وقتی مشکلات را با قفل فرمان حل می کنیم

وقتی مشکلات را با قفل فرمان حل می کنیم

گروه اجتماعی:چرا این روزها دعوای خیابانی بین رانندگان به یک پدیده روزمره تبدیل شده است؟
این روزها دعواهایی که بین رانندگان به وجود می آید را زیاد می بینیم. این دعواها از یک مشاجره ساده شروع می شود و تا موارد شدیدتر و حتی قتل هم پیش می رود. اتفاقی که در مورد قوی ترین مرد ایران افتاد و او را به کام مرگ کشاند نمونه ای از همین دعواهای خیابانی است.
مشاجره هایی که حین رانندگی به وجود می آید نه ربطی به این دارد که چقدر شما قوی هستید و نه سن و سال می شناسد. در واقع در تمام سنین و تمام قشرها اتفاق می افتد. حال این سوال مطرح می شود که چرا خشونت اینقدر میان مردم ما رواج پیدا کرده است؟
از زمانی که انسان تصمیم گرفت از غارها بیرون بیاید و در شهرها ساکن شود، به این نتیجه رسید که به غرایز خود مانند اندامش لباسی بپوشاند و خشونت نیز یکی از این مقوله ها بود. اگر انسان نتواند غرایزش را به شکل هدایت شده ای مدیریت کند، دعوا و مشاجره شکل می گیرد.
*دلایل این خشونت چیست؟
متاسفانه بروز خشونت گاهی اوقات نه تنها منفی محسوب نمی شود بلکه عده ای آن را امتیاز تلقی می کنند. یعنی در جامعه فردی که خشن است به عنوان فردی در نظر گرفته می شود که حقش را می گیرد و یک آدم توانمند و زرنگ محسوب می شود. همه ما دارای برچسب هایی هستیم که با آن هویت می گیریم مثل دکتر، مهندس، معلم و… در جاهایی که شناخته شده هستیم، سعی می کنیم خشونت را در وجودمان کنترل و مدیریت کنیم اما وقتی سوار اتومبیلمان می شویم ? حالت اتفاق می افتد؛ اول اینکه مانند محیط خانه یا کارمان دیگر فردی شناخته شده نیستیم و بیرون از این محیط ها کمتر شناسایی می شویم و دوم اینکه به وسیله اتومبیل گویی بزرگ تر از چیزی که هستیم می شویم مخصوصا اگر اتومبیل مدل بالا و گرانقیمتی هم در اختیار داشته باشیم. ما فکر می کنیم از طریق چنین اتومبیلی می_توانیم از خودمان دفاع یا اقدام به خشونت کنیم در نتیجه احساس قدرت بیشتری می کنیم. دقیقا شبیه شخصیت های انیمیشنی که وقتی فردی داخل روبات عظیم الجثه ای قرار می گیرد احساس قدرت بیشتری می کند. در واقع در چنین مواقعی آسیب روانی دیگر وجود ندارد یعنی فرد از اینکه شخصی او را بشناسد و آبرویش در معرض خطر قرار بگیرد، ترسی ندارد به همین دلیل اقدام به خشونت می کند. علاوه بر این، شخص مطمئن است هنگام بروز مشکل می تواند راحت تر فرار کند.
*آدم های خشن بازنده اند
خشونت و دعوا بین رانندگان در محیط های کوچک تر برای مثال در شهرهای کوچک و روستاها کمتر است چون در آنجا افراد یکدیگر را می شناسند اما در شهرهای بزرگ تر خصوصا در حاشیه شهرها به دلیل اینکه احتمال روبرو شدن با یک آشنا کمتر است و افراد خودشان را ساکن موقت آن محدوده می شناسند، راحت تر اقدام به خشونت می کنند. در فضای خارج از رانندگی وقتی افراد یکدیگر را می بینند به هم تعارف می کنند و احترام یکدیگر را نگه می دارند اما در محیط رانندگی این اتفاق جای خود را به بوق زدن می دهد چون کسی کسی را نمی شناسد. در این مواقع چه فردی بوق بزند چه قفل فرمان اتومبیلش را برای تهدید بردارد هر دو مورد از مصادیق خشونت است.
افراد زمانی اقدام به خشونت می کنند که احساس بازنده بودن داشته باشند و فکر کنند در حقشان ظلم شده است. برای مثال وقتی شخصی قوانین رانندگی را رعایت می کند در مقابل با افرادی روبرو می شود که برخلاق قوانین عمل می کنند و سبقت غیرمجاز می گیرند و با این روش زودتر به کارهایشان می رسند. فردی که تابع قانون است با خود فکر می کند چرا مثل این افراد عمل نکند تا او هم زودتر به مقصد برسد؟ در واقع این احساس به فرد دست می دهد که کسی سرش کلاه گذاشته و سوءاستفاده کرده است و حس بازنده بودن به او دست می دهد. در این مواقع خشونت بروز می کند چون اعتماد اجتماعی وجود ندارد یعنی آدم ها احساس می کنند اگر زرنگ نباشند دیگران از آنها سوءاستفاده می کنند.
*اعتماد اجتماعی راهکاری علیه خشونت
اگر فرد احساس کند شخصی که قانون را زیر پا گذاشته با قانون جریمه می شود حس خشونت کمتر سراغش می آید. برای مثال وقتی قانونی وضع شد که با رانندگانی که در اتوبان ها لایی می کشیدند برخورد شد، به تدریج سطح خشونت در رانندگان پایین آمد چون خیال افراد راحت است که به جای بد و بیراه گفتن به این افراد، قانون بهترین گزینه است که می تواند از پس آنها بربیاید و در نتیجه خشم افراد کم می شود. اگر نمونه این قانون ها بیشتر و در رسانه ها با افراد خاطی برخورد شود، خود به خود خشم افراد کنترل می شود چون رانندگان مطمئن می شوند یک نیروی بالاتر می تواند جلوی بازنده شدن آنها را بگیرد.
راهکار خیلی موثر دیگر این است که در قبال کارهایی که افراد انجام می دهند به آنها هویت بدهیم. برای مثال روی گواهینامه های افراد نمره منفی بدهیم. با این کار فرد در جاهای مختلف به وسیله نمره گواهینامه اش شناخته می شود در نتیجه از ترس اینکه هویتش زیر سوال نرود کمتر اقدام به خشونت می کند.
*راهکار فردی مقابله با خشونت
فردی که مورد خشونت قرار گرفته باید این حس را در خود به وجود بیاورد که اگر خشونت یک راننده را با خشونت جواب بدهد باعث می شود خشونت در جامعه بیشتر شود و خودش هم عامل آن در جامعه محسوب می شود و به این موضوع دامن می زند اما این را به جرات می توانم بگویم همه کسانی که قفل فرمان به دست می گیرند یا بوق می زنند خودشان نیز از خشونت بدشان می آید و اگر از آنها راجع به این اعمال بپرسید خودشان نیز این گونه رفتارها را تقبیح می کنند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۵:۰۵ ق.ظ

دیدگاه


نُه − = 5