مسئله جوانی نیست جوانی کردن است

مسئله جوانی نیست جوانی کردن است

گروه جامعه :امروز روز جوان،فردا روز جوان و هر روز دیگری روز جوان. اعلام یک روز به عنوان روز جوان فقط گریزی است برای خالی نبودن عریضه طولانی عنوان روزها. وگرنه چه روزی را به یاد داری که روز جوان نباشد. کدام سازمان و نهاد و وزارتخانه ای را سراغ داری که با جوان سروکار نداشته باشد. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع، همه چیز در این کشور آکنده از جوانان است.
من جوانم. او جوان است. ما جوانیم. یا: من در میان جوانانم. او در میان جوانان است. ما در میان جوانانیم. جوانان در دبیرستان، در دانشگاه. جوانان در بازار، در مسجد. جوانان روی سکوهای استادیوم. جوانان در مطبوعات، جوانان خواننده مطبوعات. جوانان مخاطب پیام ها، جوانان صادر کننده پیام ها. جوانان در شهر، جوانان در روستا. جوانان اینجا، جوانان آنجا، جوانان همه جا.
بسیاری از والدین و مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند که جوانی نکند. این نگرش محافظه کارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود که مردان جاافتاده و زنان جهان دیده ، حال و حوصله دردسرهای جوانی کردن جوانان را ندارند. دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند. می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نکرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره کرده زندگی کنند تا هم خیال خودشان از آینده جوان شان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار کنند.
در سرزمین جوانی، جوانی کردن و جوان ماندن سخت است وگرنه هرکسی پس از نوجوانی ، لاجرم جوانی است برنا. مسئله این است جوانی کردن.
جوانی کردن واژه ای است لیز. مثل صابون آب خورده. به دست نیامده از دست می رود. تیز است مثل تیغ و در کشور ما خیلی صفات دیگر دارد که هر کدام را می توان در کنار هم قرار داد و نتیجه گرفت. جوانی کردن پدیده ای است عجیب، پیچیده و تا حدودی ناممکن.
بسیاری از والدین و مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند که جوانی نکند. مثل مردان و زنان سالخورده و میانسال سنگین رفتار کند.عجله نکند. همه پیش فرض ها و اما و اگرها را در رفتارهایش لحاظ کند. این نگرش محافظه کارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود که مردان جاافتاده و زنان جهان دیده ، حال و حوصله دردسرهای جوانی کردن جوانان را ندارند. دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند. می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نکرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره کرده زندگی کنند تا هم خیال خودشان از آینده جوان شان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار کنند. مسئله امروز جوانان جوان نیست. مسئله همان است که گفتم، جوانی کردن است. اگر این روز جوان با عنوان روز جوانی کردن نامگذاری می شد، ماجرا کلی از این رو به آن رو می شد. زیرورو می شد و به هم می ریخت، جوانی کردن اولین و مهمترین عامل جوان بودن است. داشتن سن جوانی که متر و معیار مهمی نیست.بیایید به واسطه روز جوان بار دیگر به این موضوع حیاتی نگاه کنیم که به عنوان جوان ترین جامعه جهان چقدر فرصت و امکان جوانی کردن در شهر و روستا پدید آورده ایم. چقدر روزنه و پنجره برای دیدن. چقدر راه و هدف برای رفتن و رسیدن و چقدر انگیزه و امکان برای ماندن و جوانی کردن به وجود آورده ایم. به خیابان ها و کوچه ها، به معابر و چهارراه ها، به استادیوم ها و سکوها به لابه لای این جمعیت پیاده روها نگاه کنیم و فراموش نکنیم زندگی آن جوانی که امروز در تنگناهای آگاهانه و ناخودآگاه رنگ عصیان و یا هاشور بی خیالی می خورد، آینده سرزمینی است که دوستش داریم.
آن کسی که از جوان توقع میانسالی و جاافتادگی دارد. آن کسی که جوان را از جوانی کردن برحذر می دارد، آن که نمی داند برای جوان امروز مرز تجمل حرف ها به پایان رسیده و زمان زمان عمل جوانانه برای جوانان است.همه و همه در یک سمفونی کشدار می نوازند که نامش بی توجهی است.دوره جوانی، از دوران خاص و باشکوه زندگی است که دارای خلقیات متفاوتی همچون کم تجربگی، ناهشیاری و خودشیفتگی با خصلت هایی همچون حق طلبی، عاطفه مندی و خوداتکایی را به خود نسبت می دهد که اگر از موقعیت ها و شکوفایی این فرصتهای طلایی غفلت شود، بحران و بروز تبعات تلخ آن در آینده، پر دامنه و چشمگیرتر خواهد شد.
در دوره جوانی زمینه و امکان پذیرفتن مسئولیتهای بزرگ و همچنین دارای جایگاه ویژه در هر جامعه را دارد چرا که ویژگیهای خاصی همچون توان بدنی زیاد، فعالیت و جنب جوش، مقطع سنی مناسب را دارا می باشد. دوره جوانی بهترین و با نشاط ترین دوره ای زندگی است فرصت جوانی فرصتی استثنائی و زمینه ای مناسب برای برداشتن گامهای بلند و حرکت به سوی کمال مطلوب است، ائمه(ع) در سخنان گهربار خود بر اهمیت و لزوم بهره برداری کامل از این دوره طلایی تأکید بسیار نموده اند. به عنوان مثال امام علی (ع) فرموده است: شیئانِ لایعرفُ فَضلَهما الاّ مَن فقدهُما: الشبابُ و العافیهُ؛ دو چیز است که ارزش و قیمت آنها را نمی داند، مگر کسی که آنها را از دست داده باشد، یکی جوانی و دیگری تندرستی. در روایتی دیگر از ایشان چنین آمده است: انّ اللهَ یُحبُ الشابَ الذی یُفنی شبابَهُ فی طاعهِ اللهِ؛ خداوند دوستدار جوانی است که جوانی اش را به اطاعت خداوند می گذراند.
همچنین ایشان می فرماید: بهترین جوانان شما کسی است که شبیه پیران رفتار نمایند و بدترین پیران شما کسی است که شبیه جوانان رفتار نماید. امام صادق(ع) می فرمایند: لَستُ اُحبُ أن أری الشابَ مِنکُم الاّ نمادیاً فی حالینِ: إما عالماً أَو مُتَعَلماً؛ دوست ندارم جوانی از شما(شیعیان) را جز بر دو گونه ببینم: دانشمند یا دانشجو. از این رو احادیث فراوانی از معصومین (ع) وارد شده که مضمون همه ی آنها این است: دوران جوانی را قدر بدانید و از آن به بهترین و کامل ترین صورت استفاده کنید.برای پیدا کردن دیدگاههای ائمه اطهار (ع) در روایات واژه هایی همچون«الشباب، الشاب، الشبان و الفتاء» واژه های کلیدی هستند که با رجوع به آنها در روایات گوناگون می توان مسائل مربوط به جوان را بدست آورد. علاوه بر معنای لغوی این واژه ها، از لابلای آراء لغویین معتبر محدوده سن جوانی را هم مشخص می نماید.
در اینجابه اقوال بعضی از لغویین معروف در این زمینه اشاره می کنیم به عنوان مثال:
زبیدی در تاج العروس »الشباب« را به معنای جوانی و نورس بودن می داند و از محمد بن حبیب نقل می کند که زمان بلوغیت از تولد تا ۱۷ سالگی و شبابیت از ۱۷ تا ۵۱ سالگی است و از ۵۱ سالگی تا مرگ سن پیری است و دو قول دیگر را نیز نقل می کند که یکی جوانی را از بلوغ تا۳۰ سالگی و دیگری از ۱۶ ۳۲ سالگی و بعد از آن را سن کهولت ذکر می کند. ابن منظور در»لسان العرب« ضمن ارائه معنای فوق به حدیثی از «»شریح« استشهاد می کند که معلوم می شود جوانی در مقابل صباوت و کودکی است و بعد از بلوغ آغاز می گردد. طریحی در مجمع البحرین دوره جوانی را قبل از دوره کهولت می داند و نقل می کند که در حدیث، به انسان سی ساله، جوان »الشباب« اطلاق شده است. فیومی نیز در »مصباح المنیر« جوانی را قبل از سن کهولت به حساب آورده است. سعید الخوری در »اقرب الموارد« سن جوانی را از بلوغ تا سی سالگی ذکر کرده است. اما درباره محدوده دوره سنی جوانان در بین روانشناسان و در بین دستگاههای مسئول در کشورهای مختلف، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی از روانشناسان سن ۱۷ یا ۱۸ تا سی را سن جوانی می دانند.
شورای عالی جوانان در کشور ما سن ۱۵ تا ۲۹ را رسماً سن جوانی تعیین کرده است. اما در کشورهای دیگر این دامنه متفاوت است به عنوان نمونه؛ در آفریقای جنوبی ۱۴ تا ۳۵ سال، در استرالیا ۱۵ تا ۲۵ سال، در چین ۱۴ تا ۲۸سال و در مالزی ۱۵ تا ۴۰ سال این دامنه را تشکیل می دهد.برای تعیین دامنه سن جوانی رویکردهای متفاوتی وجود دارد. بر اساس رویکرد مذهبی، جوان کسی است که دوران خردسالی را گذرانده و با بلوغ جسمانی از برخی حقوق فطری و شرعی همانند حق تسلط بر اموال، ازدواج، طلاق، خرید و فروش … برخوردار شده است که در دوران کودکی امکان تحقق آن وجود نداشته است.در رویکرد زیست شناختی و به تبع آن علوم زیستی و پزشکی با معیارهایی نظیر وضعیت جسمانی، قدرت بدنی، سیستم عصب شناختی و ساختار مغز، عملکرد غدد درون ریز و … وضعیت کودکی تا کهولت تعیین می گردد.در رویکرد جامعه شناسی، جوانی یک فرایند و سازه اجتماعی است که با وقایع هنجاری همانند ازدواج، فرزندآوری، اشتغال و … تعریف می شود.در رویکرد حقوقی- مدنی اشخاص یا نابالغ یا صغیرند و یا مرحله بلوغ اجتماعی را پشت سر گذاشته و به سن قانونی ۱۸ رسیده اند. در این رویکرد، جوان به نام «جوان بزرگسال« خوانده می شود.
رویکردهای دیگری نیز همانند روانشناختی، جمعیت شناختی و رویکرد تلفیقی وجود دارد که متناسب با شاخص های خود، جوانی و ویژگی های آن را تعریف می کنند.
اگر در گردونه خلقت، انسان به عنوان، احسن مخلوقات و جانشین خدا معرفی شده و همه اسماء به او تعلیم گردیده و کرامتی ذاتی یافته و نعمتهای زمین همه برای او آفریده شده است؛ باید دانست که این مراتب در سایه تربیت صحیح و سلامت فطری خداجوی اوست وگرنه به پست ترین رتبه ها سقوط خواهد کرد.
این انسان در طول دوران زندگی دنیایی، فرصت کِشتن را برای درو کردن در روز قیامت در اختیار دارد، اما بعضی از مقاطع عمر او جنبه پایداری و تمهید مقدمات را برای دوره ای بعد داشته که بدون گذر موفقیت آمیز از آنها و کِشت مناسب مقدور نخواهد بود. یک دوره، مقطع کودکی است که باید سعی کرد کودک با کمترین مشکلات وارد دوران نوجوانی شود. دوران نوجوانی و جوانی به دلیل ویژگی های زیستی، عاطفی، روحی و روانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نقش تعیین کننده ای در زندگی فرد و جامعه دارد. در واقع کِشت اصلی در این دوران یعنی در دوره ای جوانی صورت می گیرد، به بیان دیگر هر آنچه برای ذخیره ای اخروی لازم است، مهم ترین زمان انجام آن در این دوران است.
اهمیت دوره ای جوانی و جایگاه ویژه ای جوانان ضرورت تربیت آنان را دو چندان کرده است. در این راه بهره گرفتن از شیوه های تربیتی و بیان مطمئن و معصوم، خود ضرورت دیگری است. تکیه بر دیدگاهها و سیره انسانهای معصوم در تربیت تردید را از سر راه بر می دارد و انسان را در مسیر پر پیچ و خم تربیت سلامت به مقصد می رساند. که با مطالعه در اعمال و سیره این بزرگواران می توان این نقش مهم را که بیشتر بر دوش والدین گذاشته شده است به نحو احسن انجام داد.
استانلی هال برای اولین بار نوجوانی را به حیطه ی روانشناسی جدید وارد کرد. او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و بر اهمیت مطالعه ی این دوران تأکید نمود. پس از او مکاتب مختلف روان شناسی درمورد نوجوانی به تحقیق و مطالعه پرداختند و هرکدام نظریاتی در این باره ارائه دادند، امّا نوجوانی هم مثل بهار که زیبا و مطبوع ولی زود گذر است و به تابستان گرم منتهی می شود، زود می گذرد و پس از آن دوران جوانی و پختگی فرا می رسد.
پس چه بهتر که عبور از این دوران با صبر و حوصله انجام گیرد و نوجوان به دل سوزی ها و مراقبت های والدین و مربیانش به چشم دشمنی نگاه نکند، بلکه به راهنمایی های آن ها توجه نماید و از آن ها بهره گیرد تا به رشد و تعالی برسد و به سلامت قدم به دیگر مراحل بگذارد.
شور و نشاط و قدرت و صلابت جوانی اگر با تجربه و تدبیر پیران همراه شود، کیمیایی است که می تواند مس وجود را به طلای ناب مبدل سازد و از این روست که رهنمایان دین و اخلاق، پیوسته جوانان را به تجربه اندوزی و پندگیری از پیران موعظه کرده اند.به مناسبت روز جوان، روز ملی جوان، حداقل این درخواست را می توان کرد که بیایید برای یک بار هم که شده تماشا کنیم شهرمان و بگوئیم: کجاست جای جوانی.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۸:۲۳ ق.ظ

دیدگاه


1 + هشت =