چگونه بعد از طلاق به زندگی خود معنا دهیم
گروه خانواده وسلامت: برای بعضی از افرادی که طلاق گرفتهاند، زندگی معنای خود را از دست میدهد. این فکرها مدام در سر آنها میچرخد: آیا زندگی مشترک همین بود که تلاش کنم و آن را به جایی برسانم و بعد طلاق بگیرم و همه چیز تمام شود؟ عموما هم جوابی برای این سوال پیدا نمیکنند.
احتمالاً شما هم این جمله آشنا را شنیدهاید که »برای زندگیات معنایی پیدا کن، وگرنه رنج میکشی«. ولی »معنا« یعنی چه؟ بعضیها فکر میکنند، »معنا« همان »هدف« است. یعنی من اگر هدفی در زندگی داشته باشم و تلاش کنم که به آن برسم، در واقع به زندگی معنا داده ام. این لزوماً نمیتواند درست باشد. اجازه دهید من فرق این دو را برای شما تشریح کنم. هدف به »مقصود« »منظور«، »پیامد« و »نتیجه« اشاره دارد، این در حالی است که »معنا« به »جریان« یا »سیالی« اشاره دارد.در یافتن معنای زندگی، شما در پی »نتیجه« و »پیامد« نیستید، بلکه معنای زندگی به »زندگی پرشور« اشاره دارد، به زندگی که در هر لحظه از آن، احساس رضایت به شما دست میدهد، فارغ از این که »نتیجه« چه باشد یا به »مقصودی« که داشتید رسیده باشید یا نه. برای همین اهدافی همچون »رسیدن به فلان مقام شغلی«، »کسب مدرک تحصیلی«، »داشتن اندام جذاب« یا »خریدن خانه در منطقهای خوش آب و هوا« نمیتواند »معنای زندگی« باشد، چرا که امکان دارد شما به این اهداف دست پیدا کنید، ولی احساس رضایت نکنید.
موقعیتی که شما در آن قرار دارید، موقعیت دشواری است. احتمالاً چیزهایی خوانده اید یا شنیده اید که بهتر است بعد از طلاق به آن عمل کنید؛ برای مثال این که ابتدا »دست از انکار بردارید و باور کنید که زندگی مشترک شما تمام شده است«، بعد »به اندازه کافی برای رابطه از دست رفته، سوگواری کنید«، سپس »حمایتهای اجتماعیتان را گسترش دهید«. این روند سالمترین روند سپری کردن فرآیند بعد از طلاق است. حالا باید مواردی را پیدا کنیم که زندگیمان را پرشور کند. من پیشنهادهایی برای شما دارم.
ارتباط با آدم های جدید را تجربه کنید: »ارتباط اجتماعی« یکی از مهمترین شیوه های معنا بخشیدن به زندگی است. مواردی مثل »پول« »سلامتی« و »احساسهای خوب«، شادی را به زندگی هدیه میدهند ولی هیچکدام لزوما زندگی را معنادار نمیکنند و این خبر غم انگیزی است که آدمهای شاد، الزاماً زندگی پرمعنایی ندارند. ولی از بین این موارد، «ارتباط اجتماعی» هم شادی میآورد و هم به زندگی معنا میبخشد. ارتباط اجتماعی میتواند شامل رابطه با دوستان خانواده، گروههای جدید یا حتی برقراری ارتباط عاطفی با یک فرد جدید باشد.
مسئولانه زندگی کنید: بسیاری از آدم ها در دوره های سنی خاصی، دچار یکجور احساس گناه نسبت به زندگی خودشان میشوند که اصطلاحاً به آن »احساس گناه وجودی« گفته میشود؛ مثلاً به این فکر میکنند که چه کارهایی میتوانستند بکنند ولی نکردند، چه ظرفیتهایی داشتند ولی به فعلیت نرساندند، چه توانمندی ها و استعدادهایی داشتند ولی شکوفا نکردند.
احتمالاً شما بعد از طلاق خیلی به این مسائل فکر کردهاید. بهواقع »طلاق« یکی از موقعیتهایی است که انسان ها را با این احساس گناه مواجه میکند. مسئولانه زندگی کردن، یعنی شما مسئول تمام اتفاقهای زندگیتان هستید بنابراین، مسئولیت زندگیتان را بپذیرید و به شیوهای زندگی کنید که بعدها دچار احساس گناه وجودی نشوید، یعنی حالا فرصت خوبی است که از تمام توانمندی هایی که دارید استفاده کنید.پروژههای جدیدی برای زندگی ترتیب دهید: یکی از روشهایی که موجب میشود زندگی پرشورتر و معنادارتر دنبال شود، این است که پروژههای جدیدی در زندگی داشته باشید.
برخی از افرادی که طلاق میگیرند، »منفعل« میشوند و اختیار زندگیشان را به دست »تقدیر« میسپارند و کنترل کمی روی زندگیشان دارند. برنامهریزی کنید، علایق و سلیقههای فراموش شدهتان را بازیابی کنید و به زندگیتان »موج« بیندازید، یعنی کارهایی را انجام دهید که مثل موج به تمام زندگی (یا احیاناً فرزندانتان) سرایت کند.
نوعدوستی را فراموش نکنید: افراد نوعدوست دیدگاه خوبی نسبت به دنیا و آدم ها و تمام موجودات زنده دنیا دارند. آن ها تمایل دارند به هر شکل ممکن، نسبت به »حال خوب« دیگران حساس باشند. لزومی ندارد که حتماً کمک های مالی بکنید یا عضو »موسسه ها« یا »خیریه ها« باشید تا نوع دوستی کنید. همین که »مهربانیتان« را نسبت به دیگران گسترش دهید، همین که »عاطفه_تان« را به دیگران هدیه کنید، همین که دیگران را دوست داشته باشید، شما آدم بخشندهای هستید. نوعدوستی و بخشندگی به زندگی آدمها معنا میدهد. حتی میتوانید تجربههای بعد از طلاقتان را در اختیار افرادی که تازه طلاق گرفتهاند، قرار دهید تا آن ها نیز دوره بعد از طلاق را به خوبی سپری کنند.خلق کنید و عشق بورزید: »آفرینش« نیز یکی از آن مواردی است که به زندگی آدمها معنا میدهد. پرورش گل در یک گلدان کوچک یا اگر فرزندی دارید تلاش برای رشد و شکوفایی فرزندتان، همه انواعی از »خلق کردن« و »آفرینش« هستند. »عشق ورزی« نیز نوعی خلق به حساب میآید. به آدم ها عشق بورزید و هیجان را در آنها زنده کنید. در واقع قصد دارم بگویم که بهانه هایی برای »بودن« در زندگی بسازید.بهانه هایی هرچند کوچک ولی »لذتبخش«. یادتان باشد که زندگی صرفاً »به دست آوردن« چیزها نیست، زندگی لذت بردن از همین لحظهای است که در آن هستید. زندگی یک هدیه است، که حداقل در این دنیا یک بار نصیب هر فردی میشود، این هدیه را دریافت کنید، قدرش را بدانید و از آن نهایت استفاده را ببرید تا از زندگی لذت ببرید.این در حالی است که زیاد شدن طلاق توافقی و رشد روزافزون آن علل و عوامل مختلفی دارد؛ علل و عواملی که شاید به دوران کودکی افراد و نوع تربیتشان در خانواده بازگردد؛ تربیتی که باعث شده جوانان ما آستانه تحمل پایینی در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی داشته باشند و نتوانند مسائل و مشکلات زندگی زناشویی خود را حل کنند.
بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی »مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.« در تبصره این ماده نیز به زن این حق داده شده که با وجود شرایط قانون مذکور از دادگاه تقاضای طلاق کند.بنابراین شوهر برای بهکارگیری این حق باید از دادگاه گواهی عدم امکان سازش بگیرد و گرفتن این گواهی مستلزم طی کردن تشریفاتی از جمله داوری و نیز تادیه تمام حقوق مال زن یا کسب رضایت او خواهد بود.
اجبار زوجین برای انجام تشریفات لازم برای طلاق در محاکم همچون جلسات طولانی دادگاه داوری یا مراکز مشاور خانواده میتواند در کاهش و انصراف متقاضیان طلاق موثر باشد و کسب اهداف فوق مستلزم تدوین قوانین مخصوص خواهد بود تا بتواند در کنار قوانین کلی و نیز احکام شرعی، کمکی برای به دست آوردن خواسته قانونگذار باشد.سوال اینجاست که با وصف وجود احکام شرعی، تدوین قوانین خاص مانند قانون حمایت از خانواده چه لزومی دارد؟ آیا این بهمعنای بیثمر شدن احکام شرعی است؟ بدون شک احکام شرعی در قوانین جمهوری اسلامی ایران نقش بسزایی دارند و هدف اصلی احکام شرعی و قوانین مدنی در حوزه حقوق خانواده، حمایت از نهاد خانواده و تلاش برای استحکام آن است اما بهطور قطع آنچه سبب وضع قوانین جدید یا تغییر در بحث طلاق شده تغییرات در زندگی اجتماعی و فردی افراد است.در فقه، طلاق عملی است که نزد شارع مقدس مبغوض است و مسلمانان را از آن نهی میکند و وضع احکام مربوط به طلاق در نصوص قرآنی در حالی بود که مسلمانان واقعی بهدلیل ایمان قوی تمام عملکرد زندگی خود را بر مبنای احکام شرعی انجام میدادند و از هرگونه اعمالی که غضب و ناخرسندی خداوند را درپی میداشت، دوری میجستند؛ بنابراین مردم احکام را نه بهعنوان الزام، بلکه وسیله رسیدن به سعادت و کسب رضایت خداوندی میدانستند و خود آنان داوطلبانه به آن عمل میکردند. بهعبارت دیگر احکام مزبور از ضمانت اجرای معنوی برخوردار بودند اما با گذشت زمان و تغییر محیط متاسفانه بهمرور روح ایمان و تقوای کامل از میان مردم رخت بربست و غضب خداوند که زمانی مهمترین ضمانت اجرای طلاق بود، جایگاه خود را نزد برخی از مردم از دست داد لذا چنین عقوبتی دیگر برای جلوگیری از وقوع این عمل مبغوض کافی نبود.
در این شرایط برخی مردان هر لحظه اراده مغرضانه و نامعقول خود را برای اعمال طلاق بر زنان تیرهبخت خود بهکار میبردند و آنها را بهسوی جامعه فاسد و ناامن روانه میکردند.
تبعیتی که قانون مدنی در ماده ۱۳۳ از احکام شریعت داشت به مردان این امکان را داد تا در لفاف قانون به غرض مکروه خود برسند. با این شرایط ازدواج برای زن یک عقد لازم محسوب میشد و هیچگونه راه نجات و خلاصی جز در موارد استثنایی برای او وجود نداشت و برای مرد این توافق مقدس تقریبا بهصورت یک عقد جایز درآمد که هر زمان مایل بود میتوانست آن را برهم بزند، با این حال وجود چنین حربههایی در دست مرد نامعقول آن هم با اطلاق مذکور میتواند ضربه سنگینی بر پیکره خانواده وارد آورد.
با توجه به اینکه قانونگذار وظیفه حفظ نظم و سلامت اجتماع را در تمام عرصهها بهعهده داشت، خود را موظف میدانست تا در برابر سوءاستفادههای به عمل آمده و مخرب به پا خیزد و برای عقلانی کردن و تنظیم روابط، اقدام به تدوین قوانین مقتضی کند که قانون حمایت خانواده از مهمترین آنهاست.بر اساس ماده ۱۴ قانون مصوب سال ۹۲ بهعنوان آخرین قانون مصوب در ارتباط با حقوق خانواده »ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و… پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است«.با وصف تمام تلاشهای قانونی، در برخی مواقع قانونگذار از موضوع طلاق توافقی و نظارت بر آن غافل شده است عنوانی که خود مبتکر آن در سال ۱۳۴۶ در قانون حمایت خانواده بود و امروزه همین موضوع عاملی موثر در افزایش چشمگیر آمار طلاق بوده است بهگونهای که زوجین برای اینکه وادار به انجام تشریفات طولانی و مشقتبار پیش رو برای اخذ طلاق نشوند با استناد به توافق صورت گرفته بر موضوع طلاق، خود را از انجام مراحل قانونی معاف میکنند و همین شرایط سبب شده تا امروزه طلاق توافقی به جولانگاهی برای برخی افراد بیتدبیر در سوءاستفاده از آن و متلاشی کردن بنیان خانواده مبدل شود.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۱ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۵:۳۲ ق.ظ