نگاهی به جریان کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران

نگاهی به جریان کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:دی ماه، اولین ماه فصل سرد سال در تاریخ معاصر شاهد فرازها و فرودها و رخدادهای بزرگی از حیث تأثیرگذاری و نقطه عطف بودن در عرصه¬های مختلف سیاسی اجتماعی و فرهنگی بوده است.به شکل بومی و آنچه مربوط به استان آذربایجان¬غربی و شهرارومیه می¬شود، فصل زمستان ودومین روز از ماه دوم آن یعنی دوم بهمن، روز شروع قیام مسلحانه مردم ارومیه و رخداد واقعه مسجد اعظم این شهر بر علیه رژیم طاغوت است. به شکل کلی¬تر و در کلان تاریخ معاصر ایران، در دی_ماه رخدادهای بزرگ و مؤثری به ثبت رسیده است که در شاکله زمان حال و معاصر تأثیرات مضاعفی داشته است.
۲۶ دیماه سال۱۳۵۶ روزی است که شاه معدوم کشور را به سوی آینده نامعلومی ترک کرد و این آینده نامعلوم او و خاندان او را برای همیشه بلعید و به اعماق تاریخ سپرد.۱۷ دیماه سالروز واقعه¬ای بس بزرگ در تاریخ ایران است که همچون نشانه¬ای از جور و استبداد بر سینه تاریخ ایران اسلامی باقی است.واقعه بزرگ کشف حجاب و وقایع بعدی در مسیر آن نظیر واقعه مسجد گوهرشاد مشهد که شروع و بنیانی شد برای حرکت و جریان عمومی جامعه ایران در دهه¬های بعد که ماحصل این جریان به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به وقوع انقلاب-اسلامی و تأسیس نظام اسلامی و جمهوری اسلامی شد.بررسی وجوه مختلف واقعه کشف حجاب از ابعاد مختلف همچون دینی و شرعی، اجتماعی و عرفی، تاریخی و سیاسی، فرهنگی و شخصیتی و غیره در چهارچوب چنین نوشتاری نمی¬گنجد.
اما از جهت اشاره و یادآوری و نیز تذکار با استفاده از مطالب پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر و به ویژه نوشتاری تحت عنوان »روند کشف حجاب در تاریخ معاصر به قلم نیلوفر کسرا« مطالب گردآوری شده زیر پیرامون موضوع کشف عجب با ارائه پیش زمینه¬ها و نیز روند وقوع این واقعه ارائه می¬گردد.»دوران قاجاریه به عنوان نخستین دوران رویارویی نزدیک با غرب حائز اهمیت بود. ایرانیان نخستین تجربیات تلخ شکست از غرب را در جنگهای ایران و روسیه آزمودند و به ناچار به تفوق نظام جنگی و علمی آنان آگاه شدند. بروز جنگهای ایران و روس روابط ایران را که سالیان سال به دلیل جنگهای داخلی از اوضاع جهانی بی خبر بود گسترش داد و رفت و آمد خارجیان فزونی گرفت. از سویی دیگر اعزام محصلین ایرانی به خارج از کشور به منظور کسب علوم و فنون جدید، ایرانیان را با سبک زندگی غربی آشنا کرد. همین رفت و آمدها به دربار و ارتباط خارجیان با ایرانیان در نوع پوشش مردان تأثیر گذاشت و کم کم استفاده از پیراهن و کفش چرمی معمول گشت.
تغییر لباس زنان اندرون نیز پس از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا آغاز شد و به تدریج از حرمسرای شاهی به خانه اعیان و سایر اقشار جامعه سرایت نمود. اما پوشش زنان در بیرون از خانه تا دوره مشروطیت و مدتی پس از آن به همان شکل سنتی (چادر، چاقچور و روبنده) بود. تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب مشروطه در جامعه زنان بی تأثیر نبود، به ویژه آنکه احزاب سیاسی و گروههای متعدد مسئله تعلیم و تربیت زنان و اصلاح وضعیت آنان را در رأس برنامه خود قرار داده بودند. آنان یکی از عوامل اصلی متمدن بودن را حضور زنان در عرصه اجتماع می‌دانستند و مانع اصلی این حضور را در سبک و شیوه زیستی و سنتی جامعه و نوع پوشاک جست_وجو می‌کردند. بنابر این به دنبال یک سری انتقادات نسبت به حضور زنان در اندرونی خواستار حضور آنان در جامعه بودند. بدین منظور یک جریان پنهان اما مستمر با بیان آزادی زن از اسارت بین تجددخواهان بروز کرد. اینان خواستار حضور زن در عرصه اجتماعی بودند و از وضع حجاب سخن به میان می‌آوردند. با روی کار آمدن رضاشاه کسانی که ترک سنت و اخذ فرهنگ غربی را مهمترین عامل پیشرفت می‌دانستند در پستهای کلیدی کشور قرار گرفته و مسئولیتهای حساسی را برعهده گرفتند .
اینان سیاست » مدرن« کردن کشور را در زمینه‌های اداری، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مد نظر قرار دادند. در اولین مرحله سیاست نوسازی فرهنگی پوشاک مردان مورد توجه قرار گرفت و با وضع قانون ۱۳۰۷ش جز طبقه روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایرانی موظف شدند به لباس متحدالشکل درآمده و کلاه خارجی با نام کلاه پهلوی بر سر بگذارند. با اجرای این قانون که بلافاصله در ادارات دولتی و خصوصی و سطح شهر اجرا شد به تدریج از تعداد افراد که مجاز از استفاده از لباس روحانیون بودند کاسته شد. سفر رضاشاه به ترکیه در سال ۱۳۱۳ش اثر عمیقی بر نگرش او نسبت به میزان استفاده از پوشاک غربی و دیگر الگوهای غربی گذاشت. از آن به بعد جهت جبران عقب‌ ماندگی ایرانیان ترکیه ملاک و الگوی پیشرفت شد. اولین اقدام رضاشاه پس از بازگشت از سفر ترکیه تغییر کلاه پهلوی به کلاه شاپو به عنوان کلاه بین‌المللی بود. سپس در فاصله سال¬های ۱۳۱۳ش تا ۱۳۱۴ش به منظور آماده ساختن افکار عمومی جهت کشف حجاب اقدامات وسیع تبلیغاتی صورت پذیرفت و کم کم در مدارس و جشنهای فرهنگیان حجاب ممنوع گشت. به دنبال این سیاست، رضاشاه در اوایل خرداد ۱۳۱۴ش به کلیه وزرا، مدیران ، رؤسا و کارمندان دولت دستور داد که هفته‌ای یک شب با خانم¬های خود در کلوپ ایران حضور یابند. او به حکمت وزیر فرهنگ امر کرد که مدارس زنانه معلمان و دختران می‌بایست بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد او را به مدارس راه ندهند. از سویی دیگر به پاره‌ای از فرهنگیان دستور داده شد که جمعیتی تشکیل داده و با حمایت دولت پیشقدم نهضت آزادی زنان گردند. این جمعیت بعدها » کانون بانوان« نامگذاری شد. با این تمهیدات در آبان ماه سال ۱۳۱۴ش به هنگامی که شاه پس از بازگشت از سفر مازندران از میزان موفقیت و پیشرفت بی حجابی بانوان سؤال کرد وزیر معارف پاسخ داد: » اکنون دختران خردسال با روی گشاده به مدرسه می‌روند ولی نسبت به زنان سالخورده، تنها این اقدام معارف کافی نیست، باید در خانواده‌های عالی مملکت یک عمل جدی به ظهور برسد. اگر شخص اعلی_حضرت پیشقدم شوند، مردم هم تأسی خواهند کرد.«
بالاخره در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش در عمارت دانشسرای عالی تهران با حضور شاه و خانواده‌اش جشنی برپا شد تا دیپلم فارغ‌التحصیلان به آنها اعطا شود. در این مراسم رؤسای مدارس و همسران صاحب منصبان عالی رتبه و همسر و دختران شاه بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام روز آزادی زن و کشف حجاب نامگذاری شد. از آن پس جشنهای متعددی برگزار شد و مقامات عالی رتبه مملکتی و نظامی، رؤسای ادارات و کارمندان با زنان بی_حجاب خود شرکت می‌کردند. از سوی دیگر در یک اقدام خشن از سوی نیروی انتظامی در سراسر کشور حجاب زنان شامل چادر و چاقچور و روبنده از سر آنان به زور برداشته‌شد.«

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ

دیدگاه


3 × پنج =