واکاوی قهر ناخواسته کودکان با سینما

واکاوی قهر ناخواسته کودکان با سینما

گروه فرهنگی: سینمای ایران سال ۹۵ را با اکران رویایی نوروز آغاز کرد. وضعیت فروش فیلم ها در دو ماه گذشته را هم می توانت هم نشان دهنده اقبال مردم به سینما و احتمالا پویایی هرچه بیشتر این صنعت دانست. یک از نکاتی که با مرور فیلم های اکران شده در دو ماه اخیر و ماه_های پیش از آن به چشم می آید، فقدان ژانر کودک در تولیدات سینمایی است. اگر تجربه موفق شهر موش ها در سال ۹۳ و انیمیشن »شاهزاده روم« که سال گذشته اکران موفقی را پشت سر گذاشت را نادیده بگیریم، فیلم دیگری که در این گونه سینمایی اکرانی مناسب داشته باشد را نخواهیم دید.
بعد از انقلاب در زمینه تولید آثار مفرح، شاد و سالم برای کودکان فیلم‌های برجسته‌ای ساخته شد و بخشی از سینمای فرهنگی کودک را دستمایه موضوعات خود قرار داد که هر دو این جریان‌ها برای سینمای ما برکت داشتند. اما به مرور به دلیل مشکلات اکران ومسایل اقتصادی حضور بخش خصوصی در سینمای کودک کم رنگ شد و دولت وظیفه حمایت و سرمایه‌گزاری دراین حوزه را به عهده گرفت و برخی از کوتاهی‌ها باعث مهجور ماندن این گونه سینمایی شد.
یکی از بخشهای »هنر- صنعت سینما« که پیش از انقلاب تقریبا وجود نداشت یا به صورت بسیار محدود به آن توجه می شد و پس از انقلاب با رشد و شکوفایی قابل توجهی روبه رو شد، ژانر کودکان و نوجوانان بود. این بخش از سینما به آرامی رشد کرد و به همان نسبت که سینمای بلند داستانی با مضمون اجتماعی ، سیاسی یا دیگر ژانرها توسعه پیدا می کرد، ژانر کودکان و نوجوانان راه رشد و شکوفایی را پیش گرفت ؛ به طوری که در مدت زمانی کمتر از یک دهه به شرایطی دست یافت که بخش عمده ای از گردش اقتصادی و فروش سینمایی را احیا کرد.
فعالیت فیلمسازان در این ژانر باعث شد در کوتاه مدت نیاز وجود یک جشنواره برای دیده شدن آثار این بخش احساس شود. هر چند در ابتدای راه ، جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان به عنوان بخشی از جشنواره فیلم فجر، کار خود را آغاز کرد.
نخستین جشنواره فیلم کودک و نوجوان در سال ۱۳۶۱ به عنوان بخش جنبی اولین جشنوراه فیلم فجر آغاز به کار کرد و در آن ، تنها فیلم »سازدهنی« به کارگردانی امیر نادری حضور داشت که سال ۱۳۵۲ ساخته شده بود.پایان دهه ۶۰ را باید پایان دوره طلایی فعالیت سینماگران ایرانی در عرصه تولید فیلمهای کودک و نوجوان به حساب آورد. عباس کیارستمی که ساخت فیلمهای »همسرایان«، »مشق شب« و »به ترتیب یا بدون ترتیب« را در کارنامه فعالیت های هنری خود دارد، از سال ۶۸ فعالیت خود را در این عرصه متوقف کرد.
اصولا سینماگران با ورود به دهه ۷۰ به تغییر رویکرد دست زدند و به سمت سینمای اجتماعی تمایل پیدا کردند. سینمای کودک و نوجوان ایران در دهه ۷۰ با سالهای اوج خود فاصله زیادی گرفت ؛ یکی از ویژگی های این ژانر در دوره های جدید فعالیت خود، دور شدن از کار فانتزی و خیالپردازی های کودکانه و حرکت به سمت سینمای اجتماعی و مسائل جدی زندگی بود.
سینمای کودک و نوجوان از سالهای پایانی دهه ۷۰ از بیان قصه در قالب داستان های تخیلی فاصله گرفت و انتخاب مسائل و موضوع های اجتماعی با درونمایه خشن باعث رویگردانی مخاطبان از سینمای کودک شد.توجه به مسائل روز جامعه ، انعکاس شرایط کودکان کار و خانواده های فقیر، تاکید بر به کارگیری مفاهیم دشوار و دور از ذهن کودکان و نوجوانان ، توجه به مسائل گریبانگیر نوجوانان ، دوری از مولفه_های جذب مخاطب ، فاصله گرفتن از ساختارهای موفق و امتحان شدن در عرصه سینمای کودک ، کم توجهی به فیلمهای کارتونی جذاب و برخوردار از فناوری های رایانه ای کمبود فیلمنامه های خوب ، فاصله گرفتن کارگردانان موفق سینمای کودک از تولید در این ژانر و مقایسه آثار ایرانی با نمونه های موفق و جذاب خارجی نزد مخاطبان شرایطی فراهم آورد که سینمای کودک اندک بینندگان خود را از دست داد.
طی این سال ها فیلمسازان عرصه کودکان و نوجوانان بیش از هر چیز از نحوه اکران گلایه کرده اند، اما کمتر کارگردانی از ضعف فیلمها یا جذاب نبودن آنها یا حتی این که اصولا فیلمهایی که شخصیت اول آن را یک کودک یا نوجوان تشکیل می دهد، به این ژانر تعلق ندارد و فقط از جهت فرم کلی در این گونه سینمایی قرار می_گیرد صحبت به میان می آورد.
نبود فیلمنامه های قوی و عدم حمایت از کارگردانان خوش فکر این حوزه باعث شده تا تکرار تجربه های خاطره انگیزی همچون دزد عروسک ها، شهرموش های۱ و۲، کلاه قرمزی و پسرخاله، گلنار و… بسیار سخت باشد. اگرچه هرگاه درحوزه سینمای کودک کارهای ارزشمندی ساخته شده و در زمیان مناسب اکران شده اند این وضعیت تکان اساسی خورده و ظرفیت بالای فروش و جذب مخاطب را به رخ همگان کشانده است. فروش بالای دو فیلم شهرموش های ۲ و انیمیشن شاهزاده روم که به ترتیب در سال های ۹۳ و ۹۴ اکران شدند، گواهی بر این مدعاست. اما این ستاره های گاه به گاه سپهر سینمای ایران هم نمی تواند جوابگوی مطالبات کودکان نوجوانان کشور باشد. شاید به دلیل همین ضعف شخصیت پردازی و نبود فیلمنامه های جذاب و قوی باشد که حضور مستقل کودکان و نوجوانان در سالن های سینما کم رنگ شده است و آن ها نیز مجبورند تا مخاطب فیلم های بزرگسالان باشند.
اگر برای فیلم های کودکان بتوان مشخّصه های دیرآشنایی را بازگو کرد، در نگاهی کلّی با تأکیدی دوباره، چنین می توان گفت که: فیلم های کودکان و نوجوانان، باید آمیزه ای از شادی، هیجان حرکت، تلاش، سازندگی، نوع دوستی، محبّت ایثار و آشنایی با نشانه های خلقت باشد و باید که این عواطف مثبت را با بهره گیری به جا از عنصر »خیال« تخیّلی سازنده و پذیرفتنی بتوان به مخاطبان این گونه فیلم ها انتقال داد. در این رهگذر، اگر فیلمسازی آگاه، با پشتوانه پیش دانسته های »روان شناختی« بتواند با استفاده به جا از عنصر کارساز و ثمربخش »تخیّلِ سازنده« فضایی فراهم سازد که عنصر نقشمند »خیال«، در جهت »خلاقیّت« و نوآوری و دوباره سازی و بازآفرینی حرکت های مثبت انسانی و سازنده به کار گرفته شود، بی تردید، گامی هوشیارانه برداشته خواهد شد. در چنین صورتی، کودکان ما یاد خواهند گرفت که در رویارویی با دشواری_های طبیعی و پیش پا افتاده، نقش وجودی خویش را کارساز بدانند و با حرکت_هایی مثبت، نقش »فعال« داشته باشند و از نشان دادن هر گونه روحیه اِنفعالیِ آمیخته با دلمردگی، ناامیدی و تاریک اندیشی جانفرسا پرهیز کنند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۵:۲۳ ق.ظ

دیدگاه


7 − شش =