پدراخلاق مدار فلسفه جهان اسلام

پدراخلاق مدار فلسفه جهان اسلام

فاطمه مهدوی
گروه تحلیل:ابونصر فارابی پدر فلسفه در جهان اسلام محسوب می شود، فیلسوفی اخلاق مدار که با الهام از حکمت یونان و بهره بردن از اندیشه های والای خویش، پایه گذار نظام فلسفی نوین و راهگشای فیلسوفان پس از خود شد.فلسفه علمی است که به مطالعه ی موضوع‌های مهمی مانند هستی، واقعیت، آگاهی ارزش، خِرَد، ذهن و زبان می پردازد. دانشی که از اصلی ترین فعالیت انسان، یعنی تفکر برخاسته و امروز رشد و موفقیت آن مرهون اندیشه های والای فیلسوفانی برجسته در جهان و به ویژه در ایران چون ابونصر محمدبن طرخان بن اوزلغ فارابی است.وی در ۲۵۹ هجری قمری در شهر فاراب خراسان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوره مقدماتی و پایان بردن دوره ی تحصیل در بخارا، برای افزودن به دانش خود راهی بغداد بزرگترین مرکز علمی جهان اسلام شد و در آنجا به فراگیری علومی چون فلسفه ریاضیات، نجوم و موسیقی همت گماشت.معلم ثانی به منظور آشنایی با دانش هایی چون منطق و فلسفه به حران رفت و در مجلس درس بزرگانی چون »یوحنابن حیلان حکیم نصرانی« حضور یافت و از آن شهر دوباره به بغداد بازگشت و در آنجا به امر آموزش علوم مختلف پرداخت.
وی پس از چند سال دمشق را برای زندگی انتخاب کرد و در مدت کوتاهی با نشان دادن استعداد بسیار خود در فلسفه و منطق و فراگیری زبان هایی چون عربی، فارسی، ترکی، کردی یونانی و سریانی در زمره علمای بنام آن دیار قرار گرفت.دانش او در زمینه ی آشنایی با زبان های دیگر سبب شد تا این فیلسوف اسلامی به ترجمه‌ی آثار علمی و حکمت یونان از جمله اثرهای افلاطون و ارسطو به زبان عربی بپردازد و با شناخت فلسفه ی یونان، علوم اسلامی و بهره گیری از افکار خویش، مکتبی نوین را از حکمت ارسطویی، نوافلاطونی و اسلامی بنیان گذاری کند.وی یافته های عقلی خود را با آموزه های دینی هماهنگ کرد و این گونه گامی بلند در راستای نهادینه کردن فلسفه ی اسلامی برداشت و بدین صورت لقب »معلم ثانی« یا معلم دوم را پس از ارسطو که به عنوان معلم اول شهرت یافته بود، از آن خود کرد.او مسیر پیشرفت را برای دیگر فیلسوفان پس از خود چون »ابوعلی سینا و ابن رشد« هموار ساخت و تاثیر بسیاری را با کتاب ها و رساله های ارزنده ی خویش مانند »الحیل الروحانیه و الاسرار الطبیعیه فی دقایق الاشکال الهندسیه، ما یصحُّ و ما لایصّح من احکام النجوم در علم ستاره شناسی، شرح العباره ارسطو، احصاء العلوم، ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه« بر روی دیگر فیلسوفان پس از خویش گذاشت.این اندیشمند برجسته با هنر موسیقی نیز آشنایی کاملی داشت و به خوبی قادر به نواختن سازهای گوناگون بود که کتاب قانون یکی از اثرهای ماندگار وی در این زمینه به شمار می رود.
سرانجام ابونصر فارابی اندیشمند بزرگ ایرانی پس از عمری تلاش در راه پیشرفت علم و دانش در ۳۳۹ هجری قمری رخ در نقاب خاک کشید.
»حمیدرضا شریعتمداری« عضو هیات علمی دانشگاه دانشگاه به مناسبت سالروز تولد ابونصر فارابی در گفت و گو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا، فلسفه ی این دانشمند برجسته را اینگونه توصیف کرد: وی به عنوان نخستین صاحب نظام فلسفی در جهان اسلام شناخته می‌شود اما از »ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی« به عنوان نخستین فیلسوف در جهان اسلام نام می برند در حالی که در آثار و اندیشه‌های فیلسوفان پس از وی، کمتر به او توجه شده است و این امر شاید به این دلیل باشد که آثار ابویوسف کندی به دست ما نرسیده یا وی نظام فلسفی منسجمی نداشته است.
*ابونصر فارابی؛پدر فلسفه در جهان اسلام
شریعتمداری با بیان اینکه ابونصر فارابی همواره مورد توجه تمامی فیلسوفان پس از خود از جمله ابوعلی سینا بوده است، عنوان کرد: ابن سینا پزشک نامدار در میان دیگر بزرگان هم عصر خود یا پیشینیان تنها معلم ثانی را به رسمیت می‌شناخت. بنابراین این دانشمند بزرگ را باید پدر فلسفه در جهان اسلام دانست، فردی که یک نظام فلسفی را ارائه کرد و نخستین اندیشمندی محسوب می شود که با مطرح کردن بحث منطق در قالب شرح رساله های منطقی و مستقل خود که از ارسطو الهام گرفته بود، توانست منطق را در فلسفه سیاسی خویش به کار برد، به تعبیری وی پدر فلسفه ی سیاسی در جهان اسلام برشمرده می شود که در کنار فلسفه ی اخلاق به علم مدنی و فلسفه ی سیاسی نیز پرداخته است.وی نقش ابونصر فارابی را در تاریخ فلسفه در جهان اسلام بی همتا دانست و بیان داشت: وی در دسته بندی علوم، به تعریف هر علم، جایگاه و مسایل اصلی آن در کتاب »احصاء العلوم« پرداخت، این اثر در مغرب زمین نیز بازتاب بسیاری داشته است. با توجه به اینکه او بزرگ ترین فیلسوف جهان اسلام محسوب می شود اما برخی از اندیشمندان و فیلسوفان بر این باور هستند که ابوعلی سینا از این جایگاه برخوردار است. گرچه در این امر اختلاف وجود دارد اما در نقش بنیانگذاری این اندیشمند بزرگ در برخی موضوع های فلسفی در جهان اسلام، هیچ تردیدی نیست.
*ابونصر فارابی دارای سبکی نوین و مستقل در فلسفه
وی فلسفه ای را که وارد جهان اسلام شد، از مسیر افلاطون، شاگردان و پیروان مکتب وی عنوان کرد و افزود: این فلسفه به دلیل آنکه اندکی جنبه ی توحیدی و الهی داشت در جهان اسلام مورد پذیرش قرار گرفت و نه تنها ابونصر فارابی بلکه ابوعلی سینا و دیگر فیلسوفان نیز با آن آشنا شدند اما اینکه ابونصر فارابی را پیرو یا مفسر فلسفه نوافلاطونی بدانند، این امر درست نیست. البته اینگونه پیش داوری ها همواره وجود داشت به ویژه که در قرن نوزدهم کتابی را به ارسطو نسبت می دادند که در واقع نویسنده ی آن این فیلسوف یونان باستان نبود و این امر اشتباهی تاریخی به شمار می رفت.
*فلسفه سیاسی ابونصر فارابی
شریعتمداری درباره ی فلسفه سیاسی ابونصر فارابی تصریح کرد: فلسفه ی سیاسی وی برای علم مدنی(علم سیاست)، جایگاه بسیار بالایی را قائل شده است. این اندیشمند پس از بیان علم مدنی، فلسفه ی سیاسی و اخلاق را مطرح می‌کند. البته او در فصل بندی که در کتاب احصاء العلوم انجام داد، فقه و کلام را به نوعی جزو علم مدنی آورد؛ یعنی این علوم را از نیازهای یک مدینه(آرمان شهر) دانسته است. زیرا این فیلسوف بر این باور بود که ملت در نشان دادن حقیقت ها و تعیین بایدها و نبایدها به معنای دین محاکی(مشابه) و همتای فلسفه است.رئیس دانشکده فلسفه ادیان و مذاهب قم ابونصر فارابی را دارای کتاب های بسیاری در زمینه ی فلسفه ی سیاسی دانست و بیان کرد: از جمله ی کتاب‌هایی که در زمینه ی فلسفه ی سیاسی از وی به یادگار مانده است، می توان به »آراء اهل المدینه الفاضله ترتیب السعاده، السیاسه المدنیه و تحصیل و السعاده« اشاره کرد که بُعد اخلاقی در برخی از این کتاب ها و بعد سیاسی در برخی دیگر برجسته تر است. او در این آثار، تعریفی از سعادت ارائه و پس از آن عنوان می کند یک مدینه برای رسیدن به آرمان شهری یا تبدیل شدن به مدینه فاضله باید چه ویژگی هایی داشته باشد مردمش چه مواردی را باید بدانند و چه مواردی را باید در عمل پیاده کنند.
ابونصر فارابی پس از مطرح کردن این امر، به بحث مفهوم اجتماع در معنای کوچک، متوسط و بزرگ و در کنار آن به موضوع مدینه در معنای اجتماع متوسط می پردازد و ۱۲ ویژگی رئیس مدینه فاضله و ۶ ویژگی فردی که جانشین رئیس مدینه فاضله می شود عنوان و در ادامه بیان می‌کند جامعه و مدینه ای که رئیس یا جانشین و حکیمی نداشته باشد، متلاشی خواهد شد. این فیلسوف رئیس مدینه فاضله را ملک، نقیب و امام می نامد و با تاکید بر نظریه نبوت ویژگی رئیس این مدینه را برای آنکه بتواند با قوه ی خیالش، به حقیقت‌های عقلی راه پیدا کند، مبرا بودن از علایق، گرایش ها و شناخت های حسی و عقلی گوناگون بیان می کند.
*ابونصرفارابی شخصیتی فرادینی و فرامذهبی
شریعتمداری، ابونصر فارابی را یک شخصیت علمی، فرادینی و فرامذهبی برشمرد و گفت: وی نظام فلسفی را مطرح می کند که مورد پسند تمامی افرادی است که دارای باورهای دینی هستند. این اندیشمند آغاز آفرینش نخستین مخلوقات را به گونه ای به تصویر می کشد که اراده ی خداوند هم در جای خودش باقی می‌ماند و در آن آفریدگار تنها یک فاعل جبر نیست و فاعل مختار است و در کنار آن عقل اول و عقل فعال را بیان می کند که یکی از آنها مربوط به عالم ماده یا بشری است و عقل دهم که به عقل یازدهم تعبیر می کنند همان جبرئیل محسوب می شود.
*تبیین فلسفه فارابی
وی تبیین فلسفی ابونصر فارابی را از نبوت اینگونه توصیف کرد و بیان داشت: وی با تاکید بر شریعت که به تعبیر خود و به معنای ملت و دین است، عنوان می کند که این امر سبب شد تا فلسفه اندکی بومی تر شود و در جامعه اسلامی بیشتر مورد پذیرش قرار بگیرد. این فیلسوف با توجه به دارا بودن ویژگی هایی چون منطق، بیانی موجز و گویا و زهد شخصی، هرگز وارد قدرت حکومت، فعالیت های سیاسی، دعواها و درگیری‌های مذهبی و غیرمذهبی نشد.
*فلسفه فارابی تاثیرگذار در جهان اسلام
وی با بیان اینکه تمامی آثار ابونصرفارابی مربوط به دوره ی پختگی وی است، تصریح کرد: او از ۵۰ سالگی به بعد اثرهای ارزنده ای را از خود برجای گذاشت. گرچه آثار وی بسیار جامع و کامل نیست اما ویژگی هایی که این اثرها دارا هستند، سبب شد تا فلسفه ی این اندیشمند بزرگ تاثیر بسیاری را بر جهان اسلام بگذارد. این بزرگمرد با طراحی کردن صناعات پنجگانه در علم منطق، نظم ویژه ای را در این دانش به وجود آورد. وی در بحث تقسیم علم به تصویر، تصدیق و برهان امکان و وجود و توسعه ی کارکردهای خیال می پردازد و بیان می کند که خیال به جزء یک سری محسوسات نیست و تصرف در آن می‌تواند به حقیقت هایی که هیچ محسوس نیستند، راه پیدا کند و طبیعی است که او با این روش موضوع نبوت را مطرح و نظام کامل فلسفی را پایه گذاری کرد.
شریعتمداری فلسفه را از علوم دخیله دانست و عنوان کرد: علوم دخیله دانشی برشمرده می شود که از پیشینیان در کشورهای گوناگون به ارث رسیده، تحلیل شده و به جهان اسلام وارد شده است و اینگونه ابونصر فارابی این دانش را نظام‌مند کرد و پرورانید. البته یکی از ویژگی های خوب وی این بوده که او از فیلسوف خاصی پیروی نکرده است و خود فلسفه های مربوط به ارسطو و افلاطون را بررسی کرد و به دانشی نو در این زمینه دست یافت. بنابراین این فیلسوف برجسته و متفکرانی چون ابوعلی سینا و… پس از مطالعه ی علوم منطق و فلسفه در اندک زمانی توانستند در این دانش ها به مهارت بسیار بالایی دست یابند و به عنوان بنیانگذار یا پایه گذار فلسفه و منطق در جهان اسلام شناخته شوند.وی میزان بازتاب اندیشه ی ابونصر فارابی را در جهان را گسترده دانست و افزود: میزان بازتاب اندیشه های او در جهان بسیار بوده است به گونه‌ای که از سده ی هفتم در جهان اسلام تعبیر »معلم ثانی« را برای وی به کار می بردند. این اندیشمند در آن هنگامه در مغرب زمین نیز از جایگاه بسیار بالایی به دلیل نوشتن اثر احصاء العلوم، برخوردار بود.
*ابونصرفارابی فیلسوفی اخلاق مدار
شریعتمداری در پایان ابونصر فارابی را افتخاری برای ایران دانست و تصریح کرد: او نه تنها افتخاری برای ایران بلکه برای جهان اسلام و بشریت محسوب می شود. یکی از مواردی که می‌توان از فیلسوفان بزرگ خود الهام گرفت این است که آنها تنها اهل بحث و مجادله نبودند، اهل عمل بودند و فلسفه ای را فلسفه می دانستند که به عمل منجر شود و این معلم ثانی، فیلسوفی است که در زندگی بسیار زاهد به شمار می رود و با توجه به اینکه دارایی کمی داشت اما همواره مورد احترام حکومت ها بود و هرگز وارد عرصه‌های سیاسی نشد و از جنجال ها و بحث ها پرهیز کرد. او در زندگی خود همواره اخلاق را مدنظر داشت. این شیوه ی برخورد وی در زندگی و دانش فلسفی او می تواند برای همگان آموزنده باشد. در بزرگی مقام ابونصر فارابی علامه طباطبایی نقل می کند که او بزرگ ترین فیلسوف جهان اسلام است و ابن سینا با آن جایگاه والایی که داشت، توانست مشکل های ماورالطبیعه ارسطو را با شرحی که معلم ثانی در آثارش نگاشته است، حل کند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


1 × = هفت