اهمیت میراث زنده ای به نام زبان مادری و نقد فرهنگستان

اهمیت  میراث زنده ای  به نام  زبان مادری  و نقد فرهنگستان

گفت‌وگو از لعیا نورانی زنوز
زبان سرمایه‌ای اجتماعی و اساسی‌ترین فاکتور تشخیص هویت قومی یک گروه بشری است، وقتی یک زبان برای رسیدن به مرحله کتابت به قرن‌ها و هزاران سال تحول و پویایی نیاز دارد بی‌راه نیست اگر ادعا کنیم که نخستین هویت اکتسابی و ریشه‌دارترین جنبه هویت اجتماعی افراد »زبان مادری« است که با شیر اندرون شده و با جان به در می‌رود و آنچه می‌تواند بر زوایای تاریک میراث انسانی پرتو افکند تنها کتب تاریخی، آثار ادبی، هنری، کتیبه‌ها و …نیست بلکه میراث زنده‌ایست به نام »زبان مادری« که جلوگیری از آموزش و ترویج آن یعنی نابودی فرهنگ آن گروه.
اهمیت این موضوع زمانی آشکار می‌شود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به تدریس به زبان قومیت‌ها تاکید شده، طبق اصل ۱۵ قانون اساسی »زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است، اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است«.
علاوه بر اصل ۱۵ قانون اساسی حق آموزش به زبان مادری در منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت‌های قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مورد تاکید قرار گرفته حال آنکه این قانون هرگز اجرا نشده و همواره با سنگ‌اندازی‌هایی همراه بوده است.
وقتی حسن روحانی پیش از انتخابات در جمع مردم کردستان با تاکید بر اجرایی شدن این اصل در دولتش گفت: »این جمله را برای این نمی‌گویم که به من رای دهید یا به این خاطر که در بیانیه اقوام و مذاهب بر آن تاکید کرده‌ام و بخشی از برنامه دولت تدبیر و امید است بلکه ایمان و اعتقاد من این است و قلبم گواهی می‌دهد که ایرانی، ایرانی است و هرکس بخواهد کرد و لر و بلوچ و آذری و ترکمن، عرب و فارس را جدا ببیند او ایرانی نیست« این سخن بارقه امید بود در دل افرادی که سالیان سال در انتظار اجرای این اصل مهم هستند. چه بسا پس از آغاز به کار دولت یازدهم نیز اراده‌ای جدی برای اجرایی شدن آن شکل گرفت طوری که علی یونسی به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت‌ها منصوب شد و او هم از رایزنی و برگزاری جلساتی با آموزش و پرورش برای اجرایی شدن این اصل خبر داد و گفت: »مسئولان عالی‌رتبه کشور مصمم هستند که مشکلات اقلیت‌های دینی و اقوام حل شود.«
تلاش‌ها برای اجرایی شدن اصل ۱۵ قانون اساسی در حالیست که اکثریت اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با مخالفت در موضوع آموزش به زبان مادری به وسیله آموزش و پرورش در استان‌ها این مسئله را تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کم‌رنگ کردن این زبان عنوان کردند، حال آنکه مدعیان به فراموش سپردند که توطئه یعنی مغفول ماندن اصل ۱۵ قانون اساسی به مدت ۳۵ سال و توطئه یعنی شکاف فرهنگی و تبعیض بین مناطق یک کشور نه اجرای قانونی که حق مسلم اقوام ایرانی است، اصلی که به ظلم ملی اعمال شده از سوی رژیم گذشته نقطه پایان نهاد.
به این بهانه سراغ فرهاد جوادی یکان سعدی (عبداله اوغلو) رفتیم تا با نقطه نظرات این زبان‌شناس آشنا شویم. زحمات ۳۰ ساله و طاقت‌فرسای این شخصیت فرهنگی – ادبی در یک پروسه علمی و مستند شامل پنج جلد کتاب شمل هزاران لغت و اسامی مناطق، شهرها، انسان‌ها، کوه‌ها، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، شخصیت‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و هنری مرتبط با ترک تباران ایرانی است.
همچنین نحوه تولید حروف صدادار و بی‌صدا در ارگانیسم انسان(فونولوژی و ارگانیسم)، کسوف‌های تاریخ – کتاب اول: ریشه‌یابی عید نوروز در تاریخ و فرهنگ لغات موسیقی کلاسیک (ترجمه به فارسی) از دیگر آثار نگاشته شده توسط جوادی به واسطه تسلط ایشان بر علم زبان‌شناسی به ویژه شاخه فونولوژی است. متن گفت وگو را باهم می خوانیم:
*با توجه به مسائلی که در هفته‌های اخیر از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیش آمد شاهد واکنش‌های مختلفی بودیم به عنوان نخستین سوال می‌خواهم نظر شما را در زمینه حقیقت تنوع زبانی بدانم!
در مورد حقیقت تنوع زبانی باید گفت که این امر طبیعی و پدیده‌ی الهی است که خداوند برای نوع بشر در روی کره ارض تعیین و مقدر نموده است. خداوند به صراحت در سوره‌ی آل عمران به بشر گوشزد نموده که این تنوع قومی – نژادی و تنوع زبانی مصلحتی است خداوندی برای غنا بخشیدن به شناخت نوع بشر که انسان‌ها را در رنگ‌ها و قومیت‌ها و زبان‌های مختلف قرار داده و این بدان سبب است که انسان‌ها با این تمایزات و تنوع گوناگونی زبانی و رنگ همدیگر را تشخیص داده و بشناسند.
*چرا باید به زبان مادری اهمیت داد؟
مواد و مصالح تفکر عمده و اساسی بشر از زبان مادری نضج گرفته و متقابلا در آن شکل می‌یابد. انسان از دامان مادر خویش و با شیر او از لحاظ فکر و شناخت تغذیه می‌شود در عین حال که تفکر و شناخت اولیه‌ی او از جهان پیرامون خویش به واسطه زبان مادری شکل می‌گیرد از همان ابتدا با لالایی‌های مادر انس می‌گیرد و آرام می‌یابد این یک موهبت الهی برای نوزاد است که بایستی از آن برخوردار گردد و شایسته نیست از آن محروم شود که بدیهی است در صورت محرومیت به نوعی خلا و کمبود روانی – شخصیتی دچار خواهد شد.
*زبان مادری چگونه پیوندی با هویت آدمی دارد؟
هویت هر فرد پیوند و رابطه‌ای مستقیم با زبان مادری آن فرد دارد و در حقیقت هویت شخص ملهم و رشدیافته و زاییده‌ی زبان مادری اوست. یکی از فاکتورهای اصلی و تعیین کننده‌هویت هر فرد در درجه‌ی نخست»زبان« است. زبان هر فرد از فاکتورها و مشخصه‌های اصلی تعیین کننده‌ی هویت و شناسنامه‌ی اوست. فردی که از بدو تولد به زبان مادری خویش سخن گفته و به زبان مادری خویش با ادبیات شفاهی و مکتوب و فرهنگ و فولکلور خود رشدیافته در حقیقت حامل بار ادبی و فرهنگ خود بوده و آن را به نسل آتی تحویل می‌نماید. حال در نظر بگیرید که فردی از بدو تولد با زبان و فرهنگ خویش بیگانه مانده است آیا این فرد می‌تواند امانت دار خوبی برای زبان و فرهنگ مادری خویش باشد؟ مسلما خیر. این‌گونه افراد در صورت رشد و بلوغ نیز بی‌هویت و بدون شناسنامه خواهند بود و هیچ نقشی در فعل و انفعالات فرهنگی و مدنیت قومی-زبانی خویش نخواهند داشت و به فرهنگ خود پشت خواهد نمود، چرا که هیچ‌گونه احساس مسئولیتی در قبال فرهنگ و زبان قومی- ملی خویش در او پیدا و بارور نشده است.
چنین شخصی از بعد جامعه‌ی مدنی قوم خویش فردی بدون تاثیر در باروری فرهنگ قومی و در حاشیه‌ی جامعه خویش خواهد بود.
*… در حالی که ما امروزه شاهدیم که برخی از خانواده‌ها کودکان خود را از این نعمت خدادادی محروم می‌کنند!
به نظر من کسانی که فرزندان خویش را به بهانه‌ی آموزش و یادگیری و فهم بهتر کودک دلبندشان در مدرسه و مهدکودک وی را از بهترین نعمت خدادادی یعنی زبان مادری محروم می‌کنند ظلم و اجحافی بس بزرگ در حق دلبندشان روا می‌دارند. این کودکان در آینده به تزلزل شخصیتی و هویتی و فرهنگی دچار می‌شوند. آنان به خیال خویش خدمت بزرگی در حق فرزند خود انجام می‌دهند ولی از عواقب بعدی آن غافل می‌باشند و غافل از اینکه معجونی تحویل جامعه خواهند داد که از لحاظ شخصیتی قابل اتکا و دارای نفس مطمئن و تثبیت شده نخواهد بود و به هر ضربه‌ای خم خواهد شد و برای گذر از رنج‌های زندگی استحکام لازم را نخواهد داشت. تعجب بنده این است که چطور کودکانی که تا ورود به مدرسه به غیر از زبان مادری به زبان دیگری تکلم ننموده‌اند، به زبان دیگری درس خوانده و به مدارج علمی بالایی دست می‌یابند. مگر تا قبل از دهه‌ی ۵۰ که نه رادیویی بود و نه تلویزیون چگونه کودکان آذربایجانی درس خوانده‌اند و حتی به مدارج بسیار عالی چون ریاست مجلس شورای ملی و مجلس سنا هم رسیده‌اند و امثال پروفسور هشترودی و بسیاری دیگر!؟ بزرگان علم و ادب و مشاهیر آذربایجان اول با زبان مادری بزرگ شده و عواطف خود را در محیط اتنیک خود پرورش داده‌اند و عزت نفس لازم را یافته‌اند و سپس به زبان دوم خویش تحصیل کرده‌اند. نکته دقیقا همین است کسانی که با زبان مادری خویش آشنا هستند و با آن بزرگ شده‌اند زبان دوم را بهتر از دیگران یاد می‌گیرند حال اگر به زبان مادری خود تحصیل کنند البته که استعداد و توانایی ذهنی خود را بهتر پرورش می‌دهند.
*بسیاری از زبان‌شناسان بر آموزش زبان مادری و تحصیل به ان زبان تاکید می‌کنند، چرا؟
نتیجه‌ی آموزش به زبان مادری و تحصیل به آن زبان موجب شکوفایی و رشد استعدادها و توان علمی افراد نسبت به افراد آموزش یافته به زبان غیرمادری هستند که این امر ممکن است در مسائل ژنتیکی و فیزیولوژی افراد و گروه‌های انسانی تاثیر بگذارد. دانشمندان و محققان به عینه مشاهده نموده‌اند که سطح ارتقای کیفی و علمی و قابلیت‌های نبوغی در افرادی که به زبان مادری خویش آموزش دیده‌اند به مراتب بیشتر از گروه‌های انسانی است که به زبان غیرمادری خویش آموزش و تحصیل یافته‌اند، یک کودک عرب به هنگام تحصیل در یک مدرسه غیرعربی مثلا در فرانسه قدرت یادگیری و سرعت عمل و انتقال سریع آموخته‌هایش بسیار کندتر از یک کودک فرانسوی است که به زبان خویش در فرانسه درس می‌خواند بدین خاطر که بیشتر انرژی مصرفی مغز کودک عرب در جهت به خاطر سپردن واژه‌های بیگانه‌ای است که او تاکنون با آن‌ها آشنایی نداشته و حتی از لحاظ علم فیزیولوژی زبانی عضلات زبان و لب‌ها و گونه‌های کودک عرب دچار زحمت و تحمل فشار و هدر رفتن انرژی مکانیکی و عضلانی وی می‌گردد که این انرژی را کودک فرانسوی ذخیره و در جهت یادگیری بیشتر و سریع‌تر و افزودن بر یادگیری و دانستنی‌های خویش به کار می‌گیرد. نتایج تحقیقات علمی مذکور را می‌توانیم به نحوه‌ی تحصیل و آموزش کودکان دیگر اقوام غیرفارس در داخل ایران نیز بسط و تعمیم دهیم. به علت عدم آشنایی به زبان غیرمادری از سوی کودکان ترک زبان آذربایجانی، ترکمنی، قشقایی، خلج و غیره بیش از نیمی از انرژی، نیرو و توان مغزی این کودکان صرف یادگیری و یا بهتر است بگویم صرف حفظ و ازبر نمودن اشکال لغات فارسی و عربی می‌شود. یک بچه‌ی ترک در بدو آموزش، یادگیری حروف تشکیل‌دهنده‌ی لغات عربی-فارسی را مدنظر ندارد بلکه او جهت راحتی و اخذ نمره شکل و عکس لغات را به خاطر می‌سپارد.
*برخی‌ها آموزش زبان مادری را با مخاطرات امنیت ملی و مرزی پیوند می‌دهند آیا واقعا آموزش به زبان مادری توسط گروه‌های قومی در درون یک کشور امنیت کشورها را به خطر می‌اندازد؟
معتقدم عکس این قضیه صادق است یعنی آموزش زبان مادری و رشد و تعالی آن به هیچ وجه موجب بروز مخاطرات چه در زمینه‌ی امنیت ملی و مرزی و چه غیر این‌ها نخواهد بود. برعکس موجب دلگرمی، پشتیبانی و حمایت بیش از پیش افراد گروه‌ها و اقوام مختلف داخل کشور خواهد شد. دلسردی، انزجار، نفرت و عدم حس همکاری و دلسوزی زمانی رشد و اوج می‌باید که با اعضای داخل یک خانواده به تساوی و عدل رفتار نشده باشد وگرنه چه انگیزه‌ای تشنج و بی‌تفاوتی و دلسردی در داخل خانواده را به وجود خواهد آورد!؟ تامین حقوق اقوام و احترام به آنان و حمایت همه‌جانبه از فرهنگ و زبان و حقوق حقه‌ی آنان موجب امنیت، صلح، دوستی و رفتارهای مسالمت‌آمیز، خوشایند و برادرانه در جامعه و مملکت خواهد بود. البته تامین حقوق ملی و قانونی اقوام گوناگون تشکیل دهنده‌ی این مملکت و اعلام حمایت و پشتیبانی از آن نبایستی عاری از صداقت و حسن نیت باشد و یا صرفا به صورت شعار و جهت فریب اذهان و افکار باشد. بایستی با حسن نیت، جوانمردانه، با قاطعیت و پشتکار وافر عمل نمود تا افراد گروه‌های بشری و اقوام مختلف مملکت نیز به عینه شاهد این حرکت و نفس عمل دولت باشند و با دلگرمی بیش از پیش حامی آن بوده و در کنار دولت محبوب خویش قرار گیرند وگرنه با دروغ، رندی و گول زدن کاری از پیش نخواهد رفت و بدتر موجب انزجار و دلسردی بیش از پیش اقوام نیز خواهد شد.
*منظورتان از صداقت و حسن نیت هیئت حاکمه و دولت چیست؟
منظور من از صداقت و حسن نیت هیئت حاکمه و دولت این است که اگر در این مورد اقدامی خواست بکند این اقدام صرفا جنبه‌ی تبلیغاتی-نمایشی و یا جنبه‌ی تصنعی و ساختگی نباشد.
*به طور مشخص چه کسانی حقوق زبان مادری را تضییع می‌کنند؟
کسانی حقوق زبان مادری گروه‌ها و اقوام مختلف جامعه‌ی کشوری را تضییع می‌کنند که به مفاد آیه ۱۳ سوره حجرات قرآن و فرموده‌ی خداوند کوچک‌ترین وقعی نمی‌نهند و حس و افکار مذموم شوونیستی چشم دل و بصیرت آنان را کور نموده است و به جز خویش به هیچ کس فکر نمی‌کنند. انسان یا گروه و هیئت حاکمه‌ی متعادل و معتقد به اصول و روابط انسانی و مدنی و اخلاقیات، هیچ‌گاه حق و حقوق مسلم و خدادادی دیگر اقوام و گروه‌های جامعه را زیر پا نمی‌گذارد و برعکس موجبات رشد و تعالی زبان، فرهنگ و آموزش به زبان مادری دیگر اقوام و گروه‌های جمعیتی را تامین می‌کند و گام در راهی انسانی و مدنی و پیشرفت و تعالی همه‌ی افراد بشری گذاشته و موجبات فراهم نمودن خرسندی و رضای هم‌نوعان خویش و متعاقب آن رضا و خشنودی خداوند خواهد شد.
*با توجه به مخالفت فرهنگستان زبان و ادب فارسی با آموزش زبان مادری به وسیله آموزش و پرورش در استان‌ها این مسئله را تهدیدی برای زبان فارسی و توطئه برای کم‌رنگ کردن این زبان عنوان کرده است نظر خود را در ارتباط با این نظریه بفرمایید.
مملکت ما ایران متشکل از اقوام و ملیت‌های مختلف اصلی و متفاوت از هم چه از بعد زبانی و چه از بعد نژادی است که این واقعیتی است علمی و جهانی که جهان علم به خوبی به این مسئله و حقیقت واقف است و این دیگر چیزی نیست که در قرنی چون ۲۱ روی آن را پوشاند و مستور نمود. اگر چنین سعی و کوششی هم شود باز در نهایت بی‌فایده خواهد بود و به مصداق سخن حافظ »عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری« خواهد بود.
بایستی به برخی گروه‌ها و افراد که در راس امور نیز جای گرفته‌اند خاطرنشان سازیم که این ره که شما می‌روید به خارستان است نه گلستان. در این مملکت مقدس اسلامی همه‌ی اقوام طبق نص صریح قرآن و همچنین قانون اساسی مملکت، دارای حق و حقوق ملی، مدنی و اجتماعی خویش می‌باشند. این مملکت منحصر به یک طایفه یا قوم به خصوصی نمی‌باشد. ایران متعلق به همه‌ی ایرانی‌هاست، چه فارس، چه لر، چه کرد، چه عرب، چه ترک خلج، چه ترک ترکمن، چه ترک قشقایی، چه داشته باشد داشته باشد ترک آذربایجانی و چه بلوچ همه دارای حق آب و گل و حق و حقوق در این مملکت خویش هستند. آموزش به زبان مادری یک بلوچ یا یک کرد یا یک ترک ترکمنی یا قشقایی چه ضرری می‌تواند به زبان فارسی داشته باشد یا برساند!؟ ما اگر خواهان زیست برادرانه و آکنده از مهر و صلح و دوستی در این مملکت هستیم ابتدا بایستی خواهان زیست و برخورداری از حقوق مساوی و برادرانه و عادلانه‌ی فرهنگ‌ها و زبان‌های گروه‌ها و اقوام مختلف داخلی باشیم و سپس بپردازیم به بقیه‌ی مراحل در غیر این صورت به مانند این خواهد بود که مردی برای خانه‌اش گوشت تهیه نکند و از همسرش توقع پخت و تهیه‌ی کباب داشته باشد. رشد و تعالی و آموزش رسمی و عملی (نه شعاری که هیچ‌گاه از قوه به فعل و از روی کاغذ به عمل نیاید) زبان اقوام دیگر به یقین موجب رشد و تعالی بیش از پیش زبان فارسی نیز خواهد بود، همچنان که در سده‌های پیشین نیز ما در تاریخ زبان و ادبیات فارسی همواره شاهد رشد و شکوفایی و باروری آن از سوی قوم و حاکمیت‌های غیرفارس در زمان غزنویان، سامانیان، ایلخانیان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، صفویان، افشارها و قاجارها بوده‌ایم و اکثر بال و پردهندگان زبان فارسی و آنان که رشد و شکوفایی بیش از پیش آن را موجب شده‌اند همگی از سلسله‌های غیرفارس حاکم بر جامعه‌ی ایران زمان خویش بوده‌اند. ملاحظه می‌فرمایید که این حاکمیت‌ها در کنار توجه به زبان خویش به رشد و پرورش و شکوفایی زبان فارسی نیز پرداخته و مشغول گشته‌اند ولی ما در تاریخ مملکتمان در قبال چنین حاکمیت‌هایی متاسفانه با احساس خجالت و شرمندگی کامل بایستی عرض کنم که حاکمیت‌هایی نیز چون ساسانی و پهلوی را هم داشته‌ایم که می‌دانید چه بر سر این مملکت و اقوام دیگر نیاورده‌اند و به جز آثار تاریخی و فرهنگی زبان خویش آثار دیگر اقوام هم‌وطن خویش را به کلی نابود ساخته و از صحنه روزگار و حیات تاریخی‌شان محو نموده‌اند. ساسانیانی که از آثار و تمدن حکومت سلسله‌ی پارتیان اشکانی کوچک‌ترین ذره‌ای باقی نگذاشته و اردشیر بابکان با کینه‌توزی تمام دستور می‌دهد هرچه که طی قریب ۵۰۰ سال حکومت اشکانیان پارت غیرفارس، به وجود آمده بود و بر جای مانده بود، به کلی منهدم، ویران و با خاک یکسان شد و حتی بسوزانند و یا تغییر نام دهند و به اسم حاکمیت ساسانیان برگردانند.
این زدودن و محو آثار تاریخی و فرهنگی و ادبی سلسله‌ی پارتیان اشکانی به حدی شدید و انکارناپذیر می‌باشد که حتی فردوسی نیز به این حقیقت شوم و تلخ در شاهنامه اقرار و اعتراف می‌کند و می‌گوید که به جز نام خشک و خالی از اینان چیزی بر جای نگذاشته‌اند باقی بماند. آنان که چنین فکر می‌کنند که با ایجاد آموزش و تحصیل به زبان مادری اقوام دیگر توسط آموزش و پرورش به صورت رسمی و عملی در استان‌ها و ولایات ایجاد تهدید برای زبان فارسی می‌شود در نهایت غفلت به سر می‌برند.
صاحبان این‌گونه طرز فکر به سیستم و نظام مقدس جمهوری اسلامی تعلق ندارند بلکه اینان بازمانده‌های رژیم نژادپرست و آپارتاید سابق هستند که با رندی و زیرکی خاصی به این نظام جمهوری اسلامی راه‌یافته‌اند و در درون نظام مبادرت به کارشکنی و اخلال و ایجاد ناامنی و تشنج در داخل مملکت می‌کنند.
این نظام از بدو تشکیل در سال ۵۷ به آرمان‌های مقدس و انسانی همواره در تلاش مبادرت به اجرای تک تک اصول و مفاد قوانین مقدس قرآن و قانون اساسی بوده است ولی متاسفانه عوامل نفوذی باقی‌مانده از رژیم گذشته در درون نظام مقدس جمهوری اسلامی همواره موجب ایجاد اختلال و کارشکنی و چوب لای چرخ نهادن در روند پیشرفت نظام بوده‌اند. اینان با نفوذ در پیکره‌ی جمهوری اسلامی همواره مانع از پیشرفت و پیشبرد اهداف مقدس این نظام شده‌اند و در پی رسیدن به اهداف و رویاهای شوم و شوونیستی و ناسیونالیستی موهوم خویش ضربات مهلکی بر پیکره این نظام مقدس و مملکت زده‌اند و همواره با نام جمهوری اسلامی اسلام، قرآن و مقدسات دینی این مردم مسلمان در عمل تیشه به ریشه‌ی اسلام و انقلاب و این نظام زده‌اند و همواره بانی و آتش بیار و شعله‌ور کننده‌ی معرکه‌های تبعیض نژادی و تحقیرهای قومی در سطوح مختلف دولتی گشته‌اند و موجبات نارضایتی و تفرقه در بین آحاد مردم و اقوام مختلف این سرزمین و مملکت گشته‌اند.
اینان با نام مقدس اسلام و قرآن در پی تشکیل و ایجاد امپراطوری پوچ و موهوم آکنده از ظلم و ستم و تعدی سده‌ی پنجم پیش از میلاد هستند و در نیل به این هدف شوم و نامقدس و غیرانسانی خویش به پایمال شدن و از بین رفتن حق و حقوق مدنی، ملی، اجتماعی و حق شهروندی دیگر افراد اقوام موجود در بطن پیکر این مملکت چون ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، خلج، ترکمن، قشقایی، طالش دامن زده‌اند و در این راه حتی دستور الهی و صریح قرآن را زیر پا می‌گذارند. مسلما مسئولان نظام جمهوری اسلامی چنین اجازه‌ای را به چنین افراد و عوامل نفوذی و ضداسلامی و ضد حقوق بشری را نخواهند داد و صددرصد هم انتظار ما و همه از نظام این است که به چنین افکار و عواملی کوچک‌ترین اجازه‌ی عمل و میدان‌داری ندهد و خود دولت محبوب آستین بالا زده و به کوری چشم دشمنان این مملکت مدارس و آموزشگاه‌های تعلیم و تربیتی به زبان اقوام داخل ایران را تامین و برقرار کند. امیدواریم به همین زودی مسئولان نظام کلنگ افتتاح مدارس و دانشگاه‌ها و ساختمان آکادمی فرهنگ و زبان دیگر اقوام را بر زمین کوبند و موجبات خرسندی و ایجاد محبت و دوستی برادرانه بیش از پیش اقوام این مملکت مقدس گردند. چرا که اقوام و ملیت‌های موجود در کنار هم سرمایه‌های واقعی و اساسی این مملکت اسلامی به شمار می‌روند.
امیدوارم دولت فعلی آستین همت را بالا زده به صورت عملی دست به کار شود نه مانند دولت‌های قبلی به طور شعاری و گول زدن افراد و اقوام. انشاءال… دولت فعلی حافظ اصول قانون اساسی چون اصل ۱۵ و ۱۹ هم بوده و با اجرای عملی (نه شعاری و دروغین) موجبات دلگرمی و خرسندی همه اقوام و آحاد جامعه ایرانی شود. *در اظهار نظری دیگر موضوع آموزش زبان مادری در کشور را امری وارداتی عنوان کردند آیا چنین اظهارنظری را می‌توان تایید کرد؟
کسانی موضوع آموزش زبان مادری را می‌توانند امری وارداتی و القایی از خارج قلمداد کنند که سعی در جلوگیری از پیاده شدن و تحقق این امر ضروری و خطیر در جامعه‌ی ایرانی را دارند و در پی نیل به اهداف شوم و شوونیستی خویش از بکار بردن هیچ مارک و برچسبی برای مخالفان و چوب لای چرخ پیشرفت ایران و ایرانی نهادن، ابایی ندارند.
مگر آموزش به زبان مادری جرم شرعی و سیاسی است که این همه داد و هوار راه انداخته و سخت می‌گیرند و موجبات ایجاد ترس و واهمه در درون جامعه و دولت را فراهم می‌آورند!؟ آنکه حساب پاک است، از محاسبه چه باک است!؟ این‌گونه افراد به جا مانده از رژیم ضدبشری پهلوی هستند که در کلاس‌های مدارس آذربایجان قلک‌های جریمه گذاشته بودند و هر شاگرد آذربایجانی در صورت فراموشی احیانا کلمه‌ای به زبان مادری خویش می‌گفت معلمین موظف بایستی او را علاوه بر جریمه‌ی مشق نویسی و تنبیه بدنی جریمه نقدی نیز می‌نمودند حال اگر آموزش زبان مادری را امری وارداتی می‌پندارند بایستی پرسید مگر عیبی دارد انسان کار نیک و خوب و پسندیده را از دیگران بیاموزد و مگر پیامبر بزرگوار ما نفرموده‌اند که اطلبوالعلم ولو بالصین یعنی به دنبال علم و اخذ آن و در طلب یادگیری علم و کارهای خوب و نیکو باشید ولو در چین باشد.
حال ما یک مورد کار نیک و انسانی را از یک چینی یا دانشمند چینی بیاموزیم چه عیبی دارد!؟
*و اما حرف آخر
در پایان از آراز آذربایجان به خاطر تهیه این مصاحبه و ابراز توجه به این امر مهم و بسیار ضروری قومی – ملی اقوام تشکیل دهنده‌ی خانواده‌ای بزرگ به نام ایران یعنی دقت و توجه به مسئله زبان مادری اقوام و آموزش و پرورش آن در چهارچوب قوانین حقوقی و عرف حقوق بشری و اهمیت آن برای جامعه‌ی ایران و دولت فعلی نظام جمهوری اسلامی نهایت تشکر و امتنان را داشته و این ایام خجسته دهه فجر انقلاب اسلامی را تبریک می‌گویم.
*با تشکر از وقتی که در اختیار ما و خوانندگان روزنامه گذاشتید.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


8 + = هفده