افزایش تقابل ازدواج و طلاق با وجود آزادی در همسرگزینی

افزایش تقابل ازدواج و طلاق با وجود آزادی  در همسرگزینی

گروه جامعه: هرساعت حدود ۲۰ طلاق در کشور ثبت می شود، ۸۰ درصد طلاق های کشور در پنج سال نخست زندگی رخ می دهد، بر اساس اعلام دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی تغییرات جمعیت شناختی خانواده های ایرانی، روند مشخصی در راستای فردی شدن خانواده دارد، این روند مشخص برای شاخص طلاق از سال ۱۳۷۵ به بعد ا?غاز شده و با یک افزایش ۷۰ درصدی تا به امروز ادامه داشته است، اینها خبرهای ناخوشایندی است که جستجوی واژه طلاق مقابل دیدگان ما قرار می دهد.
کمرنگ شدن الگوی ازدواج سنتی در همسرگزینی جوانان به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی سال های اخیر و افزایش اختیارات آنان در انتخاب همسر همراه با امکان آشنایی قبل از ازدواج، این انتظار را تقویت می کرد که از میزان طلاق کاسته شود اما آمار روبه تزاید طلاق، خلاف این پیش بینی را نشان می دهد.
یک عضو هیات علمی جامعه شناسی دانشگاه گفت: خانواده در دنیای امروزی قداست خود را از دست داده، فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده متحول شده و والدین نیز اقتدار گذشته را ندارند، یکی از دلایل ازدواج در دوره های گذشته این بود که یک نیروی کار جدید به خانواده اضافه شود، دلیل دیگر تولید مثل و بقای نسل بود، به این دلایل، بزرگان خانواده برای انتخاب همسر برای فرزندان پیشگام می شدند و در تمام مراحل ازدواج دخالت می کردند که این دخالت، بعدها منجر به یک نوع حمایت اجتماعی برای زوج ها می شد و حتی راه را بر طلاق و سایر آسیب ها مسدود می کرد. علی موسی نژاد ادامه داد: امروز هدف ازدواج، دست کم این موارد نیست و والدین هم اقتدار چندانی در ازدواج فرزندان ندارند و انتخاب همسر را به آنان می سپارند، در چنین وضعیتی احتمال انتخاب های نسنجیده و مبتنی بر هیجان زیاد است و اگر مشکلی پیش بیاید، والدین نمی توانند به آنان کمک کنند و اگر بتوانند، مشروعیت لازم را برای مداخله ندارند. وی تصریح کرد: از سوی دیگر نظام آموزشی موجود مهارت های لازم را برای انتخاب همسر، همسرداری، بچه داری، آموزه های مورد نیاز زناشویی، بارداری، حقوق و تکالیف زن و شوهر در قبال یکدیگر، کنترل خشم و هیجان و … آموزش نمی دهد، در دانشگاه ها نیز این آموزش ها ارائه نمی شود. این دانش آموخته دکترای جامعه شناسی اضافه کرد: آموزش های قبل، حین و بعد از ازدواج ضعیف است و در دوره قبل از عقد هنگام آزمایش خون، یک کلاس مختصر برای افراد در شرف ازدواج برگزار می کنند که در آن آموزش ویژه ای ارائه نمی شود و افراد تازه ازدواج کرده، بعد از ازدواج به حال خود رها می شوند. موسی نژاد با انتقاد از برخی کاستی های نظام آموزشی گفت: در الگوی تربیتی موجود در جامعه افراد برای زندگی آموزش نمی بینند بلکه پرتوقع بار می آیند، به طوری که انتظار دارند همه چیز در آغاز زندگی برای آنان فراهم شود، تا اقدام به ازدواج کنند. وی بلوغ زودرس و آشنایی زودهنگام با مسایل جنسی از طریق رسانه های جدید را از عوامل کاهش جذابیت ازدواج دانست و تاثیر آن را بر افزایش تجرد و طلاق چشمگیر عنوان کرد و ادامه داد: تغییر در نگرش های اخلاقی نسبت به ازدواج باعث شده برخی افراد، روابط جنسی قبل از ازدواج را تجربه کنند و در نتیجه، جوّی از بی اعتمادی نسبت به یکدیگر در میان جوانان شکل می گیرد که بر افزایش تجرد و طلاق تاثیر می گذارد. وی در ادامه تغییر نگرش نسبت به فلسفه ازدواج و تضعیف اصل فرزندآوری و بقای نسل را از دیگر عوامل سهولت شکست پیوند زناشویی ارزیابی کرد و افزود: در این صورت یکی از عوامل اصلی بقا و تداوم پیوند زناشویی از بین می رود و ازدواج تبدیل به رابطه ای موقتی می شود که می توان به آن پایان داد.
یک کارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی نیز در خصوص دلایل افزایش طلاق با وجود افزایش اختیارات جوانان در انتخاب همسر عواملی مانند شناخت سطحی زوج ها از یکدیگر، فرانگرفتن مهارتهای زندگی، شکست برخی نقش های نظارتی خانواده، اعتیاد به مواد مخدر یا روانگردان، افزایش هزینه های زندگی و مشکلات تامین هزینه خانوار، تفاوت های فرهنگی، تغییرات اجتماعی، تاثیرات منفی بعضی رسانه جمعی و تغییر مدل خانواده از ایرانی اسلامی به سمت الگوهای غیراسلامی را از مهمترین دلایل شکست ازدواج جوانان در سال های اخیر برشمرد.
محمدعلی اباذری ادامه داد: صرفا تغییر الگوی ازدواج نمی تواند منجر به کاهش طلاق یا بقای ازدواج شود، طلاق دلایل متعددی دارد، در الگوی خانواده سنتی سرعت تغییرات اجتماعی بسیار کند بود، امروز صحبت از برابری حقوق و مسائلی است که سنت ها را به چالش کشیده است. یک کارشناس وزارت کشور و دانش آموخته دکترای مدیریت نیز در این خصوص گفت: خانواده سالم محصول یک جامعه سالم است، لذا یکی از عوامل ناپایداری خانواده ها وضعیت سلامت جامعه است.
حسن فائضی با تشریح دیدگاه جامعه شناسی مک ایور در خصوص خانواده مبنی بر گروهی که دارای روابط جنسی پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت فرزندان منجر می شود، تصریح کرد: با توجه به این تعریف در خانواده امروزی این کارکرد از دست رفته یا چنان تضعیف شده که منجر به ازهم پاشیدگی می شود. وی بالا رفتن سن ازدواج، استقلال مالی زوج ها، ولنگاری فرهنگی متاثر از رسانه ها و شبکه های مجازی و بی هویتی فرهنگی را از دیگر عوامل افزایش طلاق در عین افزایش اختیارات زوج ها برای همسرگزینی برشمرد. مدیریک دبیرستان دخترانه نیز در این خصوص، افت شدید اخلاقی دربین جوانان وپایبند نبودن به امور اخلاقی، رشد فردگرایی و خودخواهی دربین جوانان، بی توجهی به علایق طرف مقابل، ازمیان رفتن بخشش وحس ایثار و از خودگذشتگی را از مهمترین عوامل ایجاد شکاف و ازهم گسیختگی در خانواده های امروزی برشمرد.
مریم رضایی با بیان اینکه عاشق شدن آسان اما عاشق ماندن دشوار است، تصریح کرد: برای عاشق ماندن، شخص باید هزینه بپردازد و از وقت و توان واحساسات خود سرمایه گذاری کند اما این سرمایه گذاری از سوی برخی افراد بسیار ناچیز است، بعضا مدتی پس آغاز زندگی مشترک،عشق دوران نامزدی فراموش شده وسوءتفاهم ها شروع به جوانه زدن می کند و زوج ها با سخنان و رفتار نسنحیده باعث رنجش یکدیگر شده و زندگی را به صحنه نبرد تبدیل کرده و نهایتا طلاق پایان چنین زندگی هایی است.
وی ضعف مسولیت پذیری قشر جوان را از دیگر عوامل شکست در زندگی مشترک عنوان کرد و یادآور شد: بخش قابل توجهی از جوانان درک درستی از مقوله ازدواج ندارند و می پندارند ازدواج قراردادی است که می توان هر زمانی آن را آغاز و خاتمه داد و این در حالی است که ازدواج تعهدی بی بدیل ومسولیتی تعالی بخش است. رضایی ادامه داد: تهاجم فرهنگی وآشنایی نادرست با فرهنگ غرب، مشکلات اقتصادی، رواج اعتیاد، اختلالات شخصیتی و تضاد فرهنگی از عوامل موثر بر افزایش طلاق است. یک فعال اجتماعی و دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی نیز گفت: گرچه الگوی رابطه زنان و مردان نسبت به الگوهای سنتی تغییر کرده و برقراری ارتباط قبل از ازدواج بیشتر وآسان تر شده، اما این موضوع الزاما به معنای آن نیست که حتما منجر به شناخت بهتر و ایجاد علاقه ناشی از شناخت می شود، نوع رابطه های جوانان در دوره قبل از ازدواج در خیلی از موارد سطحی و معمولا براساس ظواهر و احساسات است.
وی مدعی شد: شاید امروزه آمار طلاق افزایش چندانی نسبت به گذشته نداشته بلکه با حذف اجبارها ومحدودیت های اجتماعی و تغییر سبک همسرگزینی شاهد تغییر نوع طلاق ها هستیم، چراکه قبلا طلاق های عاطفی و پنهان بیشتر بود اما امروز موارد بیشتری از این گونه طلاق ها به ثبت رسمی جدایی منجر می شود. مدیر یک مهد کودک و دانش آموخته علوم اجتماعی نیز معتقد است: دلایل متعددی می تواند به طلاق فیزیکی وعاطفی منجر شود که مهمترین این عوامل شناخت ناکافی وسطحی از یکدیگر، تفاوت های اساسی فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و حتی سنی و ظاهری، آموزش های ناکافی پیش از ازدواج، داشتن عادات نامناسب مانند اعتیاد یا وابستگی زیاد به والدین، خودمحوری، تغییر الگوهای زندگی اجتماعی وتاثیر پذیری نامناسب وناآگاهانه از زندگی غربی است. ازدواج های بی تفکر وشتابزده، میزان بالای روابط آزاد قبل از ازدواج، از میان رفتن وکمرنگ شدن نقش سنتی و موثر خانواده درحل مسائل وتنش های بین زوج ها، تغییر الگوهای اجتماعی وتاثیر پذیری نامناسب وناآگاهانه ازالگوها و شیوه های زندگی غربی از عوامل موثر بر تشدید طلاق است.
وی ادامه داد: در گذشته به دلیل محدودیت های اجتماعی و فرهنگی مشکلات زنان دیده نمی شد اما امروزه تغییرات اجتماعی باعث شده که به مسائل زنان بیشتر پرداخته شود. وی تصریح کرد: در سال های اخیر نوعی مطالبه گری گزنده، بی توجهی به تکلیف و کاهش احساس مسئولیت در روابط زوج ها مشاهده می شود که با نفس زندگی زناشویی و حفظ آن مبنی بر محبت، احترام، مسئولیت پذیری و حمایت طرفین از یکدیگر در تناقض است و به دوام و کیفت زندگی مشترک آسیب می زند.
یک کنشگر اجتماعی نیز معتقد است: در گذشته پایبندی افراد به ازدواج بالا و تقدس آن زیاد بود، به عنوان مثال گفته می شد دختر با لباس سفید به خانه شوهر وارد و با کفن آن را ترک می کند اما در سال های اخیر نوعی تقدس زدایی از خانواده مشاهده می شود که یکی از عوامل شکنندگی روابط زناشویی است
. فتانه ویلانی افزود: عامل دیگر اینکه در گذشته تعداد اندکی از زنان استقلال مالی داشتند و به دلیل وابستگی اقتصادی به همسر در صورت جدایی حتی خانواده های آنها حاضر به پذیرش زنان مطلقه نبودند و همین دلیل زنان پس از ازدواج معمولا زود صاحب فرزندان زیاد می شدند، بنابراین چاره ای جز تحمل شرایط نداشتند. وی تصریح کرد: چیزی که باعث سست شدن روابط زناشویی شده الزاما استقلال مالی زنان به تنهایی نیست، تاثیر تجمل گرایی در سبک زندگی که رسانه ها و فضاهای مجازی به آن دامن می زند، را نمی توان نادیده گرفت. بلوغ زودرس جنسی در جوانان و ازدواج های کمتر عاقلانه و متاثر از احساسات همراه با افزایش نقش جوانان در انتخاب همسر و بی توجهی به تجربه والدین از مواردی است که به جدایی زوج ها بیش پیش دامن می زند.به گزارش آراز اذربایجان به نقل از ایرنا، آنچه که این روزها حساسیت موضوع طلاق بیش از گذشته کرده، افزایش آن در عین افزوده شدن بر قدرت انتخاب زوج های جوان از یک طرف و کاهش میزان ازدواج در جامعه همراه با افزایش سن ازدواج است، گاهی ممکن است واقعا طلاق تنها راه باشد مانند آنچه که فرهادی به عنوان مانیفست در فیلم درباره الی بیان می کرد: گاهی یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۶:۱۲ ق.ظ

دیدگاه


+ 7 = شانزده