کمرنگ شدن جایگاه معاشرتهای اجتماعی
گروه اجتماعی: درحالی که در زندگی اجتماعی حاکم بر اکثر کشورهای مترقی غرب فردگرایی مشاهده میشود، در زندگی ایرانیان بالاخص در شهرهای کوچک و روستاها معاشرتهای اجتماعی جایگاه ویژهای دارد، که نکات مثبت و منفی خود را دارا میباشد. در حالی که فردگرایی میتواند منجر به افزایش استقلال رای، آزادی انتخاب و نوعی از آسایش فردی شود، رفتارهای نزدیک غالب جوامع ایرانی، منجر به افزایش هیجان، تولید حس تعلق و عدم احساس تنهایی و شادی میشود. در حالی که بسیاری از سرگرمیهای جمعی در جوامع غربی بدون مکالمات جدی و سنگین در جمع همراه است و بر نقطه ثقل خارجی همچون تلویزیون موسیقی و طبیعت بنا میشود، بسیاری از سرگرمیهای ایرانی بر گفتگو و گپ جمعی استوار است. در حالی که بسیار دیده میشود که در کشورهای غربی یک فرد یا یک زوج به تنهایی به غذاخوری، سینما یا پارک میروند، معمولاً ایرانیان سعی میکنند که در غالب یک گروه به انجام چنین فعالیتهایی مبادرت کنند که قطعاً در کنار افزایش لذت منجر به کاهش هویت فردی هم میشود چرا که دیگر بسیاری از تصمیمات را نه تو فرد، بلکه یک جمع میگیرد. ولی امنیت و هیجانی که هویت جمعی ایجاد میکند، باعث میشود که بسیاری از ایرانیان این چنین رفتار کنند و بگونهای لذت همدلی را بچشند. شاخص فردگرایی برای بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان بسیار بالاتر از کشورهای مترقی دیگر است.
فرهنگ هر کشور و یا منطقه افراد را به جهتی سوق میدهد که عناصر عمده خود را به آنها منتقل کند . مثلاً فرهنگ اروپایی و غربی بیشتر فردگرا و برعکس فرهنگهای آسیای مانند چین, ژاپن هندوایران جمع گرا است . فرهنگهای جمع گرا به جهتی سمت و سو دارند که الگوهای عمده جمع گرایی را به افراد جامعه تحمیل کنند و آنها را وادار به اندیشیدن در کالبد گروهی کنند . هر چند به طور قطع نمیتوان گفت کدام یک از این دو پدیده بر دیگری رجحان دارد . پژوهشهایی که در ضمینه فردگرایی انجام شدهاست نشان میدهند افراد فردگرا به شکوفائی فردی توجه داشته و خود را بهتراز جمع گراها نشان میدهند و همین امر نیز باعث انعطاف بیشتر در قبال جامعه از جانب این افراد میشود فردگراها تا زمانی که دچار خودخواهی کامل نشده باشند , شخصیت مفیدی دارند . به دنبال موفقیت میروند , ذهنشان را به کار میگیرند , تحصیلات بالایی دارند , به محیطهای اجتماعی منفی کمترین توجه را دارند و.. .
به طور مثال شاخص فردگرایی هفستید برای کشورهای آمریکا ۹۱، انگلیس ۸۹، استرالیا ۹۰ هلند ۸۰، ایتالیا ۷۶ ، دانمارک ۷۴، فرانسه۷۱ آلمان ۶۷، اسپانیا ۵۱، ژاپن ۴۶، ترکیه ۳۷، یونان ۳۵، پرتغال ۲۷، چین ۲۰، سنگاپور ۲۰، پاکستان ۱۴ و ایران ۴۱ است . در آمار ذکر شده نکات جالبی وجود دارد که یکی از جالب ترین آنها عدم همگرایی کاملاً مستقیم شاخص فردگرایی با مدرن بودن کشور است. در حالی که آمریکا کشوری است که از لحاظ بسیاری از شاخصهای اجتماعی-فرهنگی در مقایسه با اکثر کشورهای اروپایی، سنتی تر است، و طبق نظری از نظر ارزشهای سنتی غیر سکولار از تمام کشورهای اروپایی به جز ایرلند سنتی تر است ، حال چنین کشوری بالاترین شاخص فردگرایی در دنیا را دارد. در مقابل کشور مدرنی مثل ژاپن، شاخص فردگرایی نزدیک به ایران دارد!
این خود به نوعی شاید نشان میدهد که با اینکه قسمتی از فردگرایی موجود در بسیاری از جوامع غربی ریشه در ذات مدرنیته دارد، قسمت بزرگ دیگری از آن ریشههای فرهنگی و تاریخی دارد و بیش از اینکه فردگرایی محصول مدرنیته باشد، محصول لیبرالیسم و نظام اقتصادی آزاد است بسیار طبیعی است که برای حرکت از جامعه سنتی به سمت یک جامعه مدرن، انسانها استقلال فکری پیدا کنند و چنین استقلالی قطعاً میزانی از فردگرایی را طلب میکند ولی لزوماً میزان بسیار بالای فردگرایی برای هر فرهنگی، امری مثبت نمیباشد چون میتواند باعث کاهش نشاط زندگی، کاهش همدلی بین انسانها و خودپرستی آنان شود.
امروزه خانواده فردگرایی را درجوانان تقویت میکند. اگر خانوادهها تلاش کنند روحیه جمعی را در فرزند پرورش دهند احتمال اینکه در آینده شهروندانی برخوردار ازهویتی قویترداشته باشیم بیشتر است. فرد گرایی درجامعه افزایش یافته است و یکی از دلایل تلاش افراد برای تقویت موقعیت خود در جامعه، عملکرد خانوادههاست چون به نوجوانان آموزش میدهند که در آینده بهگونهای عمل کنند تا منافع فردیشان تأمین شود. دوره جوانی یکی از مهمترین دورههایی است که هویت در آن شکل میگیرد. یکی از مهمترین عناصر شکل دهنده هویت جوانان، خانوادهها هستند. آنان میتوانند موجب شکل گیری و تقویت احساس تعلق و تعهد جوانان به جامعه خودشان، هویت جمعی و هویت ملی که عالیترین سطح هویت جمعی است، شوند. در کنار خانوادهها، نهادهای دیگری مانند آموزش و پرورش، رسانهها و نهادهای مختلفی که جوانان به گونهای با آن در ارتباط هستند به ویژه گروه همسالان در شکل گیری هویت جوانان موثر هستند. خانوادهها اگر تعلق کافی به یکدیگر و جامعهشان داشته باشند و مبانی هویت را به گونه غیرمستقیم در فرزندان تقویت کنند میتوانند عامل موثری در شکل گیری هویت باشند.
در حال حاضر بسیاری از خانوادهها توجه زیادی به تربیت فرزندانشان به عنوان افرادی متعهد و متعلق به جامعه نمیکنند و به تقویت عرق ملی در آنها نمیپردازند تا جوانان در آینده به جامعه خود احساس تعلق کنند و خدماتی را به این کشور ارایه دهند. نقش خانوادهها در شکل دهی به هویت فرزندان کمتر شده است چون در گذشته زمان تعامل خانواده با فرزندان بیشتر بود اما الان خانوادهها این زمان را کم کم به رسانههایی مانند تلفن همراه هوشمند و تلویزیون اعم از شبکه داخلی و ماهوارهای واگذار کردهاند. نحوه گذران اوقات فراغت بر شکلگیری و تقویت هویت نوجوانان موثر است. خانواده در این حوزه نیز عقب نشینی کرده است و زمانی که نوجوانان صرف استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی میکنند افزایش پیدا کرده است. اگر رفتار تعاملی درستی را والدین در نظر بگیرند و به همراه فرزندانشان اوقات فراغت را بگذرانند تاثیر زیادی بر بهبود وضعیت هویتی نوجوانانشان میگذارد؛ چرا که اوقات فراغت زمانی است که افراد آزادانه رفتاری را انتخاب میکنند. در این اوقات میتوان ارزشها، هنجارها و حتی رفتارها را به صورت غیر ملموس تغییر داد. در این حوزه خانواده میتواند کمک کند تا به گونه غیر رسمی نوجوانان به جای آنکه فراغت فردی آنان منفعل باشد فراغت جمعی فعال داشته باشند. در صورت برخورداری از فراغت جمعی فعال با اعضای خانواده و با کسانی که هم عقیده هستند رفتارهای مورد پسند خانواده طی این تعاملات تقویت میشود. بنابراین برنامه ریزی فراغتی از طریق خانوادهها برای نوجوانان یک مساله بسیار مهم است. روح فردگرایی بالنفسه بد نیست بلکه باید تحت کنترل باشد در فلسفه سیاست , تئوری فردگرایی دولتی به این اشاره دارد که دولت باید حافظ آزادی فردگرایان باشد این مصونیت تا زمانی وجود دارد که این افراد نخواهند مانع آزادی دیگران گردیده و یا از دیگران به منظور نفع خود سوء استفاده کنند .
این تقابل با تئوری سیاسی جمع گرایان درجایی که زندگی فردگرایان تحت فشار قرار میگیرد و به آنها تحمیل بیرونی صورت میگیرد , رد شده و دو گونه تعریف را برای این منظور به وجود آوردهاست که » قریحه فردگرایی « و »آزادی فردگرایان « از آن جملهاند . فردگرایان به صورت عمده نگرانند که حقوقشان در تحمیلهای محیط و جامعه تحت فشار قرار گیرد و برای همین نیز خواستار حمایت از حقوق فردگرایان هستند.سابقاً ایرانیان جمع گراتر بودهاند . جمع گرایی یکی از ویژگیهای زندگی قبیلهای و گروهی است . در زندگی قبیلهای اعضا برای زنده ماندن و تامین معاش مجبور میشوند در غالب جمعی حرکت کنند , خواه این جمع را بپسندند و یا نپسندند . در غالب جمعی زندگی کردن , پدید آورنده فرهنگ جمعی و تعصب جمعی است ( مثلهای مانند »خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو «) و فرهنگ جمعی نیز ویژگیهایی که توسط عرف و سنت به وجود میآیند را سینه به سینه رعایت کرده و به آنها ارج میگذارد . ولی اندک اندک با رواج شهرنشینی و رفع احتیاجات افراد از یکدیگر فرهنگ جمعگرایی تجزیه شده و فردگرایی رشد میکند . کشورهایی که دارای دوره شهرنشینی طولانی تری هستند ( مانند کشورهای اروپایی) دارای فرهنگ فردگراتری نسبت به کشورهایی هستند که اخیرا به شهرنشینی روی آوردهاند . فرهنگی که بر اثر این تجزیه و تحلیل به وجود میآید , فرهنگی شخصی است و بنا شده بر پایه خودانگاشتهای فردی است, نه گروه .
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۴:۴۱ ق.ظ