گستاخی در فضای مجازی بی‌هراس از طرد یا تنبه اجتماعی

گستاخی در فضای مجازی بی‌هراس از طرد یا تنبه اجتماعی

گروه اجتماعی:چندان عجیب نیست مردمی که در عصبانیت، گوی رقابت را از دیگر کشورها می‌ربایند و رتبه دوم جهان را در فهرست عصبانی‌ترین مردم دنیا به نام خود رقم می‌زنند همه جا عصبانی باشند؛ در خانه، در خیابان، در محل کار، در استادیوم‌های ورزشی و این روزها حتی در فضای مجازی! کسانی که تا دیروز با کوچک‌ترین خشم و ناراحتی، در ملأعام با یکدیگر دست به یقه می‌شدند و در کنار مشت و لگد، چند دشنام هم نثار یکدیگر می‌کردند، حالا ابزارهای مدرن‌تری برای تخلیه روانی خود پیدا کرده‌اند: شبکه‌های اجتماعی!لیونل مسی که شاید از اولین قربانیان هجوم فوتبال‌دوستان عصبانی و بی‌اخلاق به صفحه فیس‌بوک خود بود هنوز هم از خشم ایرانی‌ها جان سالم به در نبرده است. او که در جریان مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۴ پس از گلی که به تیم ملی ایران زد مورد ملاطفت دشنام‌دهندگانی قرار گرفت که از شدت عصبانیت و شاید هم بی‌خردی از خاطر برده بودند مسی فارسی نمی‌داند، دوباره خون تماشاگرنماهای فوتبال را به جوش آورده است.
بی‌اخلاقی مجازی اما، گریبان خودی‌ها را هم گرفته است. تا آنجا که کاربران اینستاگرام از مرگ یک دختر پورشه‌سوار در تصادف، اظهار خشنودی می‌کنند و این مرگ را شایسته کسانی می‌دانند که با پول‌دزدی یک‌شبه ره صدساله رفته‌اند. در اینستاگرام هم هر کس خانه و خودرو مجلل دارد یا دزد است، یا حق دیگران را خورده یا از رانت و رابطه‌ای سوءاستفاده کرده است! چهره‌های هنری هم گاه و بی‌گاه آماج این بی‌اخلاقی‌های شبکه‌ای قرار می‌گیرند. این از چهره‌ها اما، مردم عادی و ناشناس هم از بی‌اخلاقی‌های شبکه‌ای در امان نیستند. در این خانه شیشه‌ای، هر کس عکسی یا نوشته‌ای به اشتراک می‌گذارد باید منتظر باشد تا سیلی از کامنت‌های انتقادی یا توهین‌آمیز دریافت کند. از شکل و قیافه و اندام گرفته، تا مبلمان خانه و غذای سرمیز و ماشین و سفر و حتی طرز فکر و اندیشه افراد هم سوژه‌ای است تا عده‌ای به هتاکی و توهین مشغول شوند.
هیچ کس در امان نیست. برخی مردم انگار با هم سر جنگ دارند. هر روز صبح، چشم‌تان را که باز کنید و به صفحه کاربری‌تان در یکی از شبکه‌های اجتماعی سری بزنید دست‌کم ناگزیرید چند نفر را بلاک کنید، ریپورت کنید یا قید دوستی یکی دو نفر را بزنید.
این همه بی‌اخلاقی از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ جامعه ایرانی آیا، فحاش و گستاخ‌تر شده است؟ یا این فضای مجازی است که فرصت ابراز خشم و نفرت و هیجانات پنهان یا سرکوب‌شده را فراهم کرده است؟ در پاسخ به این سوالات جامعه‌شناسان و روانشناسان بسیاری دست به قلم برده‌اند و تحلیل خود را از رشد بی‌اخلاقی در فضای مجازی به رشته تحریر درآورده‌اند. برخی می‌گویند سرخوردگی از انتظارات اقتصادی و اجتماعی مردم را طلبکار کرده است آنقدر که تصور می‌کنند همه حق‌شان را خورده‌اند و این فضای مجازی جایی است که باید یقه دیگران را گرفت. برخی هم می‌گویند این اظهار نظرهای عریان و بی‌قید و بند در شبکه‌ها، ناشی از نبود آزادی بیان در فضای عمومی و واقعی است که پای حرف‌های مگو را به شبکه‌ها باز کرده است. و البته در تحلیلی جامع‌تر، برخی از جامعه‌شناسان این پدیده را ناشی از اعتراضات اجتماعی نهفته از یک سو، و عقب ماندن فرهنگ و اخلاق در مقابل رشد سریع شهرنشینی و کاربرد تکنولوژی از سوی دیگر می‌دانند.مطالعات تاریخی نشان می‌دهد فحش و الفاظ رکیک قرن‌هاست که در ارتباطات ملل مختلف به کار می‌رود. فحاشی نیرومند و تاثیرگذار است چرا که پشت آن احساسات و هیجانات بسیار قوی وجود دارد.
برخی از این الفاظ، نه فقط برای توهین و تحقیر بلکه برای تایید و تشویق دوستانه به کار می‌روند. از نظر بسیاری از کسانی که بد و بیراه می‌گویند این واژه‌ها نشان‌دهنده شدت احساس و هیجان است و الزاماً معنای فحش و دشنام ندارد.
در واقع تابوها هستند که قدرت ناسزا را تقویت می‌کنند، هرقدر محدودیت‌های اجتماعی برای بیان برخی حرف‌ها بیشتر باشد، رغبت مردم برای استفاده از آنها در شرایط خاص (مثلاً دعوا) بیشتر می‌شود. بدتر آنکه افراد با به زبان آوردن این واژه‌ها تصور می‌کنند چیز مهمی گفته‌اند، و با شجاعت تابوشکنی کرده‌اند!
بسیاری افراد وقتی خسته، عصبانی یا حتی شگفت‌زده هستند با فحاشی آرام می‌شوند. مطالعات روانشناختی نشان می‌دهد ناسزا گفتن می‌تواند سبب رهایی از آلام روحی و روانی یا دست‌کم تسکین این دردها شود. خیلی‌ها بعد از نوشتن یا به زبان آوردن الفاظ رکیک احساس آرامش و سبکی می‌کنند. جالب آنکه در بسیاری از موارد، مخاطب ناسزا، اصلاً آن را نمی‌شنود، یا نمی‌خواند یا حتی معنای آن را نمی‌فهمد. رانندگانی که در اتومبیل خود به دیگران بد و بیراه می‌گویند یا کامنت‌هایی که به زبان فارسی در صفحات کاربری چهره‌های عرب و انگلیسی‌زبان نوشته می‌شود از این دست‌اند.
تجمع دلخوری، کینه، نفرت و ناراحتی از یک فرد یا رویداد سبب می‌شود افراد به ناسزاگویی متوسل شوند چرا که فکر می‌کنند تنها راه خلاصی از این بغض، توهین به فرد مقابل است. منشأ این دلخوری‌ها می‌تواند خود شخصی باشد که مورد دشنام واقع می‌شود، اما گاهی نفرت‌ها و کینه‌ها ناشی از سرخوردگی‌ها و فشارهای اجتماعی است. ناسزاگویی در جمع دوستان یک کارکرد اجتماعی کلیدی دارد؛ به نظر می‌رسد به کار بردن الفاظ و جملات رکیک و شکستن تابوهای اجتماعی در جمع دوستان، آنها را با هم صمیمی‌تر می‌کند. در این جمع‌های دوستانه، فحش و ناسزا توهین محسوب نمی‌شود بلکه نشان‌دهنده تعلق و وابستگی به گروه است. اما فحاشی همیشه در بین دوستان و در شرایط آرام رخ نمی‌دهد. این روزها به ویژه در شبکه‌های اجتماعی بسیاری از کاربران تحت تاثیر جو روانی حاکم، درگیر ناسزاگویی می‌شوند و از اینکه مانند دیگران به یک شخص حمله می‌کنند لذت می‌برند. این پدیده همرنگ جماعت شدن برخلاف مورد قبل نشان‌دهنده صمیمیت و دوستی نیست بلکه، حاصل سرایت روانی جو شکل‌گرفته و تقویت احساس شجاعت و خشنودی فرد از پیوستن به یک حرکت جمعی است.
در کنار این همه برای ناسزاگویی، علل و عوامل دیگری هم عنوان شده است. برخی معتقدند گاهی افراد صرفاً برای تحریک و برانگیختن واکنش در دیگران ناسزا می‌گویند. یا وقتی فردی دست‌کم یا نادیده گرفته می‌شود، به فحاشی تمایل پیدا می‌کند. روانشناسان حتی بر این باورند که ناسزاگویی جایگزین خوبی برای خشونت فیزیکی است، گرچه آن را تایید یا تشویق نمی‌کنند! گروهی نیز می‌گویند ممنوع کردن استفاده از واژگانی که از احساسات و هیجانات افراد سرچشمه می‌گیرد درست مانند ممنوع کردن احساسات است؛ کاری که غیرممکن به نظر می‌رسد.باید به خاطر داشت دشنام دادن، بخشی از فرآیند رشد کلامی انسان است.
ما از کودکی می‌آموزیم کدام واژه‌ها تابو هستند و کدام خیر؟ و چه واژه‌هایی را در چه فضایی نمی‌توان یا نباید به کار برد. اما به نظر می‌رسد فضای مجازی این بایدها و نبایدها را بر هم زده است. کاربران شبکه‌های اجتماعی تصور می‌کنند در این فضا آزادی بی‌پایانی دارند تا هرچه می‌خواهند را به زبان بیاورند. آیا فضای مجازی افراد را گستاخ‌تر کرده است؟چه در فیس‌بوک، چه توئیتر و چه اینستاگرام، افراد کامنت‌هایی برای هم ارسال می‌کنند و مطالبی می‌نویسند که در ارتباطات رو در رو هرگز به زبان نمی‌آورند. فرقی نمی‌کند که فرد قربانی چه خطایی مرتکب شده است؛ از همسرش جدا شده، سیاستمدار بدی است، بینی بزرگی دارد، فوتبال را بد داوری کرده یا حتی همسایه‌ای است که شارژ ساختمان را نمی‌پردازد، در هر صورت نمی‌تواند مطمئن باشد که از حمله هتاکان سایبری در امان خواهد ماند.
واقعیت اینجاست که رسانه‌های اجتماعی سبب شده‌اند افراد با برقرار کردن روابط گسترده‌تر ارتباطات خود را تقویت کنند، آن‌گونه که تا پیش از این میسر نبوده است. اما متاسفانه در کنار این کارکرد مثبت، به صحنه منازعات و جدل و توهین و شایعه‌پراکنی نیز بدل شده‌اند. کمتر کسی در این فضای مجازی به این می‌اندیشد که کامنتی که می‌گذارد یا جمله‌ای که می‌نویسد چه تاثیری بر دیگران دارد. از منظر روانشناسی، ناشناس بودن در فضای مجازی نیروی قدرتمندی است که سبب می‌شود اشخاص احساس کنند نامرئی هستند. پنهان شدن پشت یک هویت قلابی یا نام جعلی به کاربران اجازه می‌دهد بی‌هراس از طرد یا تنبه اجتماعی، هر چه دل‌شان می‌خواهد بر زبان برانند. این‌گونه افراد بدون احساس ترس و مسوولیت، اتیکت‌های اجتماعی را نادیده می‌گیرند و حتی به این هنجارشکنی‌های گستاخانه افتخار می‌کنند.
آنها تصور می‌کنند فضای سایبر به آنان آزادی نامحدودی اعطا کرده است. در دنیای واقعی برای توهین و پرخاشگری همواره بازدارنده‌هایی وجود دارد. در این دنیا اگر به کسی توهین کنیم در بهترین حالت باید منتظر برخورد جدی و حتی درگیری فیزیکی و نزاع با فرد مقابل باشیم. ضمن آنکه فشارها و کنترل اجتماعی از ابتدا احتمال بروز این‌گونه رفتارها را کاهش می‌دهد. در دنیای مجازی اما، کسی نمی‌تواند با فالوئر یا فرندی که دشنام می‌دهد دست به یقه شود!
سرایت روانی یا جوگیر شدن در فضای مجازی هم دلیل دیگری است که به این تابوشکنی‌ها دامن می‌زند. برخی هم می‌گویند اینترنت مانند الکل هوشیاری کاربران خود را مختل می‌کند و آنها را وامی‌دارد تا به غریبه و آشنا چیزهایی بگویند که در یک دیدار حضوری جسارت گفتنش را ندارند.
شاید به همین دلیل است که باید به کاربران این شبکه‌ها بیاموزیم پیش از فشردن کلید ارسال یک بار دیگر بیندیشند شاید، از ارسال کلمه یا جمله‌ای که خلاف عرف و اخلاق است و پیامدهای روانی نامطلوبی بر مخاطب خود خواهد داشت، منصرف شوند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۶:۴۲ ق.ظ

دیدگاه


4 + نُه =