شناخت انسان پلی برای جامعه سالم
گروه اجتماعی: فهم و شعور در حیطه روانشناسی و خودشناسی و آگاهی میباشد؛ و آگاهی کنترل کننده است. آگاهی نگاهبان فهم و شعور است. درجه و سطح کنترل آگاهی ما بر فهم و شعور، باعث آگاهی و بیداری فهم و شعور میگردد! یعنی چه!؟ صحبت سر خودآگاه و ناخودآگاه ما است. یعنی این که درجه و میزان فهم و شعور ما، به بزرگی و کوچکی ناخودآگاه ما بستگی دارد. ناخودآگاه انسان، یک چیزی شبیه کامپیوتر است.
هر چقدر این کامپیوتر و یا »ذهن یخزده« در تصمیم گیریهای انسان کمتر دخالت بکند، به فهم و شعور و درک ما افزون میشود؛ و احساسات و حسهای ما بیشتر قابل کنترل میشود. بزرگترین گرفتاری انسان امروزی مبتلا بودن انسان، به استواری ناخودآگاه او میباشد. این کامپیوتر (ناخودآگاه) که در اثر خاطرات،فرهنگ،باورها،یقینها، اعتقادها اتفاقها، ساخته و ایجاد میشود، به مرور زمان بخش بزرگی از امورات زندگی ما را در دست خود میگیرد.
یبوست و خواجگی احساسات و عاطفه میآفریند! یک ماشین و کامپیوتری که ساخته و پرورده خود انسان بوده باشد، چگونه میتواند در حل مشکلاتی که نیاز به برنامه تازه دارد مددیار و کمک و یار انسان باشد!؟ چگونه میتواند، در شناخت انسانها و حقیقت، به من و شما کمک بکند!؟ او نه تنها کمکی برای ما نخواهد کرد، بلکه دیده ما را زائل، و گوشهای ما را، ناشنوا خواهد کرد. ناخودآگاه انسان (کامپیوتر همیشه روشن) ضمیر، تاریک و سیاه انسان، و خودآگاه ما، ضمیر روشن و دانای ما به شمار میآید. این ضمیر تاریک خودکار و خودخواه اما، همیشه روشن، باعث تمام بیماریهای روانی و غیر روانی موجود عالم است. تا زمانی که این ضمیر ناخودآگاه را انسان تحت کنترل خود نگیرد، نخواهد توانست، به بی عدالتی و ظلم و ستم غلبه بکند.
نخواهد توانست، حق و حقیقت را از باطل تشخیص و تمیز بدهد. نمیتواند زیبایی و زشتی را تشخیص بدهد. نمیتواند کیفیت را از کمیت تشخیص بدهد! این ضمیر ناخودآگاه میل دارد که انسان بیشتر داشته باشد، و اما نیم نگاهی به کیفیت نمیاندازد. بزرگی خانه برایش مهم میشود! بزرگی شانه برایش مهم میشود! بزرگی اتومبیل برایش مهم میشود! مهم نیست که در داخل آن اتومبیل و خانه، عشق و صفا و آگاهی و یا جهل و بحث و بی اعتمادی باشد.
چه باید کرد!؟ چاره چیست!؟ بخش آگاه جامعه، کنترل بر بخش ناخودآگاه جامعه را باید در دست بگیرد. هر چند ماهی یک بار، کودکان و بچهها توسط پزشک مربوطه برای کنترل و معاینه دعوت به مراکز مربوطه میشوند؛ و چرا افراد خانواده و زوجین، نباید سالی یک بار، برای کنترل بهداشت روان، دعوت شوند!؟ این چیزی است که در جامعه باید، تبدیل به مطالبات سیاسی مردم بشود عملی کردن این کار به سود همه نسل بشر است. به رشد کیفیت کار روانشناسان نیز کمکی غیر قابل تصور میکند. جامعه امروز ما نیازمند و محتاج طرحی، حداقل، برای کنترل بهداشت روان مردم میباشد. انسان باید سالم باشد تا بتواند کار و تحصیلش، کارگر باشد.
پزشک و استاد و معلم و راننده و پرستار باید سالم باشند که بتوانند کارگر باشند. آن مدیر مدبر حق آزمایشات بهداشت روانی را دارد. آن مدیر مدبر، برای این که بتواند برخورد سالمی با کارمندان خود داشته باشد، باید آزمایشات روانی بشود. باید مرتب کنترل بهداشت روانی بشود و آن کارگر کارخانه نیز، حق مشابهی را دارد. من این طرح را یک امر لوکس نمیبینم بلکه یک امر ضروری و در حد مطالبات سیاسی مردم میبینم. یعنی این که مردم باید از نمایندگان خود، چنین طرحی را مطالبه بکنند. برای اینکه شعور هنری جامعه و مردم بالا برود، برای اینکه موسیقی سالم گوش داده شود، برای اینکه کتاب و مطالب سالم خوانده شود، برای اینکه برنامه های تلویزیونی سالم ساخته شود، برای اینکه انتخاب همسر و شریک به پشیمانی و ندامت و گرفتاری بدل نشود، برای اینکه فرزندانمان را بیمه سلامت روانی و شعور بکنیم، باید بتها را بشکنیم! این قسمت کامپیوتر و ناخودآگاه انسانها، بتی بیشتر نیست و پیروی از آن را بت پرستی میدانم. پیروی از ناخودآگاه انسان را، قدیمیترین و جدیدترین نوع بت پرستی، در تاریخ نسل بشر میدانم و چنین نیز هست. ناخودآگاه ما همان »نفس« است.
ناخودآگاه ما همان »شیطان« است. این کامپیوتر همیشه روشن که همیشه اطلاعات غلط به ما میدهد زندگی را بر انسان تباه کرده است. انسان را افسرده و غمگین کرده است. شادابی و شادمانی را از انسان گرفته است. با دارو و درمانهای کاذب نیز نمیتوان شادابی و شادمانی برای مردم افسرده به ارمغان آورد. با دارو و درمانهای روانپزشکان میتوان درد و اندوه را کمی قایم کرد، لذا شادمانی و شفقت و انگیزه را تنها با شکستن بت و بیداری هرچه بیشتر بخش آگاهی ما نسبت به بخش ناآگاهی ما میتوان به ارمغان آورد. برای این کار باید از هر صاحب سخنی کمک گرفته شود. برای عملی کردن این کار، روانشناسان و جامعهشناسان، عارفان و عالمان، کنار هم نشسته و سمینارها و جلسات تشکیل بدهند.
باید برنامه های تلویزیونی ساخته شود تا نظر و دیدگاه روانشناسان و خودشناسان و عارفان گمنام نیز صورت جلسه بشود. فراموش نکنیم که به همان اندازه که ظلم ، ستم و تجاوز، در مخفی گاهها و دور از چشم مردم قرار گرفته است و یا جلوی چشم مردم و جامعه منصوب شده است روشن گری های ناب و اصیل بسیاری نیز هست که در مخفی گاهها و جلوی چشم و جامعه ما قرار دارند که چشمان سر، از دیدن آنان محروم هستند. برای اینکه برای دیدن هر چیزی باید قدیمیترین بت (ناخودآگاه) را شکست.
مگر نه علاقه این کامپیوتر درون انسان به جاه_طلبی و برتری طلبی و بکش تا زنده بمانی میباشد. علاقه و میل این کامپیوتر کهنه و از کار افتاده و فرتوت به معیارها و ارزشهای وحشی و غیر انسانی میباشد. علاقه این کامپیوتر به نابود کردن و دروغ و معجونی از هرچه تلخی در عالم وجود دارد، میباشد. این کامپیوتر و ماشین از پندارهای فرومایه تشکیل شده است و قبله و خدای او هم همان امور ظاهری و صورت زندگی است. ماهیت این ماشین خیالی، فساد است. عقده،کینه،انتقام،نفرت و حسادت است. این ماشین خیالی (ناخودآگاه) مانع دوستیها و ارتباطات دوستانه و صمیمی است.
همه را با سوء ظن و سوء نیت میبیند، به همین خاطر هست که نمیتواند کسی را دوست داشته باشد و یا به کسی اعتماد بکند، حتی به حقیقت نیز اعتماد نمیکند. این بت و جادوگر بزرگ عالم همیشه بین انسانها فاصله و حجاب انداخته است. این ماشین مقایسه گرا و قضاوت (ناخودآگاه) استثمار و حقه و حیله را پیشه میگیرد و با وعده و وعیدهای سراب، حال و اکنون و زندگی اصیل و الهی ما را از دست ما میگیرد. این کامپیوتر تا عرض هستی و تا دلتان بخواهد نسخهی توجیه دارد و خستگی هم برنمیتابد. حرام را حلال و حلال را حرام میکند! حکومت آگاهی و عشق، تنها راه بازگشت سلامتی و شادابی و انگیزه های درخشان در انسان و جامعه میباشد.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۸ ق.ظ