هرزاندیشه ها در مزرعه نقد دانشگاهی

هرزاندیشه ها در مزرعه نقد دانشگاهی

سیدحسین رضوی پور
گروه اجتماعی: آرزوی هر کشاورزی است که کشت و کارش را در زمینی بارور، پرآب و حاصلخیز انجام دهد. زمین که حاصلخیز نباشد، هر کوشش و تلاشی برای به دست آوردن محصول، نتیجه مطلوبی به دست نخواهد داد. اما وجود آب‌وخاک مرغوب و آفتاب و باران به‌موقع، تضمین‌کننده موفقیت یک کشت و کار خوب نیست. هر مزرعه‌ای با هر نوع کشت و زرعی با آفاتی نیز مواجه است. آفاتی که گاهی منشأ جانوری دارد، و گاهی هم از جنس نباتات است.
بله! از علف هرز سخن می‌گوییم. دانشگاه مزرعه اندیشه‌های نسل جوان است. مزرعه‌ای که از او انتظار می‌رود، منشأ رشد و ترقی جامعه در ابعاد فنی، اجتماعی، انسانی، فرهنگی و حتی سیاسی باشد. کسی کوچک‌ترین تردیدی ندارد که هر تحولی بخواهد در جامعه‌ای پدیدار شود، ابتدا باید در قشر جوان جامعه زمینه‌های آن تحول فراهم آورده شود.
دانشگاه بهترین محیط برای رشد اندیشه‌های مفید و مثمر ثمر برای اصلاح جوامع است. اما آیا بارور بودن این محیط به‌تنهایی برای تحقق اهداف تکاملی یک جامعه کفایت می‌کند؟ آیا همین‌که بدانیم دانشگاه محیطی مساعد برای رشد است کافی است تا آن را به حال خود واگذاریم و تدبیری برای جهت‌دهی به این رشد نیندیشیم؟
دانشگاه مزرعه رشد اجتماع است. اما در این مزرعه هم بذرهای مفید قابلیت رشد دارند و هم علف‌های هرز. هم اندیشه‌های بارور و مفید فرصت رشد می‌یابند و هم اندیشه‌های التقاطی و خطرناک. دانشگاه نیز مانند مزرعه در معرض انواع و اقسام آفات است. آفاتی که‌ گاه خود از جنس اندیشه هستند؛ اما اندیشه‌های ناسالم و غیر بارور. اندیشه‌هایی که انرژی خاک و آب را به هدر می‌دهد و مصروف تربیت گیاهانی غیر از بذرهای مفید و مثمر ثمر می‌نماید.
همچنین دانشگاه مانند مزرعه در معرض آفاتی است که از جنس خود اندیشه‌ها نیستند و مثل حشراتی که به جان گیاه می‌افتند و آن را از ریشه و ساقه می‌خورند و نابود می‌کنند، این آفات هم به جان اندیشه‌ها می‌افتند و ریشه? اندیشه‌ها را نابود می‌سازند. اما در تقابل با این آفات چه باید کرد؟ جامعه برای رشد و باروری نیازمند دانشگاهی است که مانند مزرعه‌ای حاصلخیز، محیط را برای رشد اندیشه‌های ناب آماده سازد.
اندیشه‌هایی که بتوان بر اساس آن‌ها مطالبات اجتماعی هدفمند و سودبخشی را در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مطرح کرد و بدین طریق بر مسیر حرکت تکاملی اجتماع اثر گذاشت.
رشد این اندیشه‌ها مستلزم میزانی از آزادی بیان و اندیشه، و همچنین پویایی جنبش‌های دانشجویی است. بدون وجود پویایی و تحرک در جنبش‌های دانشجویی، فراهم آوردن محیطی مساعد برای رشد اندیشه‌ها در دانشگاه‌ها مقدور نخواهد بود. تا تضارب آرا وجود نداشته باشد، و تا آزادی بیان و اندیشه تا حد قابل قبولی فراهم نباشد، انگیزه‌های کافی در قشر دانشجو برای فعالیت در جنبش‌های دانشجویی و بیان مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پدید نمی‌آید. اما فراهم کردن آزادی بیان، و میدان دادن به جنبش‌های خودجوش دانشجویی، به‌مثابه حاصلخیز کردن مزرعه است؛ چه برای رشد اندیشه‌های ناب و چه برای رشد علف‌های هرز و چه برای تهاجم آفت‌های خورنده.
در طراحی یک دانشگاه موفق و پیشرو، و البته پیش برنده، بسیار لازم است که به کاهش این علف‌های هرز و آفات مخرب بیشترین توجه را داشته باشیم.
چرا که در صورت رشد و فراگیر شدن این آفات، اولین قربانی این میدان، آزادی بیان و اندیشه، و فضای گفتمانی لازم برای تضارب آرا و بیان مطالبات خواهد بود. بسیاری از مدیران و روسای دانشگاه‌ها وقتی احساس می‌کنند نمی‌توانند فضای دانشگاه را از شر اندیشه‌های هرز و آفات اندیشه رهایی بخشند، شاهرگ آزادی بیان را قطع می‌کنند و زمین را شخم می‌زنند و آب را بر بیان مطالبات می‌بندند. و این البته برای مدیری که راه مقابله اصولی با آفات در یک مزرعه? بارور را بلد نباشد اولین و ساده‌ترین راه است.
حفظ همزمان آزادی بیان و تضارب آرا در کنار صیانت مزرعه اندیشه در مقابل اندیشه‌های هرز و آفات اندیشه، نیازمند تدبیری عمیق و دقیق است؛ تدبیری که نه‌ تنها باید از سوی مدیران دانشگاه‌ها به‌صورت بلندمدت رعایت شود، بلکه از سوی دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی نیز باید مورد ملاحظه قرار گیرد. ملاحظاتی که باید مبتنی بر تمایز میان اندیشه‌های مفید و سازنده و اندیشه‌های هرز و آفات اندیشه باشد. برای پیدایش چنین تمییزی، تهیه فهرستی از انواع اندیشه‌های مفید، هرزاندیشه‌ها و آفات اندیشه به نظر مفید می‌رسد. هرزاندیشه چیست؟ اندیشه‌هایی که سازنده نیستند و صرفاً انرژی و توان ذهن پویای نسل جوان را صرف خود نموده و از پرداختن به موضوعات و مسائل اصلی منصرف می‌کنند. لذا برای شناختن هرزاندیشه‌ها ابتدا باید موضوعات اصلی برای اندیشیدن را مشخص کرد.
شناختن مسائل اصلی و معطوف شدن به آن‌ها مهم‌ترین عاملی است که جلوی پرداختن به هرزاندیشه‌ها را می‌گیرد. شاید بتوان مهم‌ترین موضوع برای اندیشیدن را، اندیشیدن به همین اولویت بین اندیشه‌ها دانست. تشخیص میزان اهمیت موضوعات و اولویت‌بندی میان آن‌ها مهم‌ترین موضوع برای اندیشیدن است. چرا که هر اندیشه‌ای اگر بیشتر یا کمتر از وزن اهمیتش مورد توجه قرار گیرد می‌تواند یک هرزاندیشه قلمداد گردد.
دومین موضوع مهم برای اندیشیدن، حل مسائل اساسی جامعه در سبک زندگی و نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. به‌عنوان‌ مثال پرداختن به سبک زندگی، علوم انسانی اسلامی، بررسی و شناخت سازوکارهای حاکم بر امور کشور و نحوه? اصلاحشان، هر یک می‌تواند بخشی از این سرفصل قرار گیرد.
سومین موضوع مهم برای اندیشیدن، پرداختن به موضوعات علمی تخصصی به‌منظور حل مسائل تخصصی کشور است. به عنوان مثال اینکه چه میزان از انرژی کشور باید از طریق انرژی‌های نو تامین شود، و چه ضوابطی باید برای ارتقای کشور در این حوزه وضع نمود، موضوع خوبی برای اندیشیدن است که دانشجویان مدیریت و اقتصاد انرژی باید بدان بپردازند.
چهارمین موضوع مهم برای اندیشیدن، شناسایی جهت‌گیری‌های سیاسی مفید برای کشور و رصد فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به‌منظور تحقق اهداف اجتماعی است. تشخیص اینکه کدام جریان سیاسی در شرایط موجود در کشور جهت‌گیری مناسب‌تری نسبت به شرایط کشور دارد، نیازمند رصد دائمی جریانات سیاسی است.
البته رصدی با چشمان باز و به دور از انگیزه‌های شخصی. اندیشه‌ای که باید آن را از عوامل مخل محفوظ نگاه داشت و به منافع کشور معطوفش ساخت. و اما بپردازیم به فهرستی از مسائلی که ما را از پرداختن به موضوعات اصلی اندیشیدن باز می‌دارد. مسائلی که هر یک می‌توانند با تلف کردن انرژی جنبش‌های دانشجویی، ما را از پرداختن صحیح به موضوعات اساسی بازدارند.
شاید پیش از هر چیزی باید دامن زدن به بداخلاقی‌های گفتمانی را به‌عنوان عامل هدر رفتن انرژی‌ها تلقی کنیم. دچار شدن به بداخلاقی‌های سیاسی، نظیر وارد کردن تهمت و افترا، برچسب زدن به سایر اندیشه‌ها، وارد شدن به جدل‌هایی که قصدشان تخطئه شخصیت است و نه نقد دیدگاه، هر یک می‌توانند مصداقی از بداخلاقی گفتمانی باشند.
گفتگو بر اساس قول غیر سدید، دومین عامل مؤثر بر هرز رفتن اندیشه‌ها است. نقل اخبار غیر موثق و بیان مغرضانه اخبار و دامن زدن به شایعات، همگی در زمره? قول غیر سدید می‌گنجند. امروزه گسترش شبکه‌های خبری و اجتماعی، موجب شده است همه ما روزانه در معرض سیلی از اخبار قرار بگیریم. اما غالباً این سیل اخبار با گزینش و چینشی که دیگران از پیش تدارک دیده‌اند در اختیار ما قرار می‌گیرد. در نتیجه جامعه? امروزی ما جامعه‌ای است برخوردار از دریایی از اطلاعات، اما با عمقی کمتر از یک بند انگشت!
سومین نوع از هرزاندیشه‌ها پرداختن به افراد به‌جای پرداختن به سازوکار‌ها است. این‌که یک فرد خاص را عامل وقوع یک پدیده ناخوش آیند قلمداد کنیم، موجب می‌شود تلاشمان معطوف به حذف افراد شود و توجه‌مان از اصلاح فرآیندی که آن فرد را قادر به ایجاد آن پدیده ساخته است، منصرف می‌سازد. چهارمین عامل دچار شدن به هرزاندیشه‌ها کلی‌گرایی و بیان کلی از مسائل است. بیان کلی غالباً آمیخته و ممزوج به قضاوت‌های غیرتخصصی است.
این‌که به خاطر وجود یک خطا در یکی از بخش‌های یک تشکیلات، کل آن تشکیلات را زیر سؤال ببریم، و یا این‌که بر اساس دانسته‌های معدود خود از یک موضوع تخصصی، پیرامون آن موضوع به قضاوت بنشینیم، بدان معنی است که دچار کل‌گرایی و قضاوت‌های غیرتخصصی شده‌ایم.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۷:۳۰ ق.ظ

دیدگاه


+ 6 = ده