نویسنده ایرانی مانند هرودوت در جنگ حماسه‌پروری کرده است

نویسنده ایرانی مانند هرودوت در جنگ  حماسه‌پروری کرده است

گروه فرهنگی:ساسان ناطق، پژوهشگر گفت: نمونه‌های اغراق شده تاریخی بسیاری را در ادبیات جنگ سراغ داریم برای نمونه هرودوت، تاریخ‌نگار مشهور وقتی لشکر ایران به جغرافیای یونان می‌رسد و مقابل سپاهیان آتنی و اسپارتی قرار می‌گیرد، یک اتفاقی را رقم می‌زند و با یک اغراق‌سازی چربش نیروهای آتنی و اسپارتی بر سپاه صدهزار نفری پارسی را به تصویر می‌کشد و با این کار هدفش؛ جنگجوپروری و روحیه دادن به نیروهای خودی و نشان دادن وطن‌پرستی خودش است.
ساسان ناظق، نویسنده و پژوهشگر جنگ در نشست بررسی »انسان ایرانی در رمان دفاع مقدس« گفت: به نظرم انسان نویسنده دهه ۶۰ انسانی باورمند و متعهد است و بیشتر افراد داستان‌هایش شخصیت‌های برآمده از بطن جامعه خودش و عمدتاً قهرمان‌های آن دهه به نحوی اغراق شده است، اغراق نه به آن معنا که نویسنده خواسته باشد قهرمان‌سازی کند، بلکه صرفاً از این بابت که نگاه نویسنده و ادراک تجربی او چیزی جز این را باور ندارد که اگر شخصیت داستان تا حدودی تداعی و شعاری شده است.
او افزود: البته نمونه‌های اغراق شده تاریخی بسیاری را در ادبیات جنگ سراغ داریم برای نمونه هرودوت، تاریخ‌نگار مشهور وقتی لشکر پارسیان به جغرافیای یونان می‌رسد و مقابل سپاهیان آتنی و اسپارتی قرار می‌گیرد، یک اتفاقی را رقم می‌زند و با یک اغراق‌سازی چربش نیروهای آتنی و اسپارتی بر سپاه صدهزار نفری پارسی را به تصویر می‌کشد و با این کار هدفش؛ جنگجوپروری و روحیه دادن به نیروهای خودی و نشان دادن وطن‌پرستی خودش است. هر چند مورخان مشهور یونانی و اروپایی بعداً بر این موضوع صحه گذاشتند که او بخشی از تاریخ را تحریف کرد تا به سپاه خودی انگیزه دهد.
این نویسنده و پژوهشگر عنوان کرد: آن تلقی که نویسنده دهه ۶۰ از دفاع مقدس داشت و آن را به صورت اغراق در قهرمان‌سازی بروز می‌داد، باورپذیری اثر را تقلیل داد.
امروز وقتی بعضی از رمان‌های این دوره را می‌خوانیم شعار و کلیشه را به کرات در متن می‌بینیم که در دهه ۷۰ به بعد این متون و رمان‌ها را به نوعی پس بزند و آنها را نپذیرد.
شاید نویسنده دهه ۶۰ در مواجه با شخصیتی که در رمانش هست بیشتر دنبال انسان‌های آرمان‌گرا بود و حتی آن را در میان فرماندهان و رزمندگان خاصی هم دنبال می‌کرد.
ناطق گفت: به باور انسان ایرانی در مقام نویسنده دهه ۶۰ شخصیت داستان جنگ باید مصلح باشد و نوع مواجه انسان ایرانی حتی در برخورد با دشمنش باید بسیار متفاوت باشد.
ریشه این تفاوت را باید در آموزه‌ها و باورهای دینی جست‌وجو کرد.
چون این انسان برآمده از انقلابی است که تازه پیروز شده و باورهای ایمانی در او قوی است و در خانوادهای رشد پیدا کرده که قرآن و نهج‌البلاغه در آن خوانده می‌شود و حماسه همیشه در ذهن و زبانش موج می‌زند.
پس طبیعتاً نویسنده این دوره دوست دارد رفتار شخصیت داستانی‌اش بسیار متفاوت باشد.
زبان جنگ، زبان اقتدار است و در مواجه با دشمن خود بسیار متفاوت است و انگار درصدد است خودش را به نوعی به دشمنش بیشتر بشناساند.
او ادامه داد: از نکات ویژه رمان‌نویسان البته بعد از عبور از این دهه یک نکته بسیار جالب وجود دارد و آن توجه به شخصیت‌هایی است که خود نویسنده هم می‌تواند در آن مقام قرار بگیرد.
به نوعی دغدغه و مسله‌مندی نویسنده را در متن‌های نشان می‌دهد که در این رمان‌ها به دنبال چرایی وقایع است و حتی در ظاهر از شعار و کلیشه عبور کرده و به سمت تغیر و پختگی حرکت می‌کند.
در واقع در این برهه نویسنده ایرانی به دنبال این است که موضوع به نفع وطن یا هموطن خودش تمام شود.
دقیقاً همان کاری که هرودودت در تاریخ‌نگاری خود انجام داد، نویسنده ایرانی به شکل متعالی‌تر به دنبال این است که این روحیه را به مردم خودش ترزیق کند.
این نویسنده عنوان کرد: در داستان‌های دفاع مقدس که می‌تواند روح قدسی در انسان آن دیده شود به کرات وجود دارد.
ما ایرانی‌ها کاری را انجام می‌دهیم که گاهی انقلاب را آن‌قدر پررنگ می‌کنیم که ماجرا لوث می‌شود و زیبایی مسئله تا حدودی کاهش پیدا می‌کند.
اما در مواجه انسان با انسان یا انسان با واقعه، شاهد هستیم که وقایع خودش را نشان می‌دهد، یعنی انسان رمان دفاع مقدس تنها در صحنه جنگ حضور ندارد بلکه در اتفاق‌هایی که در جامعه روی می‌دهد که آنقدر پررنگ است که شخصیت را در خودش حل می‌کند.
به عبارتی شخصیت است که باید خودش را با مکان یا واقعیت وفق بدهد.
اما در اینجا آیا واقعه بر وجوه شخصیت‌های داستان‌های ما می‌چربد؟ من تصور می‌کنم واقعه می‌تواند خیال‌انگیز باشد، اما خود واقعه نمی‌تواند خیال بورزد.
ساسان ناطق گفت: برخی از نویسندگان ما در روایت جنگ سعی کردند روحیه و انرژی بدهند در حفظ حماسه.
اقتضای کشوری که از انقلاب بیرون آمده تا آنچه خودش و آنچه را باور دارد به صدای بلند بگوید. نگاه دوم، نگاه پیشرفت است که در حفظ حرمت‌های جنگ جنبه‌های تیره و تلخ آن را هم آوردند؛ یعنی نویسنده در این مقام قرار نگرفت که قضاوت و داوری کند و قضاوت را به مخاطب سپرد، اما در نگاه بعضی از نویسندگان و پژوهشگران ما دسته سومی بود که قدری شمشیر را از رو بستند و با نگاه متفاوت‌تری جنگ را روایت کردند.
آنها به گونه‌ای به جنگ پرداختند به شکلی که انگار جنگ در جای دیگری واقع شده و ما باید مظلوم‌نمایی یک عده را تحمل کنیم و آن را بپذیریم.
شاید ساحت رمان این‌طور اقتضا می‌کند این امر باشد. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایبنا،چون خواننده فهیم امروزی از دهه ۶۰ و ۷۰ گذر کرده و خیلی راحت می‌تواند بفهمد که از این سه نگاهی که برشمردیم کدوم دقیق‌تر و همراه‌تر با جنگ است.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۲ ساعت ۹:۲۳ ق.ظ

دیدگاه


× هفت = 14