مردم از شرایط بد اقتصادی آنقدر ناراحت نیستند که از بی‌عدالتی ناراحتند

مردم از شرایط بد اقتصادی آنقدر ناراحت نیستند  که از بی‌عدالتی ناراحتند

گروه اجتماعی: رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: مهم‌ترین اعتراضی که مردم دارند و به حق هم هست، اعتراض به‌ عدم اجرای عدالت است. مردم از شرایط بد اقتصادی آنقدر ناراحت نیستند که از بی‌عدالتی ناراحتند.
»اردشیر انتظاری« رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با ناآرامی‌های اخیر در جامعه و علل آن و همچنین نقش دانشگاه و جامعه نخبگانی در این فضای ملتهب به نکاتی از جمله عوارض پساکرونا و جنگ شناختی اشاره کرد. او ضمن رد ایجاد فاصله بین دولت و ملت تاکید کرد که مردم از شرایط بد اقتصادی آنقدر ناراحت نیستند که از بی‌عدالتی ناراحتند. اگر بی‌عدالتی باشد، این بی‌عدالتی مردم را رنج می‌دهد و آن وقت به چنین شرایط بی‌عدالتی معترض می‌شوند. البته بی‌عدالتی دو ساحت دارد؛ نخست بی‌عدالتی واقعی و ساختاری و بی‌عدالتی دیگر که از اولی هم مهم‌تر است بی‌عدالتی برساختی است یعنی احساس بی‌عدالتی، ادراک بی‌عدالتی که رسانه‌ها به صورت گسترده‌ای در این فضای بی‌عدالتی برساختی می‌دمند. در ادامه شرح این گفت‌وگو را می‌خوانید.
خیلی از دانشجویان به دلیل شرایط بد اقتصادی مجبورند کار کنند
دانشگاه‌ها این روزها شرایط متفاوتی را تجربه می‌کنند. ریشه‌یابی ناآرامی‌های اخیر را باید کجا جستجو کرد و چه راهکارهایی می‌توان برای عبور از این مرحله حداقل از سمت دانشگاه‌ها داشته باشیم؟ در تبیین این موضوع به خیلی از مسائل و مشکلاتی که به صورت ساختاری و غیرساختاری در دانشگاه‌ها وجود دارد، می‌توانیم اشاره کنیم و همیشه این مسائل وجود دارد، اما نمی‌توان وضع کنونی را با آن‌ها تبیین کرد، چرا که اگر قرار بود نقش ایجاد کنند، در دوره‌های دیگر هم این نقش را ایفا می‌کردند پس چه خصیصه دیگری به صورت ممتاز و متمایز در این رابطه وجود دارد؟ باید این خصیصه را بررسی کرد. در مورد شرایط دانشگاه‌ها، مهم‌ترین مسئله به دوران پساکرونا مرتبط است. در دوران کرونا، دانشجویان در شرایطی قرار گرفتند که موجب شد کمتر در محیط دانشگاه حضور پیدا کنند، بخصوص دانشجویان جدیدالورود که از دبیرستان وارد دانشگاه شدند و کلاس‌هایشان به صورت مجازی برگزار می‌شد. همچنین دانشجویان سال بالایی که آن‌ها هم همین وضعیت را تجربه می‌کردند و در واقع در شرایطی به سر می‌بردند که تماس‌های حضوری و رو در روی کمتری با دانشجویان دیگر و اساتید را تجربه کردند. این مسئله در حال حاضر لطمه بزرگی را به دستگاه علمی کشور وارد کرده و این وضعیت شبیه به این است که فردی در جاده با خودرو در حال حرکت است و ناگهان تصادف وحشتناکی می‌کند و به جای اینکه ببیند این تصادف چه لطماتی به خودرو وارد کرده، بعد حرکت کند، همان ماشین را دوباره روشن می‌کند و می‌رود، در حالی که ممکن است گلگیرش به تایر فرو رفته باشد، رادیاتورش سوراخ باشد، روغن ریزی کند و… وقتی فرد با آن ماشین حرکت می‌کند، می‌بیند که بعد از چند دقیقه ماشین از حرکت باز می‌ایستند. وضعیت کنونی دانشگاه نیز همینطور است و باید دوران پساکرونا را بررسی کنیم و ببینیم چه شرایطی برای استادان به وجود آمده یا دانشجویان چه وضعی دارند که این موضوعات اتفاقا قابل ردیابی است و می‌توان نمونه‌هایی را برشمرد که خیلی از دانشجویان به دلیل اینکه خانواده‌هایشان شرایط اقتصادی بدی پیدا کردند، مجبور شدند سرکار بروند. این افراد الان شاغل هستند و حالا باید به دانشگاه هم بروند. یا خیلی از اساتید برنامه‌های دیگر و شرایط آلترناتیو پیدا کرده‌اند و در این وضعیت به همه شوک وارد شده است.
خیلی از دانشجویان به دلیل اینکه خانواده‌هایشان شرایط اقتصادی بدی پیدا کردند، مجبور شدند سرکار بروند. این افراد الان شاغل هستند و حالا باید به دانشگاه هم بروند
زمانی که شرایط کرونایی پیش آمد، به خصوص نوجوانان و جوانان در معرض فضای مجازی نظارت نشده قرار گرفتند و این مسئله نفوذ فضای مجازی را در آن‌ها شدید کرد.نفوذ فضای مجازی از جهات‌ مختلف موثر است؛ این تاثیرپذیری در نوجوان هم از جهت تاثیر در نظام ارزشی، باورها و هنجارهایشان رخ داده و هم از نظر داده‌هایی که در فضای مجازی تولید می‌شود و تاثیراتی در آنها گذاشته است. این کلان داده‌ها امکان کنترل مردم و سبک زندگی آن‌ها را دارد و کسانی که مالکیت سرورهای این کلان داده‌ها را در اختیار دارند، از طریق روش‌های محاسباتی تحت کنترل و محرک‌ها، می‌توانند شرایط مورد نظرشان را رقم بزنند و این نکته از همه موارد دیگر مهم‌تر است؛ در واقع شرایط کرونایی این وضعیت را به وجود آورده است. ما به واسطه کرونا به سمت تعطیلی دانشگاه‌ها رفتیم که به اعتقاد من اشتباه بود. علی رغم اینکه ما خطر بیماری بچه‌ها را تجربه می‌کردیم، اما به نظر آن بیماری خطراتش کمتر از بیماری است که امروز حادث و عارض شده؛ بیماری که خیلی وسیع‌تر، شدیدتر و پردامنه‌تر است و آن تحت نفوذ فضای مجازی قرار گرفتن، یله بودن و رها بودن و از همه مهم‌تر دادن داده‌هایی است که برای جامعه ما خطرناک است. متاسفانه دولت‌های قبلی زیاد نسبت به این موضوع حساسیت نداشتند و امروز این وضعیت به وجود آمده است و موجب رقم خوردن چنین شرایطی شده است.
مهم‌ترین اعتراضی که مردم دارند و به حق هم هست، اعتراض به‌ عدم اجرای عدالت است. مردم از شرایط بد اقتصادی آنقدر ناراحت نیستند که از بی‌عدالتی ناراحتند.
مشکل دولت‌های بعد از انقلاب به طور کلی این است که خیلی واقعگرا هستند، یعنی فکر می‌کنند اگر فلان آدم فاسد را محاکمه کردیم، پس به عدالت عمل کرده‌ایم، در حالی که این واقعیت عدالت نیست و مهم‌تر این است که مردم احساس عدالت کنند و این بی‌توجهی به افکار عمومی و زمینه‌های برساختی و تمرکز رئالیستی روی موضوعات و واقعیت رفاه و عدالت و… و برجسته‌سازی آن مشکل دولت است. ما مشکلات ساختاری هم داریم و یک سری انسدادها نیز وجود دارد. خیلی وقت‌ها حتی وزیری می‌خواهد اقداماتی انجام دهد، ولی مافیاهایی که در حوزه‌های مختلف وجود دارند، اجازه نمی‌دهند کار مورد نظر انجام شود. ما انسدادهای ساختاری و همچنین بروکراسی مزخرفی داریم. من می‌گویم بروکراسی و برخی می‌گویند دیوان سالاری؛ نخیر دیوان سالاری چیز دیگری است و آنچه ما داریم بروکراسی و شبه غربی است و از جهان ما درنیامده است. این بروکراسی خیلی آزادهنده است و رویه‌های غلط اداری دارد و مقررات اضافی به وجود آورده که مردم را در زمینه‌های مختلف به دردسر می‌اندازد. این موارد را می‌توان ساده‌سازی کرد، اما هرجا را می‌بینیم، مشاهده می‌کنیم که تورم و تراکم مقررات و ضوابط گذاشته‌اند که معلوم است عقلانی عمل نشده است. این موارد همان انسدادهایی است که در جامعه ما وجود دارد و افراد وقتی برای هر کاری با این انسدادها برخورد می‌کنند، ناراضی می‌شوند و مشکل پیدا می‌کنند و همین نکات در جامعه مسائلی درست می‌کند. باید به این نکات علاوه بر جنبه‌های برساخته توجه کرد. البته این انسداد مربوط به امروز یا ۱۰ سال اخیر نیست. قبل از انقلاب بوده، بعد از انقلاب بوده و هنوز هم هست و همیشه وجود دارد و فراز و نشیبی را هم تجربه می‌کند. این انسدادها خود به خود مسئله آفرین هستند و اگر بخواهد اقدامی صورت بگیرد هم باید به لحاظ ساختاری اقدام شود و هم به لحاظ برساختی یعنی مدیریت احساسات و ادراکات لازم است. ما در موضوعات اخیر بیشتر در جنگ شناختی قرار داریم و در این جنگ شناختی می‌بینیم که برخی افراد حرف در سرشان فرو نمی‌رود و یک لنگه پا ایستاده‌اند و یک حرف را مدام تکرار می‌کنند. این موارد زمینه‌های شناختی دارد که ما متاسفانه هم در دانش و هم توجه به آن ضعیف هستیم.
باید به شکل موثر و غیرفرمالیته حرف مردم شنیده شود
با توجه به احساسی که اکنون در بخشی از جامعه وجود دارد مبنی بر اینکه دولت صدای آنها را نمی‌شنود و انسدادهایی که شما برشمردید، آیا فکر می‌کنید رفع این انسدادها باعث شود که مردم دیگر چنین حسی نداشته باشند؟ بله قطعا. اگر افراد احساس کنند جایی هست که می‌توانند حرفشان را بزنند، روی این احساس تاثیرگذار است. اگر مشکلی در اداره‌ای پیدا کنید، می‌بینید که شما را سر می‌دوانند! کجا هست که بتوانید بروید و بگویید که فلان نهاد شما را سرمی دواند؟! وقتی سراغ مقام بالاتر می‌روید هم می‌بینید آن مقام پشتیبان همان افراد است و عملا هیچ جایی نیست که وضعیت را رصد کند و ببیند آیا مراجعین و مردم از وضعیت راضی هستند؟ البته کارهایی به صورت صوری انجام می‌شود، ولی کار صوری که فایده ندارد. اینکه رضایت مردم مورد نظر باشد و برای رضایت مردم تلاش کنند، مهم است و اگر شبهه‌ای برای مردم وجود دارد، این شبهه را پاسخ بدهند، اگر مشکلی از نظر مردم وجود دارد، آن را برطرف کنند. وضعیت کشور خیلی از این نظر نامناسب است.
باید به اعتراض مردم رسیدگی شود نه اینکه مردم نامه به رییس‌جمهور بنویسند
ما نیاز داریم که به اعتراض مردم رسیدگی شود نه اینکه نامه به رییس جمهور بنویسند! ۸۰ میلیون به رییس جمهور نامه بنویسند که چه بشود؟ تازه آن نامه‌ها را فله‌ای به سازمان‌ها ارجاع بدهند! هر سازمانی باید عیب‌یاب خودش را داشته باشد و رصد کند و مشکلات مردم را حل کند نه اینکه این کار فقط فرمالیته باشد. در همه سازمان‌ها، طرح اکرام ارباب رجوع دارند، من نمی‌گویم همه موارد از این دست منفی است اتفاقا برخی از آن‌ها خوب است، اما به طور کلی ما اشکالاتی ساختاری در قوانین، آیین نامه‌ها و مقررات داریم که اساسا با آن درست برخورد نمی‌شود و به درستی نظر مردم را جویا نمی‌شوند. این قوانین و مقررات از کجا آمده‌اند و مبنای آن‌ها چیست؟ کسی در مورد این مسائل تامل نمی‌کند. هر کارشناسی همین طوری برای خودش مقررات و فرمی نوشته! خوب این مقررات از کجا آمده است؟ مبنای قانونی آن کجاست؟ مثلا همین گشت ارشاد هم مبنای قانونی ندارد.کار نیروی انتظامی، ارشاد کردن نیست. ما مدافع این موضوع هستیم، اما از اول هم گفتیم جایگاهی که برایش در نظر گرفته‌اند غلط است. پلیس، پلیس است و باید کار پلیسی انجام دهد و نمی‌تواند ارشاد کند.
در جایی که باید به داد مردم برسد، مردم نباید احساس بی‌دادی کنند
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایلنا،نهادی به من گفت می‌خواهیم سمینار برگزار کنیم شما هم با ما همکاری کنید. من گفتم سمینار که کار شما نیست؛ سمینار را ما به عنوان دانشگاه باید برگزار کنیم و شما باید به ما کمک کنید. سمینار، پژوهش و تحقیق و آموزش هم می‌خواهید پولش را بدهید تا دانشگاه انجامش دهد. این در حالی است که خودشان آموزش می‌دهند، پژوهش هم می‌کنند.ما با چنین مسائلی روبه رو هستیم. بنابراین باید در همه سازمان‌ها جایی وجود داشته باشد که به شکل موثر و غیرفرمالیته حرف مردم را بشنوند و نتیجه را منعکس کنند و توضیح دهند که نتیجه بررسی‌هایشان به کجا رسیده است. چیزی شبیه ۱۳۷ در شهرداری که البته خیلی قوی نیست، اما بهتر از هیچی است و باید در سایر نهادها نیز این بستر مهیا باشد. همه دستگاه‌ها مراجعه کنندگانی دارند و در جایی که باید به داد مردم برسد، مردم نباید احساس بی‌دادی کنند و این احساس بی‌دادی خیلی بدتر از خود بی‌دادی است. اگر مردم جایی رفتند و دیدند به حرفشان گوش نمی‌دهند یا به دادشان نمی‌رسد، باید بستری باشد که به راحتی برای افراد قابل حصول باشد.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۱۲ ق.ظ

دیدگاه


5 × چهار =