جوان گرایی محور اصلی توسعه فرهنگی
علی رزمآرای
گروه فرهنگی: نویسنده این نوشتار، با توجه به گسترده بودن مباحث و موضوعات، همچنین چند بعدی بودن هر کدام از موارد، ناچار از دسته بندی و اهمیتگذاری بخش بخش موضوعات و مباحث و در نتیجه ارائه اهم گوشههای مربوط آنها به کلانشهر ارومیه و استان آذربایجان¬غربی بوده است.
در نوشتار حاضر نیز جایگاه قشر جوان و شخصیت انسانی جمعی این قشر در ساخت و زیر مجموعه توسعه انسانی و نیل به توسعه فرهنگی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
یکی از ضروریات امر مطالعه و برنامه¬ریزی فرهنگی در جهت جریان سازی توسعه انسانی را توجه به جنبههای روانی و روحی جمعیت اجتماعی جامعه مورد مطالعه و برنامه ریزی میدانند. به طوری که یکی از شاخصههای مهم توسعه انسانی را در ابعاد روان شناختی و معنوی زندگی اجتماعی انسان خلاصه میکنند. توسعه انسانی وابسته به منش و اخلاق اجتماعی مردمان یک جامعه است. یعنی سیر در وضعیت جسمانی سالم، روحیه و منش سالم انسانی میخواهد. به همین دلیل توجه به امر روانشناسی توسعه و روانشناسی در توسعه انسانی از مهمترین و کلیدیترین بخشهای توسعه فرهنگی است.
مطالعه در روان¬شناسی توسعه خود به تنهایی فصلی گسترده از موضوعات مؤثر در فرایند توسعه است. جامعه¬شناسی، اخلاق، استانداردهای روانی حیات انسانی در جمعیت جامعه، گوناگونی و تنوع فرهنگهای انسانی براساس دیانت و مذاهب، اقوام، ملیتها، زبانها مبحث دین و شرایع مذهبی خود به تنهایی (که فصل پر اهمیتی را تشکیل میدهد)، از مهمترین زیر مجموعههای مورد مطالعه در مبحث روان شناسی توسعه هستند. از سویی روان شناسی در توسعه انسانی نیز به شکل جداگانه زیر مجموعه¬های فوق را در جهت تکامل انسان در سیر جریان توسعه انسانی بررسی میکند. در واقع در مبحث روانشناسی توسعه موارد فوق مجموعه موارد مؤثر را تشکیل میدهند اما روانشناسی در توسعه انسانی این موارد را جداگانه کاربردی کرده و به شکل کاربردی مورد مطالعه قرار میدهد. توسعه همه جانبه یک جامعه انسانی مانند تحول شخصیت آدمی است که باید در همه جنبههای اجتماعی، روانشناختی، اخلاقی، عاطفی، جسمانی و حرکتی، به صورتی هماهنگ رشد و تکامل یابد؛ بنابراین غفلت از جنبههای روانی، اجتماعی و فرهنگی در توسعه انسانی یک جامعه ممکن است به توسعه نامتوازن و تک بعدی آن منجر شود. مؤلفههای فرهنگی تاثیرگذار بر توسعه انسانی طیف وسیعی از عناصر روانی و اجتماعی و حتی شخصیتی را در بر میگیرد که محققان در مطالعه هر کدام از آنها، بر اساس نگرش خاص خود به چند عامل از آنها پرداختهاند. احساس غرور و سربلندی، حس رقابت و برتری طلبی انگیزه پیشرفت، وجدان کاری، سخت کوشی امیدواری، احساس نزدیکی و یکپارچگی شهروندان، احترام به قانون و نظم، احساس دلبستگی به محل زندگی، استقبال از دستاوردهای مثبت فرهنگی سایر جوامع از جمله عوامل مهم روانی توسعه انسانی در یک جامعه به حساب میآیند که نقش آنها کمتر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. محققین در امر روانشناسی توسعه، نیاز به پیشرفت را عامل مهمی در پیشرفت جوامع تلقی کرده و از روی بررسی آثار باستانی، اسطورهها و به طور کلی میراث فرهنگی جوامع به نقش این نیاز در پیشرفت بشری تاکید ورزیدهاند، سایر عوامل روان شناختی نیز میتوانند زیربنای عوامل اجتماعی و فرهنگی توسعه انسانی باشند. به عنوان مثال سهیم شدن (مشارکت) مردم در توسعه مورد توجه اکثر برنامه ریزان فرهنگی قرار گرفته است. اما این فرایند (مشارکت) که فعالیتی اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود، به عوامل متعدد روان شناختی وابسته است. برای انجام این فرایند (مشارکت) باید حس مسئولیت پذیری شهروندان افزایش یابد. یعنی این فرایند امری اختیاری نیست و احساس مسئولیت شهروندان نوعی الزام برای سهیم بودن (مشارکت) به وجود میآورد. این احساس نیز خود به دلبستگی افراد به جامعه شان وابسته است. برای دلبستگی به محیط زندگی، فرد باید امید به توسعه آن نیز داشته باشد. همواره احساس امنیت در توسعه مورد تاکید قرار گرفته است. یک جامعه برای پیریزی روابط اجتماعی مناسب، رشد و بالندگی افراد جامعه و نهایتا ً مشارکت افراد برای سازندگی، نیازمند احساس امنیت است.
با این توصیفات، جوانان و علیالخصوص قشر تحصیل کرده جوان در یک جامعه شهری مانند ارومیه چه نسبتی با مؤلفههای طرح شده در طول مباحث فوق دارند؟ این سوال در جو جامعه شهری کلانشهر ارومیه و استان آذربایجان غربی پررنگتر جلوه میکند. چرا که ابتدا ً باید پرسید که آیا اساسیترین بخش موارد طرح شده از گستره و تنوع فرهنگی و مذهبی تا اخلاق و منش جمعی، همچنین امنیت اجتماعی و شان اجتماعی و از سویی مواردی نظیر احساس غرور و سربلندی، حس رقابت و برتری طلبی، انگیزه پیشرفت، وجدان کاری، سخت کوشی، امیدواری، احساس نزدیکی و یکپارچگی شهروندان، احترام به قانون و نظم، احساس دلبستگی به محل زندگی و… تا چه حد در مجموعه انسانی شهر ارومیه نمود دارند که بتوان آنها را در اندام جوانان این کلانشهر و استان نیز متصور دید!؟
از منظری دیگر مردمان کلانشهر ارومیه و استان آذربایجان¬غربی تا چه اندازه به توسعه محل زندگی خود امیدوارند تا نمود آن در توسعه انسانی و در وجود خود آنها متبلور شود و در این میان قشر جوان یعنی قشری که آینده این محل زندگی و شهر و یا استان در دست آنان خواهد بود به عنوان انسان در کجای توسعه فرهنگی اقتصادی آن قرار دارند؟
در برنامه¬ریزیهای منطقهای و کلان برای توسعه فرهنگی تا چه اندازه به جوانان بها داده شده و آن را در متن این برنامهها و آینده این برنامهها دیدهاند؟ وضعیت و شرایط جوانان ذیل ِ برنامههای توسعه انسانی و مباحث آن در شهر ارومیه و استان، چگونه ارزیابی میشود و آیا در جوانان امیدی برای حرکت در جهت توسعه فرهنگی و اقتصادی دیده میشود؟
با توجه به وجود معضل بیکاری و متأسفانه برخورد سطحی با آن و همچنین اشغال همه گیر فرصتهای شغلی از انواع مختلف از سوی بازنشستگان ادارات و امثالهم، همچنین تغییرات موضعی هنجارهای شغلی در بحث جنسیت و جذب شدن حداکثری دختران و زنان جوان به بازار اشتغال در قیاس با پسران و مردان جوان و در نتیجه به هم خورد توازن اجتماعی و روانی در بستر جامعه که شهر ارومیه و استان نیز از آن مستثنی نیست، قشر جوان را از درون منفعل کرده و هر کدام از دو سوی ماجرا (دختران و پسران) را به دام هنجار شکنی مختلف اجتماعی و فرهنگی و حتی شخصی (اعتیاد و…)، گریز از ازدواج، تحصیل بدون آینده، و اشتغال بی هدف (خصوصا ً در زنان و دختران) سوق داده است.بیندیشم که جوانان کلانشهر ارومیه و استان را کجایی توسعه انسانی نداشته و توسعه فرهنگی انجام نشده باید ببینیم!؟ وا… اعلم
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۴:۱۷ ق.ظ