وقایع آذربایجان غربی در جنگ جهانی اول

وقایع آذربایجان غربی در جنگ جهانی اول

گروه جامعه:جلو، نام منطقه‌ای کوهستانی در جنوب دریاچه وان در ناحیه? حکاری ترکیه‌است که تا پیش از جنگ اول جهانی محل زندگی طایفه‌ای از قوم آشوری در عثمانی بود. بدنبال هم‌پیمان شدن آشوریها با روسیه در جنگ و رخ‌دادن نسل‌کشی آشوری‌ها در عثمانی جمعیت بزرگی از آشوریها به ایران فرار کردند. بدنبال روسها و جلوها، لشکریان عثمانی و دسته‌های مسلح کرد هم‌پیمان ایشان به غرب آذربایجان ایران آمدند و خاک ایران صحنه جنگ این نیروهای متخاصم شد. جنگ دامنه‌دار دولتها در خاک ایران و مسلح نمودن گروهای قومی و دینی طرفدارشان زمینه ساز تلفات غیر عادی ایرانیان (اعم از آذری، ارمنی و آشوری) در غرب آذربایجان شد. عثمانی و همپیمانان ایشان، طایفه شکاک تحت امر اسماعیل آقا سمیتقو، در هنگام درگیری با ارامنه ایران و جلوهای عثمانی، باعث مرگ بخش بزرگی از ایرانیان شده و باز هنگام غلبه جلوها بر عثمانیان و شکاکها، تعداد بسیار زیادی از ایرانیان کشته شدند. سمیتقو به بهانه? کشته شدن برادرش جعفرآقا در روستاهای پیرامون ارومیه که برخی شیعه نشین و برخی آسوری بودند، با حمایت و پشتیبانی عثمانیان قتل و غارت می‌کرد. جلوها هم با پشتیبانی روسها، انگلیسیها و فرانسویان تشکیلات نظامی بوجود آورده بودند و افراد محلی را غارت و کشتار می‌نمودند بعضی از نویسندگان و آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، این وقایع را توطئه خارجیان برای جدا نمودن این ناحیه از ایران و تبدیل آن به یک کشور مسیحی میدانند.
*گردان یکم واحد داوطلب ارمنی تحت فرماندهی آندرانیک
اگرچه در اوایل ۱۹۰۰ تنش میان ملی‌گرایان ارمنی و روسیه بالا گرفت، اما به واسطه? آغاز جنگ جهانی اول و نسل‌کشی ارمنی‌ها در عثمانی، این تنش تحت شعاع قرار گرفت. دولت روسیه به عنوان دشمن عثمانی، بطور طبیعی متحد ملی‌گرایان ارمنی تلقی می‌شد. روس‌ها در حدود سال ۱۹۱۴-۱۹۱۵ میلادی اقدام به تأسیس دولتی از مناطق تازه اشغالی از عثمانی در اطراف دریاچه وان کردند که بعدتر به ارمنستان غربی معروف گشت. ارمنیان در خلال جنگ از روسیه حمایت می‌کردند که منجر به آزار عثمانی شد. وضعیت آشوریان مسیحی نیز که در شمال غرب ایران در جایی که نیروی‌های روس‌ها درحال جنگ با آخرین بقایای عثمانی بودند می‌زیستند با دشواری‌هایی روبرو شد. شهر مرزی ارومیه، دارای جمعیت بزرگی از آشوریان نسطوری بود که توسط نیروهای روسی که با عثمانی می‌جنگیدند محافظت می‌شد علاوه بر این عده، به تشویق مسیونرهای مذهبی فرانسوی و آمریکایی در ارومیه، جمعیت بزرگی از آسوریهای استانهای شرقی عثمانی هم به ایران و ناحیه آذربایجان غربی پناه آورده بودند که جمعیت این عده بالغ بر پنجاه هزار نفر بود، ایرانیان هم با ورود این عده هیچ مخالفتی نکردند و حتی برای کمک به این عده که در وضع بد اقتصادی بودند اعانه ملی منتشر نمودند.در نوامبر ۱۹۱۵پس از خروج ارتش روسیه زیر حملات نیروهای تُرکان عثمانی و کُردها از شمال آذربایجان، ارمنیان و آشوریان منطقه از آنجای گریختند. عده‌ای در سرما و برف مُردند و آن عده که جان سالم بدربردند، به ارومیه پناه بردند که در آنجای نیز پس محاصره، نزدیک به پنج هزار مسیحی توسط ترکان عثمانی و کردها کشته شدند. این کشتار تا بازستانی کنترل این منطقه در ژوئن ۱۹۱۹ توسط دولت مرکزی ایران ادامه یافت.
*آمدن عثمانیها به داخل خاک ایران
در دوران محاصره میسیون آمریکاییها، هر روز تعدادی از محاصره شدگان از بیماری تلف می‌شدند.چون عثمانی پا به جنگ نهاد در مرزهای ایران ناامنی رخ نمود. از یکسو کردان بنام جهاد یا به آهنگ تاخت و تاراج سخت بشوریدند و از سوی دیگر آسوریان مایه گرفتاری شدند زیرا از سالهای دراز پیشین در زیر دست مسیونرهای آمریکا و فرانسه کینه مسلمانان را در دل گرفته و پس از آمدن روسها به ایران خود را به ایشان بسته بودند و روس‌ها هم به ایشان جنگ‌افزار داده بودند. ابتدا در هشتم آبان ۱۹۱۵کردان عثمانی از مرز ایران گذشتند و به خاک ایران ریختند و بدون اینکه فرقی بین شیعه و سنی و مسلمان و آشوری بگذارند ده دیه را غارت نمودند و کشتارهایی هم نمودند. تا اینکه روسها سپاه فرستادند و ایشان را بیرون نمودند. این شکست عثمانیها در هفتم دیماه بود. از سوی دیگر هم در میاندوآب و هم در اوایل نبرد ساری‌قمیش در قفقاز روسها شکست خوردند و این منجر شد که سپاه عثمانی به تبریز و آذربایجان بیاید و روس‌ها تا مرند عقب نشینی کردند. سپس دوباره روسها در ۲۵ دیماه دست بالا را پیدا کردند و به تبریز برگشتند. کردان و عثمانیها در مهاباد تجمع پیدا کردند و روسها در مقابل عثمانیها و کردان صمصامچاردولی را گماردند و به او پول و جنگ‌افزار دادند. در روز ۱۱ و ۱۲ دی روسها بصورت ناگهانی ارومیه را ترک کردند و همپیمانهای آسوری و ارمنی خود را در ارومیه تنها گذاشتند که ایشان در چند ماه گذشته دست به بدرفتاری با مردم ارومیه زده بودند و خونریزیهایی هم نموده بودند. حدود ده هزار نفر از ایشان به سختی و در برف همراه روسها از شهر بیرون رفتند که در راه بسیاری از ایشان تلف شدند. بقیه، یعنی حدودا ۳۵۰۰۰نفر به بیمارستان آمریکایی‌ها و یا به مسیونرهای فرانسوی پناهنده شدند و بسیاری را هم ایرانیان در درون خانه‌های خود پناه دادند. سپس دو روز پس از رفتن روسها، حدود سی هزار نفر از کردان از سوی کوهستان به شهر هجوم آوردند و رشید بیگ عثمانی هم با لشکر از پس آنها وارد شهر شد. رشید بیگ جلوی بی‌قانونی را می‌گرفت اما نوری بیک و راغب بیک که دو سرکرده عثمانی بودند به مسیحیان ستم بسیار نمودند. قتل‌عام روستای گلپاشان که آبادی آسوری نشین بزرگی بود در این زمان رخ داد و آن بیست هزار نفری که در باغ بیمارستان آمریکایی‌ها پناه گرفته بودند کم‌کم دچار بیماریهایی مانند تیفوس شدند که اهالی بسیاری از مسلمان و مسیحی ارومیه را به هلاکت افکند به نحوی که حدود ۵۰۰۰نفر از مسیحیان و چند برابر از مسلمانان در این میان نابود شدند.
* شکست عثمانی‌ها و پاسخ جلوها
چهار ماه پس از این وقایع (۲۷ فروردین، ۱۵ آوریل ۱۹۱۵) در دیلمقان، طی نبرد دیلمقان روسها عثمانی‌ها را شکست دادند و در آخر اردیبهشت، عثمانیان به سرعت ارومیه را تخلیه نمودند. آسوریها و ارامنه، کینه کردان و عثمانیان را از ایرانیان جستند. این بار آسوریها و ارامنه بیرون ریخته و دست به تاراج و آزار مردم گشادند و فلیپ پرایس، خبرنگار روزنامه منچسترگاردین می‌نویسد که رفتار ایشان تنها یک کمی بهتر از رفتار کردان و عثمانی‌ها بوده‌است و جیلوها در روستاها به کشتن مردم تهیدست و بیگناه می‌پرداخته‌اند.آسوریان بومی ایران که تا این زمان در اطراف ارومیه در روستاها زندگی می‌کردند، حدود پنجاه هزار نفر تخمین زده می‌شدند که غیر از آسوریان جیلو بودند که از عثمانی فرار کرده بودند. تا این زمان، ایشان در ایران آسوده زندگی می‌کردند و ارتباط ایشان با مسلمانان خوب بود. اما پس از اینکه میسیونرهای روس، فرانسوی و آمریکایی کسانی از ایشان را از کیش قدیمی نستوری خود برگرداندند و ارتودکس، پروتستان یا کاتولیک نمودند، اندیشه‌هایی از دشمنی با دیگر ایرانیان در ایشان دمیدند و روزنامه‌هایی با زبان سریانی بنام «جوخو» و «زاهریراباهر» در ارومیه منتشر نمودند. سال ۱۲۹۵، در ارومی آسوریان که در زمستان ۱۲۹۳ همراه روسها کوچ کرده بودند و سپس برگشته بودند، کینه کردان و عثمانیان را از ایرانیان می‌جستند: بعضی از افراد را در دهات ریسمان به گردن انداخته و سرشان را از سوراخ دیوار گذرانده و با گاو ریسمان را می‌کشیدند تا سر آن فرد از بدن جدا شود. جیلوها در دهات پراکنده شده و از زدن و گرفتن و آزردن ایرانیان دریغی نداشتند
* انقلاب روسیه
در بهار ۱۲۹۶۱۹۱۷)، در روسیه انقلاب شد و کارها ناگهان بر طرفداران روسیه در ایران گران سخت شد. بیشتر سربازان روس که درایران بودند، از فرماندهان خود فرمانبری نمی‌کردند و در شهرها بازار را غارت می‌کردند مثلا در چهاردهم تیر بازار ارومیه را غارت کردند و سه نفر را کشتند و بازار را آتش زدند. کتیبه سوختن بازار ارومیه در تاریخ شانزدهم رمضان ۱۳۳۵ مطابق با ?? تیر ۱۲۹۶ (۱۹۱۷)در دهات، جیلوها نه تنها تاراج می‌نمودند، بلکه کشتار و آتش زدن هم انجام می‌دادند. در نیمه‌های مرداد ارمنیان، سالداتها و جیلوها در نازلوچای بسیاری را کشتند و هشت، نه ده دیگر را هم غارت نموده و دست به کشتار زدند و حتی کودکان شیرخوار را هم می‌کشتند.در آبانماه همان سال، روسها و آسوریها رفتار بد خود با مردم را ادامه داده و به شوخی در مراسم عاشورا یکنفر را کشتند و پنج نفر را زخمی نمودند.
*کشتار مردم ارومیه بدست مسیحیان
چون انگلیس و فرانسه پی بردند که در ایران دیگر روسها توانایی جلوگیری از عثمانیها و آلمانها را ندارند، پیرامون اینکه دسته‌هایی از سپاه از ارمنیهای ایران و عثمانی بوجود آورند با مارشیمون، پیشوای آسوریان وارد مذاکره شدند و از راه جلفا به ارومیه آمدند، میسونرهای آمریکایی هم با ایشان همدستی نموده و پولهایی که بابت امور خیریه از آمریکا می‌آمد را صرف سپاه آرایی برای آسوریان می‌کردند. در این میان یک آرزوی خامی در ذهن مارشیمون و دیگر سران آسوری افتاده بود که یک کشور آزادی برای آسوریان در ناحیه ارومیه و پیرامون آن پدید آورند.مارشیمون و آقا پتروس و دیگر سران آسوری و مسیحی، به همدستی مستر شت مسیونر آمریکایی که نایب کنسول آمریکا هم بود و به همداستانی مسیو نیکیتین و فرانسوی‌ها یک واحد نظامی در سرای حاجی مستشار دایر نموده و شروع به سربازگیری از اطراف نمودند. در بهمن آن سال یک نفر جلو دو نفر مسلمان و یهودی را در بازار بقتل رساند که منجر به قتل چهار نفر دیگر هم از رهگذران بیگناه شد، سپس دسته‌ای از جلوها از بیرون شهر شروع به کشتار در بیرون شهر نمود که حدود صد نفر از اهالی دهات را به قتل رسانید. اقدام دو نفر از اهالی برای دفن کردن کشته‌هایی که بیرون شهر بر زمین مانده بودند به شروع جنگ کامل انجامید و مسیحیان در شهر هر کسی را که دید به گلوله بستند. سپس جلوها شروع به توپ بستن شهر کرده و سرانجام هیئت صلحی به کنسولگری روسیه نزد مارشیمون رفت. قزاقان شهر هم که رییس ایشان روس بود به دستور او پرچم سفید برافراشتند که باعث دلیر شدن آسوریان شد و با حمله به قزاقخانه هر قزاقی را که یافتند به قتل رساندند. پس از این قتل‌عام اهالی ارومیه اتفاق افتاد که با تاکید و پیگیری مستر شت نایب کنسول آمریکا ادامه پیدا کرد. حدود ده هزار نفر از مردم بیگناه، شامل زن و بچه و مردم عادی طی این کشتار نابود شدند. این آمار تنها مربوط به شهر ارومیه ونه دهات آن بود و در دهات کشتار بزرگتری اتفاق افتاد. پس از آن مارشیمون آهنگ سلماس کرد و می‌رفت تا سلماس را نیز زیر فرمان خود درآورد و چون شمار آشوریان و ارمنیان را کم می‌دید، می‌رفت تا با سمیتقو دیدار کرده و وی را نیز با خود همداستان کند.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۴۶ ق.ظ

دیدگاه


2 × شش =