیها و نوع یادگیری شیوه زندگی و ارتباط اجتماعی
بازیهای گروهی از قدیم یکی از بهترین شیوههای ارتباط اجتماعی و نزدیکی افراد به یکدیگر بودهاند. در بازیهای دیجیتال شکلگیری این شکل از روابط بیشتر در بازیهای چندنفرهی آفلاین نمود پیدا میکند و نیز در بازیهای آنلاین. اما صرفاً بازیهای رایانهای چندنفره افراد را کنار هم جمع نمیکنند بلکه تماشای بسیاری از بازی تکنفره نیز میتواند جذاب باشد و باعث ایجاد رابطه میان بازیکننده و تماشاگر شود. علاوه بر این، روابط ایجادشدهی پس از بازی نیز قابل توجه است و بهاشتراکگذاری تجربهها میتواند روابط بیشتری را شکل دهد. از طریق بازی میتوان دوستان جدید پیدا کرد یا روابط خانوادگی و دوستی را بهبود داد. افزون بر این، بازیهای گروهی به افراد فرصت میدهند تا در نقشهایی مثل رهبری و آموزش قرار بگیرند و همکاری و تقسیم وظایف را تجربه کنند.گسترش ارتباطات آنلاین علاوه بر آنکه توانست ظهور بازیهای رقابتی آنلاین را تسهیل و نقش ورزشی بازی را در قالب جدیدی احیا کند، باعث شد که انتشار بازیهای دیجیتالی راحتتر از هر زمان دیگری شود و ناشر برای رساندن بازی خود به دست مخاطبانش مجبور نباشد نسخههای فیزیکی از بازی ویدئوییاش بسازد. در نتیجه هزینهی توزیع بازیها بسیار کاهش پیدا کرد. اکنون بازیسازان مستقل میتوانند ناشر خودشان باشند و با توزیع بازیهای خود از طریق شبکههای فروش دیجیتالی بازیها مثل Steam، Epic Store، GOG و غیره، آن را به مخاطبان پرشماری برسانند. علاوه بر این هزینهی توسعهی بازیها با ظهور پدیدهی جمعآوری کمهزینهی جمعی از طریق اینترنت در پایگاههایی مثل Kickstarter کاهش قابل توجهای پیدا کرده است. اکنون بازیسازان مستقل میتوانند برای شروع پروژهی مستقل خود، ایده و هزینه ساخت بازی را در چنین پایگاههایی مطرح کنند و در صورت جمع شدن سرمایهی لازم از طرف حامیان مالی (هر حامی معمولاً مبلغی به اندازهی قیمت فروش احتمالی بازی تکمیلشده سرمایهگذاری میکند) پروژهی توسعهی بازی آغاز میشود. متأسفانه به علت برخی مشکلات بازیسازان داخل به پایگاههای عمدهی جمعآوری کمهزینهی جمعی دسترسی ندارند امّا طی چند سال اخیر کارآمدی این روش در سطح جهانی ثابت شده است و شاهد انبوه پروژههای تکمیلشدهی مستقلی هستیم که بدون نیاز به سرمایهگذار واحد و از این طریق حیات یافتهاند. همچنین، با پیشرفت فناوری و ظهور موتورهای سادهتر برای بازیسازی کار ساخت بازی راحتتر از گذشته شده است. این عوامل به تفکرات مستقل مجال دادهاند تا به جای تکیه بر ذائقهی بازار عامهپسند ذهنیات خاص خودشان را به کار بگیرند. اینک شاهد ظهور عناوینی هستیم که بیش از آنکه شبیه محصول دیگری باشند تفکرات خاص و نوآوری سازندههاشان را نشان میدهند، طوری که میتوان از کارکرد گستردهی بازی به منزلهی هنر تعاملی سخن به میان آورد.
تقریباً همه جنبههای زندگی را میتوان در قالب بازیهای ویدئویی شبیهسازی کرد
ایده هنر تعاملی از اواسط سده بیستم با آثاری مثل »هپنینگها« مطرح شد. این هنرها به مخاطب نقش فعالی میدادند، به او اجازه میدادند و او را تشویق میکردند در اثر هنری دست ببرد و آن را مطابق ذهنیت خودش شکل دهد. در واقع، اثر هنری شبیه یک قاعده یا فرم اولیه بود که با نقش فعال مخاطباش تکمیل میشد. این ویژگی دقیقاً در ماهیت بازی وجود دارد. هر بازی شامل یک مجموعه قواعد است که دیگران را در بستر خود به کار میگیرد اما تجربهی هر فرد در آن بازی کمابیش منحصربهفرد است. هر فرد در نقش هنرمند میتواند بازی خود را طراحی کند، آن را با مخاطبانش به اشتراک بگذارد و آنها با تجربهی خود این اثر را تکمیل کنند. هنرمند از این طریق میتواند دغدغههای ذهنی خود را نشان دهد و با وارد کردن مخاطب درون آگاهی خود، زیباییها، مسائل و پیچیدگیهای زندگی را نشان دهد یا پرسشهایی برانگیزاند. شاید بازی پیچیدهترین شکل هنری باشد اما در عین حال میتواند تأثیرگذارترین آنها نیز باشد، چرا که مخاطب به جای تماشا کردن یا گوش دادن اثر هنری آن را زندگی میکند. بازی در واقع شبیهترین رسانه به زندگی است و با آن میتوان بسیاری از جنبههای زندگی را تجربه کرد.
بازی کامپیوتری یکی از کارکردهای بازیهای سنتی، یعنی شبیهسازی جنبههایی از زندگی، را چنان بسط داده است که اکنون میتوان ادّعا کرد تقریباً همه جنبههای زندگی را میتوان در قالب بازیهای ویدئویی شبیهسازی کرد؛ از فعالیتهای معمولی روزمره گرفته تا انواع مشاغل و پیشههای تخصصی و حتی خود زندگی. این ویژگی بازی را نزدیکترین رسانه به زندگی واقعی کرده است. تجربهی این شبیهسازیها شاید بهترین روش برای آموزش و آشنایی با امور دنیای واقعی باشد، چرا که با تجربهی این بازیها میتوان به شکلی تعاملی امور را تجربه کرد، از میزان ریسک و هزینهی مورد نیاز برای آزمایش در دنیای واقعی کاست و میزان بهرهوری را بالا برد. ابعاد شبیهسازیهای کامپیوتری بسیار گسترده است. حقیقت آن است که در بسیاری از موارد نه برای تأمل روی مسائل و لذت هنری محض، نه برای هیجان رقابت، نه برای ایجاد رابطه و نه برای آشنایی، آموزش و کسب مهارت بازی میکنیم. در واقع، خیلی از اوقات صرفاً برای گذراندن اوقات خوش به سمت بازی میرویم. احتمالاً برخی از شیرینترین خاطراتتان مربوط است به بازیهایی که کردهاید و شاید در هیچ رسانهای به قدر بازی زمان برایتان سریع نگذرد. این یکی از مهمترین ویژگیهای بازی است و میتوان آن را برای دلپذیرتر کردن روند آموزش و نیز تحملپذیرتر کردن مصائب به کار گرفت.
بازیها میتوانند مهارتهای عاطفی و فکری افراد را بالا ببرند
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که بازیها میتوانند مهارتهای عاطفی و فکری افراد را بالا ببرند که این باعث شده است بسیاری از معلمهای خلاق در سرتاسر جهان یادگیری بازیمبنا را وارد فرآیند آموزشیشان کنند. بازیها میتوانند فرد را وادار به جستوجو برنامهریزی و گفتوگو کنند، قابلیت حل مسأله را تقویت کرده و ظرفیت خلاقیت او را به کار بگیرند. بازیها همچنین میتوانند بر دانش و آگاهی فرد در زمینههای تاریخی، جغرافیایی فرهنگی، هنری، ادبی، اخلاقی و علمی بی افزایند و به یادگیری زبان کمک کنند. در واقع، بازی با ویژگی سرگرمکنندهاشمیتواند فرآیند سخت یادگیری را تسهیل کند.
به گزارش آراز اذربایجان به نقل از مهر، بازیها نقش بسیار مهمی در زندگی آدمی دارند. آنها میتوانند همچون رقابتهای ورزشی مخاطبان پرشماری را دور خود جمع کنند و آنها را به هیجان بی آورند و همچون عاملی بازدارنده مانع از اشاعه خشونت در جامعه شوند. بازیهای کامپیوتری میتوانند روابط اجتماعی را توسعه دهند و در قالب هنر تعاملی مسائل، زیباییها و پیچیدگیهای زندگی را نشان دهند. بازیها با تجربههای شیرینی که میسازند میتوانند روند آموزش و یادگیری را تسهیل کنند و در جهت گذر از مصائب و سختیها به کار گرفته شوند. نقش بازی در زندگی ما آن قدر گسترده است که میتوان تصور کرد در آیندهای نزدیک بتوانیم نسخهای مشابه از هر جنبهای از زندگی فعالیتهای معمولی و پیشپاافتاده یا تخصصی و پیچیده، را در قالب نوعی بازی کامپیوتری تجربه کنیم. به راستی که بازی شبیهترین رسانه به زندگی است!
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲:۱۳ ب.ظ