نقش رسانههای جمعی در حفظ زبانهای بومی
گروه فرهنگی:حفظ و حراست از آثار باستانی و میراث گذشته ما مسئله ای است که در دولت ها و برهه های زمانی مختلف مورد اهمیت بوده است.
این حراست از آثار اتفاقی است که برای فعالان میراث فرهنگی حکمی حیاتی دارد و تا امروز تلاش های ویژه ای برای آن صورت گرفته است. با این حال در کنار آثار فیزیکی، ارثیه گرانقدری از جنس شفاهی به ما سپرده شده که شاید حراست و حفاظت از آن حتی در جایگاه بالاتری نسبت به مراقبت از اجسام و آثار باستانی داشته باشد. گویشهای محلی و زبانهای قومی غنی ایران همان ارثیه با ارزشی است که متاسفانه این روزها با بیاهمیتی قومها و میل به مهاجرت بومیان به شهرها و زندگی ماشینی رو به انقراض و فراموشی میرود. از بین رفتن یک گویش محلی و یک زبان قومی، به تنهایی رنج آور و تأسف برانگیز است اما دردناک تر، آن است که با از میان رفتن یک زبان یا یک گویش، تاریخ و فرهنگ شفاهی یک قوم و یک ملت نیز از بین میرود و این مساوی با از بین رفتن داستان ها، ضرب المثل ها، خاطرات و … است. بنابراین توجه به این مهم؛ توجه به لزوم حفظ و احیای زبان ها و گویش های محلی را صدچندان می سازد. بر همین اساس نقش رسانههای جمعی به خصوص رادیو و تلویزیون در حفاظت از زبانها و گویشها پررنگ میشود و از سوی دیگر ورود آموزش و پرورش به این مقوله نیز اهمیت مییابد. بر همین اساس گفتگویی با دکتر هنگامه آشوری انجام دادیم تا در زمینه نقش رسانههای جمعی و آموزش و پرورش در حراست از زبانهای قومی به یک تحلیلی علمی برسیم. ایران کشوری است که در میان کشورهای مختلف دنیا از وجود زبانها و گویشهای مختلف بومی بهره میبرد با این حال زبان فارسی به عنوان زبان اصلی مردمان ایران در تمام نقاط آن به عنوان زبان اصلی معرفی میشود. دکتر آشوری دراین باره میگوید: در کنار زیباییهای مختلفی که کشور ایران با آنها شناخته میشود، کشور ما منطقهای است که با تنوع زبانی مختلف و متنوع در تمام دنیا معرفی میشود که این مسئله جذابیت کشور ما را برای محققان و زبان شناسان دنیا دو چندان میکند. وی می افزاید: از آنجایی که کمتر کشوری از چنین تنوع زبانی برخوردار است بنابراین حفظ و حراست از گویشها و زبانهای محلی برای ما اهمیت پیدا میکند که بنده با کلیت این کار موافقم و معتقدم این کار باید در ابتدا با کمک بومیان هر منطقه صورت بگیرد.رسانهها نقش مهمی در نهادینه کردن مسائل و تابوهای اجتماعی در میان مردم دارند و رادیو و تلویزیون به عنوان رسانههای دیداری و شنیداری نقشی به مراتب مهمتر از رسانههای نوشتاری در این زمینه ایفا میکنند. در همین راستا در حفظ و حراست زبانها و گویشهای بومی رادیو و تلوزیون به عنوان رسانههای جمعی نقش ویژهای خواهند داشت با ورود رسانهها برای ماندگاری زبانها و گویشهای بومی کاملا موافقم و معتقدم تکرار و مرور زبانهای محلی باعث میشود تا حتی شهرنشینان از اصالت واقعی خود فاصله نگیرند. اتفاقا این مسئله با راهاندازی و فعالیتهای شبکههای استانی تا حد زیاد و مطلوبی صورت گرفته و در برخی از شبکههای استانی گاهی با پخش ۷۵ درصدی برنامهها به زبان محلی مواجه هستیم. در کنار شبکههای استانی بعضی از اقوام ایرانی اقدام به راه اندازی نشریات و جراید به زبان محلی خود کردهاند که این مسئله نیز اقدامی جالب در حفظ زبانهای محلی است. از این طریق شکل نوشتاری زبانها نیز برای آیندگان باقی می ماند و فرهنگ و تاریخ ما از نظر نوشتاری نیز ماندگار میشود. وی میافزاید: فرهنگ ما هر چه دارد از مکتوباتی است که از گذشته برایمان باقی مانده است، بنابراین هر قوم در کنار حفظ زبان شفاهی خود باید مجلات و روزنامههایی را نیز به زبان محلی منطقه خود داشته باشد. با وجود اقدام موثر رسانهها در استفاده از زبانها و گویشهای مختلف، در مواردی اقوام مختلف نسبت به توهین یا به استهزا گرفته شدن زبان و لهجه بومی خود موضعگیریهایی داشتهاند که این مسئله در کاربرد رسانهها در حفظ و حراست از زبانهای محلی به صورت تناقضآمیز عمل کرده است. احترام و اجرای صحیح لهجهها و زبانهای محلی هر چند باید در دستور کار رسانهها قرار گیرد اما باید فرهنگ سازی در مناطق مختلف کشور ما نیز به شکلی صورت گیرد که برخی تعصبات به زبانها و لهجههای ایرانی تا حد زیادی تعدیل شود. هر چند این فرهنگ سازی به شکل عمدهای صورت گرفته و قومها حساسیت کمتری نسبت به این مقوله پیدا کردهاند از سوی دیگر به تازگی موجی از حمایت قومهای مختلف از یکدیگر به وجود آمده که در فرمتی شبیه به لطیفههای تمسخر آمیز گذشته ساخته شده و این بار از اقدامات بزرگ قومها در آنها صحبت شده و در فضای مجازی بین افراد مختلف منتقل میشود. شوخی کردن با قومیتها هیچ ایرادی ندارد هر چند این مسئله مستلزم این است که شوخی ها به توهین آمیخته نشوند و ظرفیتها نیز بالا رود. اصولا فارسی زبانان در تمام دنیا به داشتن روحیه طنز شهرت دارند و این هیچ ایرادی ندارد که برخی شوخیها وارد زبان ما شود هر چند تاکید میکنم شوخیها صرفا باید برای شاد شدن به شکل منطقی باشند و شوخی آمیخته به توهین در هیچ کجای دنیا پذیرفتی نیست ورود زبانهای محلی به کتب درسی مدارس و دانشگاهها موضوعی است که از مدتها قبل مورد توجه اقوام مختلف قرار گرفت و حتی در مقطعی در صحن مجلس شورای اسلامی نیز به شور گذاشته شد. ورود زبانهای محلی به متون آموزشی اقدامی است که به طور کلی ایرادی ندارد و مثبت به نظر میرسد، اما باید پذیرفت که استفاده از این زبانها عملا خارج از مرز آن منطقه مخصوص کاربردی ندارد و تنها احترام به آن زبان خاص محسوب میشود. این حقیقت وجود دارد که عصر امروز عصر ارتباط و تکنولوژی است و ما باید به دنیال راه حلهایی باشیم که با یک زبان مشترک راههای ارتباط را سادهتر کنیم. در کل نباید اهمیت به زبانهای محلی عامل محدودیت شود و حفظ و حراست از زبانهای محلی نباید به معنای محدود شدن در یک زبان خاص باشد .اقوام در تعامل با یکدیگر فرهنگ را میسازند و زیبایی فرهنگ به این است که به صورت آمیزهای باشد. بنابراین در ازدواجها و تعاملات فرهنگ ما به جا میماند و نباید وجود زبان مخصوص کردی یا آذری شکافی در تعاملات اجتماعی ایجاد کند. امروزه دپارتمانهای بینالمللی زبان و ادبیات فارسی فعالیت های چشمگیری در کشورهای مختلف دنیا دارند که این نشان دهنده غنی بودن زبان فارسی و علاقه خارجیها به آشنایی با زبان رسمی کشور ماست. ما گروهها و دپارتمانهایی داریم که به صورت آکادمیک در زمینه معرفی زبان غنی فارسی به دنیا فعالیت میکنند. این مسئلهای است که باید به آن با دید علاقه مندی مردم دنیا به تعاملات فرهنگی نگاه کنیم .فارغ از مسائل سیاسی موجود در دنیا آدمها به ذات با یکدیگر آشنا هستند و این آشنایی ذاتی سبب میشود تا مردم در تمام دنیا برای شناخت بیشتر یکدیگر تلاش کنند. مردم اروپا در شاخههای ادبی بزرگان زبان فارسی را به خوبی میشناسند و علاقه دارند تا برای شناخت بیشتر بزرگان زبان و ادبیات کشور ما زبان فارسی را بیاموزند. بنابراین حقیقت اینجاست که سیاست نمیتواند انسانها را از نظر فرهنگی از یکدیگر جدا کند.برای مثال تاجیکها به عنوان گروهی از مردم همزبان ما اصلاح جالبی به نام»تبر تقسیم« دارند و بنابراین اصلاح معتقدند که کشورهایی مثل ایران، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان دارای فرهنگ و ادبیات یکسانی هستند که متاسفانه این فرهنگها با تبر سیاست از یکدیگر جدا شده اند و حالا باید زبانشناسان در حفظ و نزدیک کردن دوباره فرهنگها به یکدیگر از طریق ادبیات تلاش کنند.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۶:۱۲ ق.ظ