نفوذ فرهنگ بیگانه مانع هویتیابی اصیل وملی
گروه فرهنگی:تشویشهای فرهنگی مربوط به برندهای خارجی در بلندمدت استحاله نسل جوان کشور را نسبت به ارزشهای نظام و انقلاب در پی خواهد داشت.
همچنین، تبلیغ و ترویج فرهنگ استفاده از کالای ایرانی در سال تولید ملی، که موجبات تقویت تولیدات داخل در برابر اسامی معروف و رقیب خارجی را فراهم میکند، بسیار ضروری مینماید. با اندکی تسامح میتوان حضور برندها و فرهنگ مصرفگرایی را در کشور به پایان جنگ تحمیلی و ظهور طبقهی جدید سرمایهسالار نسبت داد.
این طبقهی اقتصادی، که اتفاقاً چندان دغدغه پرداختن به مسائل انقلاب را در ذهن نداشت مطلوبیت را در راستای تشابه فرهنگی و فکری با غرب (آن هم تنها از نظر هیبت ظاهری) جست و جو مینمود. این روند بعدها با گسترش و تکامل رسانههای نوظهور مانند ماهواره و شبکههای اینترنتی راه خود را از طبقهی اقتصادی صاحب سرمایه به میان طبقهی متوسط و حتی طبقهی متوسط رو به پایین یافت و به یک اپیدمی اجتماعی تبدیل شد.
این آسیب و اپیدمی اجتماعی، همزمان با طرح شعار »رفاه بیشتر در مصرف بیشتر«، به ارائهی الگوهای نوین مصرف در جامعه، آن هم با تأکید بر نوع و عنوان خاصی از کالا پرداخت.
در واقع در این مرحله استفادهکننده از آن کالا با انتساب خود به کالاهای مورد مصرف، هویت و شخصیت جدیدی را برای خود ایجاد میکرد. دردآورترین قسمت این بیماری مدرن هنگامی بروز پیدا میکند که مصرفکنندگان غایت و آمال زندگی خویش را معطوف به این برند میبینند؛ به گونهای که در چین مصرفکنندهی نوع خاصی از تلفن همراه، برای تهیهی آخرین مدل این دستگاه اقدام به فروش کلیهی خود میکند.
به هر حال، با جذب بخش وسیعی از تودهها در کشور، خصوصاً جوانان که عمدهی مخاطبان این بیماری مدرن هستند، به نظر میرسد که در صورت غفلت از این آسیب اقتصادیـاجتماعی تبعات نگرانکنندهای در انتظار کشور، دستگاه و سیستمهای مولد کار و سرمایه در کشور و در یک کلام اقتصاد ایرانی خواهد بود. شاید بتوان گفت برند تصوری از یک شرکت تولیدی یا خدماتی است که در ذهن افراد (مشتریان) وجود دارد. این تصور شامل نام، آرم گرافیکی، تبلیغات یا شعار خاص آن شرکت، قیمت، محل یا شعبات فروش و تجربهی حضور در آن یا تجربهی استفاده از آن کالا، تیپ مشتریان آن و اعتبار آن شرکت و مواردی از این دست میباشد.
برای ساخت برند راهکارهای مشخصی وجود دارد که در علم بازاریابی، مدیریت و تبلیغات به آن پرداخته شده است، از جمله شناسایی نیاز و سلیقهی مردم و طبقهبندی محصولات برای انواع مختلف آن، استفاده از نام مختصر، خوشآهنگ و مرتبط با محصول، استفاده از نشان گرافیگی به یادماندنی، متمایز، جالب توجه و مرتبط با محصول (یا حداقل معنادار)، احترام به مشتری تبلیغات حساب شده، روابط عمومی فعال و گسترده، خدمات پس از فروش، ایجاد شعبات گوناگون، قیمت مناسب، پیوند دادن هویتی خاص یا سبک زندگیای خاص در ارتباط با محصول، درگیر کردن احساسات مشتری اعتمادسازی، اصالت و مدیریت یکپارچهی تمامی اقدامات شرکت در جهت هدف اصلی (جلب مشتری در بلندمدت).
در جامعهشناسی امروزی مفهوم طبقه، که به ویژه به تبعیت از آرای مارکس سالها عامل اساسی تحلیلهای اجتماعی بود، نمیتواند به طور کامل توضیحدهندهی مسائل اجتماعی باشد. یکی از این مسائل مفهوم هویت است که در نظریات اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با طبقه داشته است، اما امروزه با تغییرات اقتصادیـ اجتماعی »مفهوم مصرف« و به تبع آن »سبک زندگی« بهتر میتواند تبیینکننده باشد. در ادبیات جامعهشناسی، از مفهوم سبک زندگی ۲ برداشت متفاوت به عمل آمده است.
در برداشت اول، سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالباً شاخصی برای تعیین طبقه است؛ اما در برداشت دوم، سبک زندگی شکل اجتماعی نوینی است که تنها در متن تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد فرهنگ مصرفگرایی معنا مییابد و راهی است برای تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهای (هویت) افراد .
به گفتهی استوری و چایلدز، شیوهی لباس پوشیدن ما میتواند در جهت تثبیت یا براندازی وجوه گوناگون هویتهای ما از قبیل جنسیت نژاد، طبقه و سن ما عمل کند. افراد با سرهم کردن برخی اقلام مد، تصویرهایی شخصی از خود میآفرینند که هم خویشتن آنها را برپا میدارد و هم پیامهایی با رمزهای فرهنگی به دیگران ارسال میکند. یکی از ویژگی های اصلی این تصویرآفرینیها تقویت یا چانهزنی دربارهی شاخصههای هویت است که پیش از این انعطافناپذیر بودند. همان طور که لنگمن میگوید پیمانهای فرهنگی افرادِ مدرن عموماً محصول الگوهای مشترک مصرف فرهنگی از جمله سلیقهها و مد است نه شکلهای سنتیتر اجتماع . در واقع مد تمایل ۲وجهی به یک رنگی و تمایز از گروههای اجتماعی را ممکن میکند. مد یکی از حاضر و آماده ترین ابزارهایی است که افراد به وسیلهی آن پیامهای بصری گویایی دربارهی هویت خویش صادر میکنند. گمنامی نسبی و ضرب آهنگ پرشتاب زندگی در شهرهای مدرن کنونی مستلزم روشهای کاملاً بصری و نسبتاً فوری برای ابراز هویت است.
یک آسیب شناس اجتماعی و استاد دانشگاه در این باره میگوید باید بپذیریم که سبک زندگی افراد تغییر میکند و این تغییرات لازمهی زندگی اجتماعی انسانها و موجب پویایی آن است و نمیتوان افراد را از تحولات دنیای مدرن عقب نگاه داشت، اما مهم این است که انتخاب افراد برای تغییر سبک زندگی انتخابی آگاهانه باشد. در واقع، نگرانیها زمانی آغاز میشود که انتخاب افراد بر اساس دیدگاههای شخصی، باورها و زمینههای فرهنگی، که از آن برخاستهاند، نیست و به نوعی برآیندی از موجی است که جامعه را درگیر کرده است و افراد را ناخودآگاه با خود همراه میکند.
در عین حال، باید کوشید علاقه و تمرکز افراد جامعه به ویژه جوانان را به سمت منابع هویتیابی اصیل متمایل کرد؛ چرا که مصرفگرایی گذشته از تمام مضراتی که برای اقتصاد، محیط زیست، خانواده و فرهنگ دارد سبب شکاف بین طبقات مختلف مردم خواهد شد. این شکاف طبقاتی، که منجر به افزایش تمایز اجتماعی شده است، افزایش نفوذ فرهنگ بیگانگان و کاهش انسجام ملی را به همراه خواهد داشت. از طرفی هم در یک چرخه هر اندازه توزیع ثروت و درآمد درون جامعه نامتوازنتر باشد، روحیهی مصرفگرایی رواج و گسترش سریعتری خواهد داشت.
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ