پذیرش توبه از سوی پروردگار هیچ شرطی ندارد

پذیرش توبه از سوی پروردگار هیچ شرطی ندارد

گروه دین و زندگی: توبه، یعنی حالت پشیمانی و تلاطم درونی که هیچ شرطی ندارد و اگر در قرآن کریم، شرایطی برای توبه بیان شده است، حاوی یک سلسله نکات مهمّ اخلاقی می‌باشد.
از جمله این‌که: انسان گنهکار، در اثر عادت به گناه، موفّق به توبه از گناه نمی‌شود یا در برخی از موارد، خود را گناهکار نمی‌شمارد که پشیمان شده و توبه کند و در مواردی نیز پشیمانی واقعی برای گناهکار رخ نمی‌دهد و ندامت او در اثر کیفری است که در مقابل راه خود مشاهده می‌کند و چنانچه رها شود، مجدّداً مرتکب همان گناهان خواهد شد و به دروغ، اظهار پشیمانی و ندامت می‌کند؛ بنابراین، توبه هیچ شرطی ندارد و صِرف پشیمانی حقیقی، تحقّق می‌یابد.
از منظر قرآن کریم و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، بلکه از نظر عقل، پذیرش توبه از سوی پروردگار متعال، هیچ شرطی ندارد. ارکان توبه که عبارتند از «ندامت قلبی، استغفار زبانی، عزم اصلاح و اصلاح»، باید محقّق شوند تا توبه پذیرفته شود، امّا رکن اساسی منزل توبه، ندامت قلبی است که اگر واقعی باشد، به دنبال آن، سایر ارکان توبه، محقّق می‌گردند. یعنی به صرف پیدا شدن حالت درونی پشیمانی از گناه، توبه پذیرفته می‌شود؛ زیرا لازمه پشیمانی، اظهار پشیمانی (استغفار زبانی) و تصمیم بر ترک گناه (عزم اصلاح) و عمل طبق دستورات الهی (اصلاح) است .به بیان دیگر، اگر کسی از عمل زشت و ناهنجار خویش، اظهار پشیمانی نکند یا تصمیم بر ترک گناه نداشته باشد یا طبق فرمان حق‌تعالی عمل ننماید، در حقیقت نسبت به گناه خود پشیمان هم نشده است.
بنابراین، نمی‌توان گفت ارکان توبه، شرایط توبه هستند، بلکه توبه هیچ شرطی ندارد و آن ارکان، لازم و ملزوم توبه می‌باشند.حاصل سخن اینکه، اگر کسی، هر چند گناهان او بزرگ و فراوان باشد، به راستی از گذشته خود پشیمان شود و پشیمانی او با ترک گناه همراه باشد، به یقین باید بداند که خداوند تبارک و تعالی گناهان او را می‌آمرزد و بالاتر این‌که، سیّئات و بدی‌های او را به حسنات و نیکی‌ها مبدّل می‌سازد؛ چنانچه قرآن شریف می‌فرماید: إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ [فرقان/ ۷۰ ر. ک: طه/ ۸۲ فرقان/ ۷۱ قصص/ ۶۷هنگامی که خداوند رحمان و رحیم، توبه بنده خویش را می‌پذیرد، پرونده سیاه و پر از گناه او را به پرونده درخشانی تبدیل می‌کند که در صفحه اوّل آن، ثواب توبه نمایان است و درخشندگی دارد.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که اگر توبه هیچ شرطی ندارد، چگونه در آیاتی از قرآن کریم، شرایطی برای توبه ذکر شده است؟ مثلًا در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره نساء، چهار شرط برای پذیرش توبه از سوی حق‌تعالی بیان شده است:إنَّمَا التَّوبَةُ عَلَی اللهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ [...] وَ لَیْسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیّئاتِ حَتّی إذَا حَضَرَ احَدَهُمُ الْمَوتُ قَالَ إِنّی تُبْتُ الآنَ وَ لَا الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ [نساء/ ۱۸- ۱۷].
توبه نزد خداوند، تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه می‌شوند سپس به زودی توبه می‌کنند … و توبه کسانی که گناه می‌کنند تا وقتی که مرگ یکی از ایشان فرا می‌رسد، می‌گوید اکنون توبه کردم، پذیرفته نیست و (نیز توبه) کسانی که در حال کفر می‌میرند، پذیرفته نخواهد شد.
همان‌گونه که در ظاهر این دو آیه شریفه ملاحظه می‌شود، چهار شرط برای پذیرش توبه تعیین شده است: ۱) گناه از روی جهالت و به خاطر نادانی باشد (نه از روی علم و عمد).۲) توبه را تأخیر نیندازد.۳) توبه قبل از دیدن مرگ باشد.?) توبه بعد از مرگ نباشد.پاسخ این سوال به‌طور اختصار، آن است که: آنچه در ظاهر این دو آیه شریفه ملاحظه می‌شود، نیازمند توضیح و تفسیر است و این دو آیه شریفه، نکات ظریف و دقیق دیگری را در بر دارد که باید تبیین گردد. افزون بر این، دین اسلام بیان می‌کند که بن‌بست در آن وجود ندارد و نپذیرفتن توبه از سوی خداوند متعال، نوعی بن‌بست به شمار می‌رود. بنابراین با توجّه به آنچه از ظاهر این دو آیه شریفه فهمیده می‌شود که توبه چهار گروه پذیرفته نمی‌گردد، باید نکات مهمّی را که در توضیح و تفسیر این دو آیه شریفه وجود دارد، بیان نماییم:
گاهی گناه در اثر طغیان یکی از غرایز است و در نتیجه، تسلّط هوی و هوس و طغیان غریزه یا صفت رذیله موجب می‌شود که انسان، »معرفت« خود را تقریباً از دست بدهد؛ قرآن شریف این حالت را »جهالت« نامیده است و معلوم است که توبه از این نوع گناه پذیرفته است؛ امّا اگر ارتکاب گناه در اثر عناد و لجاج و از روی طغیانگری و انکار و دشمنی با حقّ و حقیقت باشد، طبیعی است که چنین‌ گناهی، زمینه‌ساز عدم آمرزش الهی می‌شود. گناهی‌که از روی لجاجت و دشمنی با حق‌تعالی انجام می‌پذیرد، حکایت از کفر می‌کند و کسی ‌که با خداوند لجاجت ورزد و در مقابل حق ایستادگی کند، موفّق به توبه نخواهد شد؛ زیرا وقتی حالت عناد و لجاج در وجود کسی مسلّط شود، مانع از آن است که از کرده خود پشیمان گردد و مسلّماً بدون پشیمانی، توبه محقّق نخواهد شد. بنابراین، این‌که قرآن شریف »جهالت« را در توبه، شرط فرموده است، حکایت از یک نکته مهمّ اخلاقی دارد و آن، این است که: اگر گناه و نافرمانی از سر عناد و لجاج صورت گرفت، توبه از آن ممکن نیست و در حقیقت، چنین انسان گناهکاری توبه نمی‌کند که توبه او پذیرفته شود.گاهی، »تَسویف« در توبه، یعنی به آینده واگذار کردن و بی‌اعتنایی به گناه و فراموشی آن، جای پشیمانی را در وجود انسان می‌گیرد و مانع از پدید آمدن حالت توبه می‌شود.
در چنین وضعی معلوم است که این انسان، خود را گناهکار نمی‌داند تا توبه کند. پس اینکه قرآن شریف»فوریت« و »عدم تأخیر«را در توبه شرط دانسته، باز هم حاوی یک نکته با اهمیت اخلاقی است و آن این‌که: بی‌اعتنایی به گناه، موجب عادت انسان به گناه می‌شود و در اثر عادت، ابهّت گناه از دل می‌رود و در نتیجه گناه از ضمیر آگاه انسان به ضمیر ناآگاه وی منتقل شده و موجب می‌گردد تا انسان، خود را گناهکار نداند و در این صورت طبیعی است که توبه هم نمی‌کند.
مهم‌تر آن‌که وقتی سیاهی و تاریکی، در اثر گناهِ روی گناه، دل انسان را فرا گرفت، نه تنها توبه نمی‌کند، بلکه به استهزاء آیات الهی نیز می‌پردازد: ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساوُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِوُنَ [روم/ ۱۰ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند. بنابر این، منظور قرآن کریم از شرط دوّم توبه (به تأخیر نینداختن آن)، این است که اگر کسی توبه را به تأخیر بیندازد، گرفتار گناهِ روی گناه می‌شود و پس از آن، گناه خود را توجیه کرده و اصلًا توبه نمی‌کند که توبه او پذیرفته شود. در این مجال، تذکّر و توصیه می‌کنیم که: »مراقب باشید گناه نکنید و اگر گناهی مرتکب شدید، فوراً توبه نمایید و اجازه ندهید گناه شما تکرار شود که گرفتار عادت به گناه و پس از آن توجیه گناه می‏شوید و این امر، بدبختی فراوانی به همراه خواهد داشت.«

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۶:۰۰ ق.ظ

دیدگاه


چهار × = 24