اعتماد عمومی بالاترین رمز بقای جامعه بحساب میآید
محمد آسیابانی
گروه فرهنگی: در جوامعی که در زمینه اعتماد اجتماعی به مرحله خطر رسیدهاند، رواج گفتوگو اعتماد را به عنوان سرمایهای اجتماعی گسترش خواهد داد.
گفتوگو همان وقتی اهمیت پیدا میکند که به علل مختلف دو سوی گفتوگو تفاوتها باهم چشمگیر است. ضمن اینکه تفاوتها به رسمیت شناخته میشود اما میدانند که بدون آنها گفتوگو قابل فهم نیست. گفتوگو یک وجه معرفت شناختی دارد و در این حالت برای حل مسالهای به کار میرود. بنابراین مفهوم گفتوگو یک مسیر کلامی نیست که یکی یا هر دو طرف قصدشان مجاب کردن دیگری باشد. گفتوگو القا و تلقین نیست. گفتوگو شبیه تدریس هم نیست. گفتوگوی اصیل شبیه سازی نیست و اول و آخرش گشوده است. ما وقتی وارد گفتوگو میشویم و ابتدایش را با شرط گذاشتن برای همدیگر نمیبندیم.گفتوگو با شرط گذاری شروع نمیشود بنابراین آغازش باز است. همچنین پایان گشوده دارد و دو طرف نمیدانند که در آخر گفتوگو قرار است به چه برسیم. گفتوگو از پیش پایانش قابل پیشبینی نیست و دو طرف پایانی از پیش مشخص نکردهاند. بنابراین گفتوگو از جنس هدایت و راهنمایی نیست و از جنس تعیین و تکلیف اختلافات حقوقی و قضایی هم نیست. گفتوگو تحت قوانین حقوقی و قضایی تکلیفش مشخص نمیشود. یک راه معرفتی است که از راه هم نوایی افقها دو طرف را به موضع سومی میرساند که نسبت به مواضع طرفین گفتوگو در سطح بالاتری قرار دارد.دو طرف گفتوگو پیش از گفتوگو به خطاهای خود واقف نبودند و در خلال گفتوگو به دستاورد کشف خطاهای خود رسیده و سعی میکنند در حذف آنها بکوشند. بنابراین نقطه پایان گفتوگو به نسبت نقطه شروع مرتفعتر است.اعتماد مفهوم چند لایهای دارد و مفهوم بسیطی نیست. از قضا مفهوم سرراستی هم نیست. یک مفهوم سه چهره است. یعنی این مفهوم واجد سه وجه است که این وجوه باهم در تعارض نیستند. هرکدام احکام ویژه خود را دارند و با زبان خودشان با ما سخن میگویند. دریافت هرکدام از آنها رویکرد متفاوتی را از ما میطلبد. باید به مفهوم اعتماد وضوح بخشید. هرچند که ما در هر روز بارها درباره آن صحبت میکنیم. امروز مد شده که ما هر روز مدام میگوییم که دیگر به هیچ کس نمیتوان اعتماد کرد. ما هرچه این را بیشتر تکرار کنیم ممکن است بیشتر در سطح جامعه ما رواج پیدا کند.وجه روانشناختی اعتماد فوقالعاده درشت و برجسته است. وقتی از اعتماد در تداول روزمره صحبت میشود مراد ما وجه روانشناختی اعتماد است و وجهی سوبژکتیو دارد. وقتی از اعتماد یا عدم اعتماد صحبت میکنیم ظاهرا داریم درباره یک ایستار روانشناختی حس خودمان را بیان کرده و درباره دلایل آن معمولا به خود ارجاع میدهیم.اما اعتماد یک وجه مهم و برجسته معرفت شناختی هم دارد که در واقع در همینجا ارتباط آن با گفتوگو هم برجسته میشود. اعتماد به معنای روانشناختی کلمه از قضا شرط گفتوگو نیست و معلوم هم نیست برای گفتوگو خوب باشد چون ممکن است سر از خودفریبی دربیاورد. اعتماد در معنای روانشناختی به باور معرفت شناسان غیرمجاز است.اما در مقام شناخت اعتماد یک معنای خیلی مشخص و عملیاتی دارد و آن انتخاب از بین دو وجه است که یک وجه از آن را میتوان اعتماد نامگذاری کرد. شناخت شناسان نوعی خوشبینی را در کنار نوعی بدبینی برای گفتوگو تجویز میکنند. یعنی نباید کنشهای گفتاری دیگری در گفتوگو را حمل بر سونیت او کنیم. ما باید دائما این استراتژی را دنبال کنیم که هر رفتار گفتوگویی دیگری ناشی از حس نیست اوست، حتی اگر صورت زبانی خوبی نداشته و آزارنده و گستاخانه باشد.ما باید دائما فرضمان این باشد که دیگری نیت سویی ندارد و قصد و غرضش توهین و آزاردادن ما نیست. از طرفی اما باید نوعی بدبینی معرفت شناختی را لحاظ کنیم. ما محتوای سخن دیگران را به صرف اینکه گوینده یا اسناد سخن و یا دلایلی که برای سخن اقامه میکند نباید به سمع قبول بشنویم. یعنی استراتژی ما با محتوای سخن دیگران و نه قصد و غرضشان باید بدبینانه باشد و ما باید بکوشیم تا آن را نقد کنیم. نکته مهم در این زمینه این است که ما باید نسبت به محتوای معرفتی آنچه که فعلا درست میپنداریم و موضع ماست بیش از محتوای سخن دیگران باید بدبین باشیم. ما باید این آمادگی را دائما در خودمان زنده نگه داریم که در گفتوگو علایمی را دریافت کنیم که محتوای معرفتی ما خطاست. یعنی بدبینی معرفت شناختی را باید از خودمان شروع کنیم.اعتماد در اینجا به معنای همان خوشبینی انسان شناختی است که ما باید حین گفتوگو داشته باشیم. ما باید به دیگری اعتماد کنیم و بدانیم که صورتبندی سخنان او از سر حسن نیت است. باید دائما نزد خودمان بهانه بتراشیم که اگر چهل دلیل برای سونیت او وجود دارد اما حتما دلیلی پیدا میشود برای حسن نیتش و این رفتار و کنش پیامبر اسلام است. به همین دلیل برخی به پیامبر میگفتند که شما بسیار به افراد خوشبین هستید. جواب قرآن این بود که این به نفع مردمان است که پیامبر شما به شما اعتماد دارد و سخن شما را به حسن نیتتان ربط میدهد.ما درباره شروط و شرایط گفتوگو میتوانیم صحبت کنیم و فهرستهای بلند بالایی را تنظیم کنیم که گفتوگو منوط به چه شرطهایی است، اما فراموش نکنیم که فهرست این شروط یک مخاطب بیشتر ندارد و آن هم خود ما هستیم. برای دیگری نمیتوان شرط گذاشت. شما میتوانید برای پیش رفتن گفتوگو برای خود شرطهایی بگذارید اما برای دیگری خیر.گفتوگو در هر جامعهای خوب پیش نمیرود فارغ از اینکه دو طرف گفتوگو چه شخصیتی داشته باشند؟ گفتوگو در یک ظرف اجتماعی اتفاق میافتد. در حوزه نظریه سیاسی دانشمندان روانشناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی درباره مدار اعتماد اجتماعی سه گونه جامعه را معرفی میکنند. آنها برخی از جوامع را اعتماد بنیاد میدانند. معتقدند که برخی از جوامع بنیادشان بر اعتماد چند جانبه و متقابل است و به لحاظ تاریخی توضیح میدهند که چه تعلقات مادی و فرهنگی این جوامع را متمایز میکند؟ و چه ساختارهایی اجتماعی وجود دارند؟برخی از جوامع دیگر اعتماد سکه رایجی نیست و نه تنها رمز بقا بحساب نمیآید، بلکه ممکن است به فنا شدن کسی که آن را اعمال میکند، بیانجامد. ما از جوامع همآغوش خطر هم میتوانیم اسم ببریم که هر حرکتی در آن میتواند به فاجعه رخ دهد. به این ترتیب در جوامعی که هم آغوش خطرند گفتوگو فارغ از اراده طرفها، گفتوگو دشوار است و موانع بسیاری دارد، اعتماد حتی در چنین جوامعی شرط شکل گیری گفتوگو نیست. اعتماد بیش از آنکه شرط گفتوگو باشد حاصل جدیت کسانی است که آگاهانه روند گفتوگو را طی کرده و بهایش را میپردازند. اعتماد در اینجا حاصل گفتوگوست. بنابراین کسانی که مجدانه در چنین جوامعی به روندهای گفتوگویی تن میدهند، ناخواسته دارند درجات اعتماد اجتماعی را بالا میبرند.گفتوگو و شرایط آن محدود به شرایط انسانها نیست بلکه شامل رابطه انسان با محیط و رابطه با محیط زیست او هم هست. درباره عناصر سازنده محیط زیست پژوهشهای بسیاری شده و صدمات انسان به آن مورد بررسی قرار گرفته است. به عنوان مثال کنفرانسهای زیادی درباره هشدار به صدمات صنعت به محیط زیست انجام شده است. اما دعوت به بهبود محیط تفکر سخت تر است چون استانداردهایش قابل اندازه گیری نیست.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، اکولوژی فکر شامل عادتهای معمول ماست که اگر به آن فکر نکنیم ممکن است باعث محدود شدن فکر ما شود. ما باید به حافظه خود توجه کرده و آن را دگرگون سازیم. فکر از محیط به درون ما آمده و پس از تحولاتی به بیرون هم میرود. ویلیام اسحاق میگوید که باید به کلمات توجه کرد. اکولوژی تفکر و اخلاق نیازمند بازسازی است و این بازسازی به گفتوگو وابسته است. تغییر در محیط زیست باعث مشکلات در روابط اجتماعی هم شد و اعتماد از بین رفت.
ما باید اعتماد را رواج دهیم تا کارها به روال خود بیفتد. امام موسی صدر میگوید جهان به سوی کمال در حرکت است اگر عمل ما خیر باشد هماهنگ با مزرعه هستی است. دکتر نصر میگوید این جهان دارای نظام دقیق است که در طبیعت چه با معنویات. دقت در نظم ما را با هستی همگون میسازد. ما برای فراهم کردن دوستی و همزیستی و صلح میتوانیم تاثیرگذار باشیم.
.AZazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱:۵۹ ب.ظ